جردن پیترسون

نام نویسنده: جردن پیترسون

نام انگلیسی: Jordan Peterson

محل تولد: کانادا

تاریخ تولد: 12/04/1962

شغل: روانشناس بالینی و استاد دانشگاه

نقل قول مورد علاقه ما: "«هدف از زندگی اینه که بزرگترین باری که میتونید تحمل کنید رو پیدا کنید و تحملش کنید.»"

نقل قول‌های جردن پیترسون:

«هدف از زندگی اینه که بزرگترین باری که میتونید تحمل کنید رو پیدا کنید و تحملش کنید.»

«اینکه مسئولیت زندگی رو کامل قبول کنید ترسناکه. یعنی آسیب پذیری خودآگاهانه رو قبول کنید و ناخودآگاهی کودکانه رو تموم کنید.»

«شما بهای هر کار بدی که انجام میدید و هر کاری که انجام نمیدید رو پرداخت میکنید. نمیتونید انتخاب کنید که هیچ بهایی پرداخت نکنید، فقط میتونید انتخاب کنید که کدوم زهر رو بخورید، همین!»

«هر وقت که نتونستید درک کنید که چرا یک نفر یک کاری رو انجام میده، به نتایج اون کار دقت کنید. اون وقت میتونید تصور کنید که انگیزه ی آدمها از انجام دادن اون کار چیه. مثلاً وقتی میخواید بدونید که چرا یک نفر سعی میکنه که تمام اطرافیانش رو بدبخت کنه، انگیزه ی اون میتونه به سادگی این باشه که همه از جمله خودش رو بدبخت کنه.»

«وقتی چیزی برای گفتن داری، سکوت دروغ حساب میشه.»

«کدوم یکی از این ها دوست شما هستن: چیزهایی که میدونید یا چیزهایی که نمیدونید؟ اول از همه، چیزهای بیشتری وجود دارن که شما نمیدونید و دوم این که، چیزهایی که نمیدونید زادگاه دانش جدید شما هستن! پس اگه با چیزهایی که نمیدونید دوست باشید، همیشه به دنبال تلاش هستید. همیشه سعی میکنید اطلاعات جدید بدست بیارید و این یک روش کاملاً متفاوت برای نگاه کردن به دنیاست.»

«شما فقط با توجه کردن به رفتارتون میتونید بفهمید که واقعاً به چه چیزهایی اعتقاد دارید (نه چیزهایی که فکر میکنید که بهشون اعتقاد دارید). شما خیلی پیچیده تر از این هستید که بخواید به راحتی خودتون رو درک کنید!»

«اگه چیزی که فکر میکنید رو به زبون نیارید در واقع یک نفس به دنیا نیومده ی خودتون رو میکشید.»

«اگه هر روز وظیفه هاتون رو انجام بدید، دیگه نگران آینده ی خودتون نمیشید.»

«چند نسل طول کشیده تا شما به جایی که هستید برسید. کمی قدردانی کردن خوبه! اگه اصرار دارید که دنیا همونجوری که شما دوست دارید باشه، بهتره که دلایل قانع کننده ای داشته باشید.»

«زنان مردان رو انتخاب میکنن. این کار اونها رو به طبیعت تبدیل میکنه، چون طبیعت انتخاب میکنه. میتونید بگید «زنان فقط به صورت نمادین طبیعت هستن.» نه؛ این موضوع فقط نمادین نیست. زن دربان موفقیت باروریه و هیچ چیز نمیتونه بیشتر از این شباهتی به طبیعت داشته باشه. در واقع این یک تعریف از طبیعته.»

«زندگی یعنی رنج کشیدن

عشق یعنی آرزوی بهبود رنج های غیرضروری

حقیقت خدمتکار عشقه

گفتگو مسیر حقیقته

فروتنی، شناخت کمبودهای شخصی و تمایل به یادگیریه

یادگیری به معنای داوطلبانه مردن و دوباره متولد شدنه

پس صحبت کردن باید بدون برنامه باشه

پس میشه گفتگو کرد

تا همه با فروتنی یاد بگیریم

پس حقیقت میتونه در خدمت عشق باشه

پس رنجها میتونن بهبود پیدا کنن

تا همه به سمت قلمروی پادشاهی خدا بریم»

«تحمل نکردن نظرات دیگران (هرچقدر هم که احمقانه باشه) فقط اشتباه نیست؛ در دنیایی که هیچ درست و غلطی وجود نداره، این کار نشونه ی اینه که شما خیلی هالو و احتمالاً خطرناک هستید.»

«هیچ درختی نمیتونه به سمت بهشت رشد کنه، مگه اینکه ریشه هاش به جهنم برسه.»

«با دقت به طرز ایستادن تون توجه کنید. قوز نکنید. حرف دلتون رو بزنید. خواسته هاتون رو اعلام کنید. شونه هاتون رو عقب بدید و صاف راه برید.»

«اگه فکر میکنید که آدمهای قوی خطرناکن، صبر کنید تا ببینید آدمهای ضعیف میتونن چیکار کنن!»

«خودتون رو با گذشتتون مقایسه کنید، نه با دیگران»

«اینکه رنج بکشید و بدونید که خودتون باعث شدید که رنج بکشید، یعنی جهنم!»

«شما نمیتونید همیشه از چیزهایی که میترسید و بهتون آسیب میرسونن در امان بمونید.»

«شما باید مشخص کنید که در زندگی میخواید به کجا برسید، چون باید به سمت اونجا حرکت کنید. قرار نیست که تصادفی به اونجا برسید.»

«ما سزاوار احترام هستیم. شما سزاوار احترام هستید و به همون اندازهای که برای خودتون مهمید، برای دیگران هم مهم هستید. شما نقش مهمی در سرنوشت جهان دارید. بنابراین موظف هستید که مراقب خودتون باشید! شما باید همونجوری که از کسی که دوستش دارید و براتون ارزش داره مراقبت می کنید، از خودتون مراقبت کنید و با خودتون خوب باشید.»

«شاید شما به اون چیزهایی که ندارید بیش از حد بها میدید و کارهایی که انجام میدید رو کم ارزش میدونید.»

«اگه برای همه چی توضیح کاملی داشته باشید، اضطراب شما کاهش پیدا میکنه و کارهاتون رو با اطمینان انجام میدید.»

«هدف از زندگی کردن اینه که طوری وجود داشته باشیم که وجود ما اونقدر پر معنا باشه که دیگه رنج کشیدن بی مورد باشه.»

«زندگی بدون قانون همیشه بی نظم باقی میمونه و قابل تحمل نیست. وقتی زندگی کاملاً بر اساس قانون باشه هم غیر قابل تحمل میشه. باید بین این دو حالت تعادل ایجاد بشه.»

زندگی‌نامه جردن پیترسون:

 زندگینامه جردن پیترسون

جردن برنت پیترسون یک روانشناس و نویسنده ی کاناداییه که در دانشگاه تورنتو تدریس میکنه. اون از دانشگاه مک گیل دکترا گرفت و بعد چند سال به عنوان دستیار در دانشگاه هاروارد کار کرد. بعد به کانادا برگشت تا در دانشگاه تورنتو تدریس کنه. زمینه های ابتدایی تحصیلات پیترسون شامل روانشناسی اجتماعی، شخصیتی و غیرعادی میشه. اون توجه زیادی به روانشناسی باورهای دینی میکرد. پیترسون سه کتاب طرحواره های معنا: معماری اعتقادات و کتاب دوازده قانون زندگی: پادزهر هرج و مرج رو منتشر کرده و آخرین کتابش یعنی فراتر از نظم: 12 قانون دیگر برای زندگی رو تو پادکست خوره کتاب ترجمه و رایگان منتشر کردیم. 

پیترسون ۱۲ ژوئن سال ۱۹۶۲ در کانادا به دنیا اومد. پدرش معلم مدرسه بود و مادرش کتابدار دانشگاه گرنده پریری بود. کتابدار مدرسه ی پیترسون، اون رو با آثار ادبی الکساندر سولژنیستین، آلدوس هاکسلی و جورج اورول آشنا کرد.

پیترسون سال ۱۹۷۹ از دبیرستان فیرویو فارغ التحصیل شد و برای تحصیل در رشته ی ادبیات انگلیسی و علوم سیاسی به دانشگاه گرنده پریری رفت. پیترسون در سالهای نوجوانیش در حزب دموکرات فعالیت میکرد اما بعد از اون ناامید شد و در ۱۸ سالگی حزب رو ترک کرد.

جردن پیترسون و همسرش
جردن پیترسون و همسرش تمی رابرتز

اون وسط تحصیلش دانشگاه گرنده پریری رو ترک کرد و به دانشگاه آلبرتا منتقل شد و از اونجا لیسانس گرفت. بعد به اروپا رفت به ریشه های روانشناختی جنگ سرد قرن بیستم علاقه مند شد. توانایی بشریت برای شرارت و تخریب باعث آزار و اذیت پیترسون شد و برای همین به سراغ کارهای داستایوسکی، نیچه و کارل یونگ رفت. اون به دانشگاه آلبرتا برگشت و در رشته ی روانشناسی تحصیل کرد و سال ۱۹۸۴ مدرک کارشناسی گرفت.

اون سال ۱۹۸۵ به دانشگاه مک گیل رفت و تحصیل رو ادامه داد و تحت نظارت رابرت پیل کار کرد. عنوان پایان نامه ی پیترسون «نشانه های بالقوه ی روانشناختی برای استعداد اعتیاد به الکل» بود. بعد از اون پیترسون با پیل و موریس دونگیر به عنوان محقق فوق دکترا در بیمارستان مک گیل کار کرد.

پیترسون در مورد پرخاشگری ناشی از مصرف مواد مخدر تحقیق کرد و در سال ۱۹۹۸ جایزه ی تدریس لونسون رو گرفت و بعد به کانادا برگشت و در دانشگاه تورنتو شروع به تدریس کرد و هنوز هم اونجا مشغول کاره. اون تا الان بیشتر از صد مقاله ی دانشگاهی نوشته. 

سال ۱۹۹۹ کتاب طرحواره های معنا رو منتشر کرد. نوشتن این کتاب بیشتر از سیزده سال طول کشید. در این کتاب پیترسون در مورد این که اعتقادات و باورها چطوری در مردم به وجود میان توضیح داده.

پیترسون در سخنرانی هاش راجع به این کتاب صحبت میکرد و این سخنرانیها تبدیل به یک برنامه ی تلویزیونی سیزده قسمتی شد که سال ۲۰۰۴ پخش شد. در یوتیوب هم سخنرانیهای زیادی از پیترسون رو میتونید پیدا کنید. اون یک کانال درست کرده که تا الان بیشتر از ۵۲ میلیون بازدید داشته. 

پیترسون به کمک همکاراش دو برنامه ی آنلاین به اسم «درک خودم» و «خود تالیفی» درست کرده که به افراد کمک کنه تا شخصیت و زندگی خودشون رو بهتر درک کنن.

اون دسامبر ۲۰۱۶ یک پادکست به اسم «پادکست جردن پیترسون» رو شروع کرد. پیترسون بیشتر از دو دهه تجربه ی رواندرمانی داره اما سال ۲۰۱۷ تصمیم گرفت که وقتش رو به پروژه های جدید اختصاص بده و کتاب 12 قانون زندگی رو سال ۲۰۱۸ منتشر کرد.

جردن بی. پیترسون برای تبلیغ کتابهاش به یک تور جهانی رفت و در اخبار کانال چهار مصاحبه کرد. این مصاحبه در یوتیوب پخش شد و بازدید زیادی ازش شد. کتاب دوازده قانون زندگی یکی از پرفروشترین کتابها در آمریکا و کاناداست.

سال ۱۹۸۹، پیترسون با تَمی رابرتز ازدواج کرد و اونها الان صاحب یک دختر و یک پسر هستن. آگوست سال ۲۰۱۷، نوه ی پیترسون به دنیا اومد. پیترسون در یک مصاحبه، خودش رو مسیحی معرفی کرد اما بعداً وقتی ازش در مورد اینکه به خدا اعتقاد داره یا نه پرسیدن، گفت: «من فکر میکنم که جواب مناسب این سؤال نه باشه، اما میترسم که خدا وجود داشته باشه.»

کتاب اسم این سخنرانی چه بود

جدیدا انتشارات بذر خرد و علیرضا بنی جانی از پادکست پاراگراف، کتاب جدیدی از سخنرانی های جردن پیترسون رو ترجمه و منتشر کردند. کتاب “اسم این سخنرانی چه بود؟” رو می‌توانید از اینجا خریداری کنید.

2 دیدگاه دربارهٔ «بیوگرافی و آثار جردن پیترسون»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *