کاور کتاب ایگو دشمن من است

معرفی و نقد کتاب: ایگو دشمن من است

زیرعنوان کتاب: نبرد برای تسلط بزرگ ترین رقیب خود

نویسنده: رایان هالیدی

امتیاز در گودریدز:
4.2/5
امتیاز در آمازون:
4.7/5
با 35369 رای
با 3789 رای
تعداد صفحه: 226
زبان اصلی: انگلیسی

با اینکه کتاب های تاریخ پر هستند از افرادی با هوش استثنایی که دنیا رو با درایت و قدرت خارق العاده و افسانه ای خودشون تغییر دادند، من به شخصه افرادی رو نیز شناسایی کردم که با خودستایی و ایگوی خودشون مبارزه کردند، به دنبال توجه عموم نبودند و اهداف والای خودشون رو به جای جلب توجه عمومی در اولویت قرار دادند.

خیلی از افراد اصرار دارند که موانع بیرونی و شرایط محیطی مانع اصلی در مسیر موفقیت شونه در حالی که دشمن واقعی درون خود ماست: ایگوی ما. در اوایل مسیر جلوی درس گرفتن و رشد ما رو میگیره. هنگام موفقیت باعث میشه چه چشممون رو بر روی خطا ها و عیب هامون ببندیم و باعث ایجاد مشکل در آینده میشه و هنگام شکست با بزرگنمایی مسائل، گذر کردن و التیام یافتن رو سخت تر میکنه. در هر مرحله از زندگی، ایگو باعث مشکل تراشی در مسیر میشه.

در کتاب ایگو دشمن من است، مثال های بسیاری در زمینه های مختلف آورده شده. از ادبیات گرفته تا فلسفه و تاریخ. ما با شخصیت های جالبی مثل هاوارد هیو، کترین گراهام، بیل بلیچک و النور روزولت آشنا میشیم. کسانی که تحت سلطه درآوردن ایگوی خودشون به بالاترین مدارج موفقیت دست پیدا کردند. ما هم میتونیم از تکنیک ها و استراتژی های اونها استفاده کنیم.

اما چرا در عصری که در فضای مجازی و تلویزیون، خودستایی و خودشیفتگی ترویج داده میشه نیازه که با ایگوی خودمون مبارزه کنیم؟ هالیدی مینویسه: “چون وقت کمتری برای این میگذاریم که در مورد اینکه چقدر خاص هستیم داستان سرایی کنیم و در عوض وقت و آزادی بیشتری پیدا میکنیم که به کار و تلاش کردن برای رسیدن به اهدافی که تعیین کردیم، بپردازیم.”

نقل قول‌های کتاب ایگو دشمن من است:

“پتانسیل شما، بیشترین میزان توانایی تون معیاریه که باید خودتون رو باهاش بسنجید. موفق شدن کافی نیست. آدم ها ممکنه شانس بیارن و موفق بشن یا اینکه آدم عوضی ای باشن ولی باز هم موفق بشن. چیزی که مهمه اینه که چقدر آدم ها سعی میکنن بهترین نسخه از خودشون باشن.”

“جلب توجه آدما با آدم جالبی بودن خیلی فرق داره.”

“و اینکه جنبه منفی حرف زدنه. هر کسی میتونه در مورد خودش حرف بزنه. حتی یک بچه هم میتونه غیبت و حرف پراکنی کنه. همه بلدن چطور موقع حرف زدن خودشون رو بزرگ جلوه بدن. پس چه چیزی نادر و کمیابه؟ سکوت. توانایی اینکه آزادانه از یک بحث کناره گیری کنید و نیازی به تایید شدن از سوی دیگران نداشته باشید. سکوت فرصتی برای آسودگی افراد قوی و با اعتماد به نفسه.”

“کسانی که ایگوی خودشون رو تحت کنترل دارن این رو درک میکنن که کسانی که با شما تحقیر آمیز رفتار میکنن در واقع خودشون رو تحقیر میکنند.”

“تقریبا در همه جای دنیا، پیامی که ما در فضای مجازی میفرستیم پیامی مثبته مثل اینکه: “ببینید چقدر همه چیز در زندگی من خوب پیش میره.” یا اینکه: “ببینید چقدر من فوق العاده ام.” خیلی کم پیش میاد که پیامی واقعی ارسال کنیم مثل اینکه: “من نگرانم، من درگیر یک سری مشکل هستم، من دانش کافی رو ندارم.”

“وقتی که ایگو رو کنار میگذاریم، چیزی که میمونه واقعیته. و چیزی که جایگزینش میشه فروتنیه. ولی فروتنی و اعتماد به نفسی مستحکم و بالغانه. در حالی که ایگو چیزی غیر واقعی و مصنوعیه. اعتماد به نفس با تلاش به دست میاد اما ایگو خودستایی و تکبره. اعتماد به نفس به معنی تواضع و تلاش کردنه اما ایگو به به معنی باد کردن و مباهات خودتونه. و شبیه تفاوت بین شخصیتی پر از پتانسیل و شخصیتی مسمومه.”

” وقتی موفقیت داره از دست شما دور میشه (دارید شکست میخورید) عکس العمل شما نباید این باشه که سعی کنید با چنگ و دندان نگهش دارید. بلکه باید دوباره به مرحله انگیزه و آرزومندی برگردید و دوباره مفیدترین تلاش خودتون رو بکنید.”

“موفق ترین افراد معمولا کسانی هستند که ما تا به حال از آنها نشنیدید. اونها خودشون میخوان که به این شکل ناشناس باشند. این بهشون کمک میکنه که هشیار بمونن و به کارهاشون رسیدگی کنند.”

“شکست واقعی کنار گذاشتن ارزش ها و و اصول شخصی خودتونه. کنار گذاشتن چیزی که دوست دارید فقط به خاطر یک شکست کاری خودخواهانه و احمقانه است. اگر شهرت شما با یکی دو ضربه نابود میشه اوز اول ارزش جنگیدن نداشته.”

“تظاهر به دانستن بدترین ویژگی هر شخصیه. چون کاملا جلوی رشد و بهتر شدن رو میگیره.”

“تلاش کردن به این معنیه که در شرایط سخت وقتی دیگران ناامید میشن شما به کار کردن ادامه بدید. تلاش به معنی تحمل کردن استرس و سختی شروع کردن یک کار کاملا جدیده. به معنی نادیده گرفتن ستایش و تشویق هاییه که دیگران دریافت میکنن و مهم تر از اون نادیده گرفتن توجه اجتماعی ایه که خودتون ممکنه دریافت کنید. چون خیلی کارها هست که باید به اونها رسیدگی کنید. تلاش کردن همیشه با تشویق دیگران همراه نیست، طبیعتش همینه. برعکس تصور عمومی.”

“ایگو دشمن خواسته شما و چیزی که دارید است: تلاش برای حرفه ای شدن در یک مهارت-داشتن دیدی خلاقانه و هوشمندانه- همکاری تیمی خوب- ایجاد اعتماد و جلب حمایت دیگران- پشتکار- تکرار کردن و نگه داشتن موفقیتتون. فرصت ها و مزایا رو از شما دور میکنه و به جای اون برای شما دشمن تراشی میکنه.”

“آدم ها از شکست درس می گیرند اما خیلی کم از موفقیت چیزی می آموزند.”

“بزرگی و عظمت با شروعی فروتنانه خلق میشه. با تلاش و سختی کشیدن به دست میاد. به این معنیه که شما کم اهمیت ترین فرد جمع هستید تا اینکه کم کم این وضعیت رو تغییر میدید.”

“من چنان در افکار خودم غوطه میخوردم که زندانی مغز و افکار خودم شده بودم.”

“ما می آموزیم که با اینکه ممکنه بزرگ فکر کنیم، باید برای رسیدن به هدفمون قدم های کوچک برداریم. وقتی بر روی عمل و یادگیری متمرکز میشیم و از دیده شدن و جایگاه اجتماعی چشم میپوشیم، انگیزه مون رسیدن به چیزی با شکوه نیست بلکه ثابت قدم بودن و استمرار داشتنه. باید قدم های مستمر برداریم، یاد بگیریم و رشد کنیم و به اندازه کافی زمان صرف کنیم.”

“شما به اون خوبی و بی نقصی که فکر میکنید نیستید. همه چیز رو نمیدونید. تمرکز کنید و بهتر تلاش کنید.”

نقد و خلاصه کتاب ایگو دشمن من است:

نقد کتاب ایگو دشمن من است نوشته رایان هالیدی

 

امروز به بررسی یکی از کتاب های مورد علاقه من در زمینه روانشناسی و رشد فردی یعنی کتاب ایگو دشمن من است از رایان هالیدی میپردازیم. این پست همه درس های کلیدی کتاب و نکات کاربردی ش رو شامل میشه پس دفترچه یادداشت تون رو آماده کنید تا شروع کنیم.

کتاب ایگو دشمن من است به کاوش در جنبه های منفی ایگو و تاثیر اون بر تعدادی از اشخاص تاریخی و امروزی میپردازه. اما ایگو چیه؟ تعریف های مختلفی از ایگو شده اما این تعریفیه که در کتاب استفاده شده:

“اعتقاد بیش از حد به اهمیت داشتن فرد، خودشیفتگی و جاه طلبی خود خواهانه” رایان هالیدی

همینطور که میبینید، ایگو همیشه تاثیری منفی داره. ما هممون داریمش و وظیفه ماست که تحت کنترل درش بیاریم.

کتاب به سه قسمت تقسیم شده که به سه شکل مختلف ایگو که میتونه در زندگی از کنترل خارج بشه و زندگی ما رو از مسیر درست خارج کنه، اشاره میکنه.

  • جاه طلبی میل به رسیدن به اهداف بزرگتر
  • موفقیت رسیدن به اهداف و دریافت توجه و ستایش اجتماعی
  • شکست از دست دادن جایگاه اجتماعی و کشمکش های درونی مرتبط با آن

  در هر بخش رایان هالیدی درس های ارزشمندی رو مطرح میکنه که میتونیم در شرایط مشابه  زندگی از اونها بهره ببریم. او به مسائلی از قبیل چگونگی فکر کردن به اهداف، نحوه برخورد با خود و دیگران، چگونگی فروتن بودن و نحوه برخورد با شکست، میپردازه.

 

انگیزه و آرزومندی

 

“توانایی ارزیابی کردن قابلیت های خود، مهم ترین مهارت هر فرد است. بدون آن رشد کردن غیر ممکن است. و مسلما ایگو قدم برداشتن در این مسیر را سخت میکند.” -رایان هالیدی

اگه درحال خوندن این مطلب هستید نشان دهنده اینه که به دنبال رشد کردن هستید. شما انگیزه این رو دارید که به اهداف بزرگی برسید و موانع رو از بین ببرید. اما میدونید بزرگترین مانع کیه؟ خودتون. در واقع ایگوی شما. قدم برداشتن در مسیر موفقیت زمینه رو برای مداخله کردن ایگو فراهم میکنه. در مسیر پیشرفت و به جلو حرکت کردن شما ناآگاهانه عقب گرد میکنید.

ما شروع به صحبت در مورد دستاورد هایی که در آینده خواهیم داشت میکنیم تا به خودمون حس مفید و مهم بودن بدیم اما فراموش میکنیم کارهای لازم برای موفقیت رو انجام بدیم. به جای تمرین صبوری، در زمان حال زندگی کردن و عملگرا بودن، شروع به زندگی کردن در ذهن می کنیم و منفعل و بی برنامه میشیم. دوست داریم که به جای اعتماد و کمک به دیگران رئیس باشیم و همه کار ها رو خودمون انجام بدیم.

در نتیجه، ضروریه که بتونیم این مسئله رو در خودمون و دیگران تشخیص بدیم و از بروز این مساله جلوگیری کنیم. اینها نکات اصلی مربوط به جاه طلبی و ایگو هستند:

    • حرف زدن زیاد، عمل کم: ایگو سعی میکنه باعث بشه که ما فکر کنیم مشغول انجام کار های مهم هستیم در حالی که کاری انجام نمیدیم. ممکنه احساس عملگرا بودن بکنیم ولی فقط داریم ایگوی خودمون رو تغذیه میکنیم.
    • دلایل درست برای اهداف خودتون داشته باشید: ایگو تک بعدیه. اون فقط به دنبال مزایای شهرت و ثروته بدون اینکه به دنبال برداشتن قدم های ضروری برای رسیدن بهش باشه. انتخاب کردن هدفی بزرگتر از منافع شخصی با این مساله در تضاده.
    • همیشه در حال یادگیری باشید: از هر موقعیتی میشه چیز جدیدی یاد گرفت. ایگو دوست داره ما فکر کنیم همه چیز رو از قبل میدونیم در حالی که اینطور نیست. تمایل به درس گرفتن و پرسیدن نظر دیگران یکی از راه های مقابله با ایگو است.
    • عملگرا باشید نه مشتاق: مشتاق بودن و علاقه داشتن ممکنه باعث بشه ما کار های احمقانه ای بکنیم. آرامش خودتون رو حفظ کنید و با ذهنی هدفمند قدم های حساب شده بردارید.
    • به دیگران کمک کنید: مثل یادگیری از دیگران، کمک کردن به دیگران هم ما رو فروتن نگه میداره. داشتن ذهنیتی رشد گرا باعث میشه که روابط خود با دیگران را رشد داده و به جلو ببرید بدون اینکه مجبور باشید با ایگوی خود مبارزه کنید.
    • خودداری کنید: جواب آدم های حسود رو ندید. اونها میخوان شما رو در دام منفی گرایی خودشون بندازن و شمارو مجبود کنن که مثل اونا باشید. اجازه ندید که این افراد کاری کنند که به ایگوتون بر بخوره. این ناراحتی رو تحمل کنید.
    • در زمان حال زندگی کنید: داشتن هدف و آرزو همیشه باعث به وجود اومدن شک و تردید میشه. ما به خودمون میگیم که صلاحیت و توانایی لازم برای رسیدن به اهداف خودمون رو نداریم و شکست خواهیم خورد. اما اینها حرف های ناسالم ایگو هست. خارج شدن از دنیای ذهنی و افکار کمک میکنه که روی تلاش و درس گرفتن از اون تمرکز کنیم.
    • فخر فروشی نکنید: ایگو باعث میشه کوچیک ترین دستاورد ها رو بزرگ جلوه بدیم. این بزرگنمایی غیر واقعی باعث ایجاد توهم میشه. در مسیر تلاش کردن خودتون سعی کنید فروتن باقی بمونید.
    • کار کنید: در مرحله آرزومندی و بلند پروازی، مهم ترین کار برای مبارزه با ایگو تعریف کردن ارزش هاست. بنشینید و به اندازه مورد نیاز روی این مساله زمان بگذارید. با بلند مدت اندیشیدن روی خودتون سرمایه گذاری کنید.

 

موفقیت

 

“موفقیت سرمست کننده است و برای نگه داشتن آن نیاز به هوشیار بودن داریم.” -رایان هالیدی

همونطور که میتونید حدس بزنید، موفقیت بزرگترین رشد دهنده ایگو است.

بیشمارند افراد موفقی که برای رسیدن به یک جایگاه قدرت و نفوذ تلاش کردند اما به مرور زمان زندگی خودشون رو به دلیل خودپرستی شدید (ایگو) نابود کردند. این دلیل خیلی از بیزینس ها، روابط و مشاغل شکست خورده است.

موفقیت مثل یک شمشیر دو لبه است که برای کنترل نیروی خطرناکش نیاز به تاکتیک ها و ذهنیتی مناسب داریم. یادتون باشه، ایگو فقط به دنبال لذت کوتاه مدتیه که موفقیت به ارمغان میاره.ایگو حریص، خودخواه و تک بعدیه. بیایید ببینیم چطور میتونیم از این رفتار جلوگیری کنیم.

  • مدام در حال یادگیری و بهتر شدن باشید: با موفق شدن این میل در ما ایجاد میشه که تظاهر کنیم بیشتر از اون چیزی که واقعا میدونیم سرمون میشه. باعث میشه که کمتر به دنبال یادگیری و اطلاعات جدید باشیم که در آخر منجر به شکست خوردن مون میشه.
  • داستان سرایی نکنید: مسیر موفقیت پر از مانع و شکسته. ولی وقتی به موفقیت میرسیم، ایگو فقط میخواد که موفقیت هارو با دیگران در میون بذاره طوری که انگار همه چیز از قبل برنامه ریزی شده بوده و طبق نقشه پیش رفته.
  • به یاد داشته باشید که چه چیزی اهمیت داره: در مرحله آرزومندی و بلندپروازی، ما با انتخاب یک هدف و مسیر کارمون رو شروع میکنیم. اما در طول مسیر خیلی راحت ممکنه از مسیر اصلی و چیز هایی که مهم هستند منحرف بشیم. خودتون رو ارزیابی کنید قبل از اینکه به مشکل بخورید.
  • به دیگران اعتماد کنید و برای اونها ارزش قائل بشید: موفقیت ممکنه باعث خودرای شدن، بدبین شدن و بی اعتمادی به دیگران بشه. از نیاز داشتن به دیگران نترسید، کار رو رها کنید و اجازه بدید دیگران در اون به شما کمک کنند.
  • اول خودتون رو مدیریت کنید: خودتون رو بشناسید، با خصلت های خودتون و مهم تر از اون با ضعف های خودتون آشنا بشید و اونها رو بپذیرید. یاد بگیرید که خودتون رو مدیریت کنید در اون صورت میتونید دیگران رو هم مدیریت کنید. به همین سادگی.
  • مراقب خودشیفتگی باشید: عاشق و شیفته خودتون و موفقیتتون نشید. ایگو از غرور و به خود بالیدن تغذیه میکنه. روی داشته ها و موقعیتی که درش قرار دارید و کار خودتون تمرکز کنید.
  • یادتون باشه چقدر ناچیز هستید: اگر به آسمان شب و تمام ستاره ها نگاه کنید و به نقش ما در تمام هستی فکر کنید، چیزی جز شکرگزاری و فروتنی به ذهن نمیرسه. ایگو نمیتونه چنین طرز فکری داشته باشه.
  • هوشیار بمونید: موفقیت مثل مواد مخدر میمونه. ممکنه باعث بشه افراد برخلاف معیارها و ارزش هاشون رفتار کنند.

 

شکست

 

“آینده با تمام ناشناخته هایش بر شانه هر یک از ما سنگینی میکند.” پلوتارک

تا اینجا دیدیم که چطور ایگو میتونه به تصمیمات و پیشرفت ما لطمه بزنه. متاسفانه شکست برای همه ما اتفاق میفته. این بخشی غیر قابل اجتناب از زندگی ماست در نتیجه باید بدونیم که چطور مدیریتش کنیم. دست و پنجه نرم کردن با شکست به خودی خود بسیار سخته اما ایگو این مساله رو اغراق آمیز تر هم میکنه و مدیریت شکست و گذر کردن از اون رو سخت تر میکنه.

نکاتی که در ادامه آورده شده به شما کمک میکنه که اهمیت هوشیار بودن در زمان بحران رو درک کنید. هوشیار بودن بهبود یافتن و برگشتن شما به مرحله انگیزه و موفقیت رو تضمین میکنه.

  • ناامید نشید: ایگو شکست رو زود میپذیره. در زمان شکست خوردن، ناامید شدن و حرکت نکردن گزینه وسوسه برانگیزیه. به فعالیتتون و یادگیری ادامه بدید. هیچوقت ناامید نشید.
  • تلاش شما کافیه: گاهی در زندگی مرتب تلاش میکنیم اما انگار به هیچ جایی نمیرسیم. ایگو دوست داره که تلاشش دیده بشه اما خبر بد اینه که زندگی عادلانه نیست. در نتیجه ما باید درک کنیم که تلاش کردن ما کافیه و نیازی به دیده شدن در اجتماع نیست چون در زمان مناسب خودش اتفاق میفته.
  • مرز ها رو تعیین کنید: در زمان شکست خوردن ممکنه ما اصول اخلاقی و ارزش های خودمون رو فراموش کنیم. در نتیجه ممکنه پا فراتر از مرز های خودمون بگذاریم غیر قابل پیش بینی عمل کنیم. با وجود اینکه اتفاقات به نفع شما پیش نمیرند مرز های خودتون رو حفظ کنید.
  • استاندارد های خودتون رو دنبال کنید: سعی نکنید بر اساس استاندارد های دیگران زندگی کنید یا انتظارات اونها از خودتون رو برآورده کنید. این طرز فکر به شما اجازه رشد و بهتر شدن نمیده. تعریف خودتون از موفقیت رو داشته باشید و به همون پایبند باشید.
  • همیشه عشق بورزید: در زمان شکست ممکنه احساس نفرت و انتقام جویی بر بیشتر مکالمه های درونی ما غلبه کنه. بهش عادت نکنید. این کار برای شما سودی نداره. با کسانی که شایسته نیستند و مهم تر از همه خودتون مهربون باشید. درگیر حاشیه و حرف پراکنی نشید، این کار شما رو بیشتر عقب میندازه. روی راه های کاربردی و سودمند برای به جلو حرکت کردن تمرکز کنید.

 

نتیجه

 

درس های این کتاب همیشگی و برای همه افراد است. ایگو بخشی از وجود ماست و باید اون رو مدیریت کنیم. زندگی پر از فراز و نشیب هاست و ایگو هر لحظه ممکنه بر ما غلبه کنه.

وقتی در حال خواندن کتاب و نوشتن این بررسی بودم، به وجود شباهت هایی بین مراحل انگیزه، موفقیت، شکست و نقش ایگو در اونها پی بردم. به عقیده من صرف نظر از مرحله، اگر یک سری قوانین و اصول برای خودمون تعیین کنیم میتونیم همیشه ایگو رو تحت کنترل داشته باشیم. اگر بخواهم تمام دروس این کتاب رو خلاصه و گلچین کنم، این نکات رو انتخاب میکنم:

  • هیچوقت دست از یادگیری و درس گرفتن برندارید: همیشه به دنبال یادگیری و آموختن در مورد خودتون، کارتون و دیگران باشید.
  • خودشیفته نشید: عاشق خودتون نشید. شما اونقدرام خاص نیستید.
  • اهدافی فراتر از خودتون انتخاب کنید: استاندارد هایی بزرگتر از منافع شخصی خودتون انتخاب کنید.
  • روی کار متمرکز بشید: تلاش کردن کافیه. باعث میشه در لحظه زندگی کنیم، مهارت هامون رو تقویت کنیم و مارو از مسائل غیرکاربردی دور نگه میداره.

با وجود خلاصه ای که از کتاب تهیه کردم، پیشنهاد میکنم که حتما کتاب اصلی رو بخونید. درک شما از مطالب و دروس بسیار عمیق تر و شخصی تر خواهد شد.

این از آن دسته کتاب هاست که شما مدام قسمت های مختلف اون رو در زمان های مختلف مطالعه خواهید کرد. در نتیجه پیشنهاد میکنم که یک جلد از کتاب “ایگو دشمن من است” از رایان هالیدی رو بخرید

منبع:

https://medium.com/better-humans/ego-is-the-enemy-a-book-review-a55837725917

 

خلاصه کتاب ایگو دشمن من است نوشته رایان هالیدی

 

کتاب در سه جمله

 

  • ایگو اعتقاد ناسالم هر فرد به بیش از حد اهمیت داشتن خویش است.
  • ایگو باعث پسرفت ما در مسیری میشه که با تمام تلاش در حال پیگیریش هستیم.
  • ایگو رو میشه مدیریت و کنترل کرد.

 

پنج ایده اصلی

 

  • در هر زمان در زندگی، ما یا انگیزه حرکت به سمت هدفی را داریم یا موفق شده ایم یا شکست خوردیم.
  • اگر میخواهیم ایگو رو از خودمون دور کنیم باید فروتنی، پشتکار و خودآگاهی مون رو افزایش بدیم.
  • استاندارد های خودتون رو تعیین کنید.
  • تظاهر به موفقیت نکنید، تلاش کنید تا موفق بشید.
  • همیشه در حال آموختن باشید.

 

خلاصه کتاب ایگو دشمن من است

 

  • دموستن، سخنور یونانی گفته است: فضیلت با دانش اندوزی آغاز شده و با شجاعت تکمیل میشود.
  • هرجا که هستید و به هر کاری که مشغول هستید بدونید که بزرگترین دشمن شما درون خودتان است: ایگوی شما.
  • ایگو ای که در اکثریت مردم دیده میشه با تعریف عامیانه تری مطرح میشه: اعتقاد ناسالم فرد به اهمیت بیش از حد خویش، خودشیفتگی و تکبر و جاه طلبی خودخواهانه.
  • با هر هدف و آرمانی که داریم، کوچک یا بزرگ، ایگو باعث پسرفت ما در مسیری که با تمام تلاش در حال طی کردنش هستیم میشه.
  • فقط یک چیز باعث ماندگاری ایگو میشه: آسودگی
  • در هر زمان از زندگی، افراد در یکی از این سه مرحله قرار دارند. -یا انگیزه پیگیری هدفی رو داریم و میخوایم تاثیری رو دنیا از خودمون به جا بگذاریم. یا به موفقیت رسیدیم چه کوچک یا بزرگ. یا شکست خوردیم، در گذشته یا به شکل پی در پی.
  • ایگو دشمن ما است در هر قدم که در مسیرمون بر میداریم.
  • ایگوی شما نیرویی نیست که در هر موقعیت مجبور به سرکوب کردنش باشید. ایگو رو میشه کنترل و مدیریت کرد.
  • وقتی ایگو رو از مسیر برمیداریم، با واقعیت روبرو میشیم.
  • باید این مهارت رو یاد بگیرید که بتونید خودتون رو از بیرون مشاهده و بررسی کنید. 
  • چیزی که نایابه استعداد خالص، مهارت یا اعتماد به نفس نیست. فروتنی، پشتکار و خودآگاهیه.
  • اگر میخواهید کارتون بازتابی از واقعیت درش داشته باشه باید از واقعیت هم سرچشمه گرفته باشه. اگر میخواهید تاثیر عمیق تری از خودتون به جا بگذارید باید روی طولانی مدت سرمایه گذاری کنید.
  • ما می آموزیم که با اینکه ممکنه بزرگ فکر کنیم، باید برای رسیدن به هدفمون قدم های کوچک برداریم. وقتی بر روی عمل و یادگیری متمرکز میشیم و از دیده شدن و جایگاه اجتماعی چشم میپوشیم، انگیزه مون رسیدن به چیزی با شکوه نیست بلکه ثابت قدم بودن و استمرار داشتنه. باید قدم های مستمر برداریم، یاد بگیریم و رشد کنیم و به اندازه کافی زمان صرف کنیم.
  • پس چه چیزی نایاب و کمه؟ سکوت. توانایی اینکه آزادانه از یک بحث کناره گیری کنید و نیازی به تایید شدن از سوی دیگران نداشته باشید. سکوت فرصتی ّبرای آسودگی افراد قوی و با اعتماد به نفسه.
  • حرف زدن انرژی ما رو تخلیه میکنه. حرف زدن و عمل کردن با هم دیگه در تضاد هستند. در حالی که تحقیقات نشون میده تجسم کردن هدف کاری سودمنده؛ بعد از مدتی مغز به جای تمرکز بر روی پیشرفت عملی، روی تجسم فرد از مقصد و هدف متمرکز میشه. این اتفاق برای حرف زدن در مورد هدف هم میفته.
  • تنها رابطه ای که بین عمل و حرف زدن وجود داره اینه که یکیشون اون یکی رو زیر سایه خودش میبره.
  • اگر هدف شما چیزی بزرگ تر از خودتون باشه، اینکه به چیزی دست پیدا کنید یا اینکه چیزی رو به خودتون اثبات کنید، ناگهان همه چیز در عین حال هم ساده و هم پیچیده میشه. ساده از این نظر که حالا می دانید به چه چیزی احتیاج دارین و چه چیزی برای شما مهم است. گزینه ها مشخص و گلچین میشن. شما حواستون معطوف به عمل کردن میشه نه دیده شدن. و مساله از این لحاظ ساده میشه که به شما عزم راسخ میده. مساله از این نظر پیچیده تر میشه که هر فرصتی صرف نظر از اینکه چقدر میتونه برای ما لذت آفرین یا رضایت بخش باشه، باید توسط معیار های مشخصی ارزیابی بشه: آیا انجام دادن این کار من رو در رسیدن به هدفم یاری میکنه؟ آیا من با انجام این کار دارم خودخواهی میکنم؟
  • مسلمه که سوال اصلی این نیست که “من چه کسی می خواهم باشم؟” بلکه سوال اینه که “میخواهم در زندگی به چه چیزی دست پیدا کنم؟” و اگر منافع خودمون رو کنار بگذاریم سوال به این شکل در میاد: “هدف من چه خدمتی مهیا میکنه؟ انتخابات من بر اساس چه معیارهایی انجام میشه؟ آیا من میخواهم شبیه بقیه باشم یا میخواهم فرد متفاوتی باشم؟”
  • با اینکه هیچوقت دیر نیست، هر چی زودتر این سوالات رو از خودتون بپرسید به نفع شماست.
  • مبدع هنر های رزمی ترکیبی و قهرمان چندین تورنمنت، فرانک شمراک، سیستمی برای تربیت دانش آموزان خود طراحی کرده که نام اون رو سیستم “جمع، تفریق، تساوی” گذاشته است. هر رزمنده برای بهتر پیشرفت نیاز به شخصی داره که از او بهتر باشه تا بتونه از او درس بگیره، شخصی که از او کمتر مهارت داشته باشه تا بتونه به او درس بده و شخصی که هم سطح او باشه تا بتونه خودش رو به چالش بکشه.
  • هدف تکنیک شمراک ساده است: اینکه بتونیم به طور مرتب چیزهایی که میدونیم و چیز هایی که نمیدونیم رو از هر زاویه ای مورد ارزیابی قرار بدیم. این تکنیک ایگو و تکبر، ترس که باعث میشه به خودمون شک کنیم و تنبلی که ممکنه باعث بشه پسرفت کنیم رو از ما دور میکنه.
  • از نظر شمراک، داشتن خود انگاره ای نادرست میتونه ما رو به نابودی بکشونه. من همیشه خودم رو یک دانش آموز میبینم. این پایه فکری هنر های رزمیه و باید از فروتنی خودت به عنوان یک اهرم رشد استفاده کنی. باید خودت رو زیر دست و شاگرد کسانی که بهشون اعتماد داری بدونی.
  • اینکار با این طرز فکر آغاز میشه که دیگران چیزی بیشتر از ما میدونن و ما میتونیم از دانششون استفاده کنیم. و با پیگیری و یادگیری از اونها میتونیم توهم خود برتر بینی و ایگو رو از بین ببریم.
  • یک دانش آموز واقعی شبیه یک اسفنج عمل میکنه. میل به جذب اطلاعات اطراف خودش داره و با فیلتر کردن اون اطلاعات، درس هایی که براش مفید هست رو جذب میکنه. یک دانش آموز توانایی نقد کردن خودش و ارزیابی کردن خودش رو داره و به خودش انگیزه میده تا بتونه دانشش رو ارتقا بده و با مسائل تازه و چالش های جدید روبرو بشه. همچنین یک دانش آموز معلم و منتقد خودش هم هست، در چنین شرایطی جایی برای تکبر ایگو باقی نمیمونه.
  • ممکنه اشتیاق و ذوق شما جلوی پیشرفتتون در مسیر رسیدن به دستاورد ها یا کسب قدرت و نفوذ باشه. چون خیلی وقت ها ما با وجود علاقه بسیار زیاد شکست میخوریم.
  • من در مورد نوع دیگری از اشتیاق صحبت میکنم. نوع اشتیاق و علاقه غیر قابل کنترلی که باعث میشه با تمام وجود به برای به دست آوردن چیزی با چنگ و دندان تلاش کنیم. علاقه ای که معلم ها در کودکی به ما گوشزد کردند که مهم ترین دارایی ماست.
  • علاقه شدید غیر قابل کنترل برای رسیدن به یک هدف مبهم، بلندپروازانه و دور. این انگیزه به نظر بی ضرر از یک مسیر منطقی و سالم بسیار دور است.
  • علاقه شدید معمولا پوششی برای پنهان کردن یک ضعفه. اشتیاق شدید، بی پروایی و آشفتگی جایگزین های ضعیفی برای نظم، مهارت، هدفمندی و پشتکاره. شما باید توانایی شناسایی این مشکل در خود و دیگران رو داشته باشید چون با اینکه ممکنه این اشتیاق شدید از چیز های خوبی ریشه گرفته باشه اما تاثیرش وحشتناک و فاجعه باره.
  • چیزی که انسان ها برای رشد نیاز دارند هدفمندی و واقع گراییه. هدفمندی شبیه به علاقه مرزبندی شده است. واقع گرایی قوه تمیز دادن و فکر کردنه.
  • در علاقه شدید نقش کاربرد گرایی کمرنگ میشه اما در هدفمند بودن تنها سودمندی و کاربرد گراییه که اهمیت داره.
  • کار شما نیازمند احتیاط و سنجیدگی شما است نه شور و علاقه شدید.
  • بهتره که خطرات مسیر و آینده شما رو هوشیار، مصمم و فروتن بکنه. شور و شوق رو بگذارید برای تازه کارها و آماتورها. کارهایی که احساس میکنید باید انجام بدید و حرف هایی که باید بزنید رو در اولویت قرار بدید نه اینکه چه میزان به مساله ای علاقه دارید و دوست داشتید که مسائل به چه شکل بودند.
  • وقتی میخواهید کاری رو انجام بدید، کاری که بزرگ، ارزشمند و مهم باشه، مطمئن باشید رفتارهایی از بی تفاوتی گرفته تا خرابکاری کردن ممکنه از شما سر بزنه.
  • غرور مهم ترین ابزاری که برای رسیدن به موفقیت نیاز داریم رو کور میکنه: ذهن مارو
  • موقعی که احساس تکبر و غرور غلبه میکنه، باید از خودمون بپرسیم اینه که چه چیزی یک فرد فروتن تر میبینه که من نمیتونم اون رو ببینم؟ یا اینکه من با بی پروایی و مباهات خودم دارم از چه چیزی فرار میکنم؟ خیلی بهتره که این سوالات رو وقتی که ریسک شون کمتره از خودمون بپرسیم تا اینکه آنها رو برای بعدا رها کنیم.
  • “ناگفته نمونه: اینکه شما فردی ساکت هستید دلیل نمیشه که فرد مغروری نباشید. در سکوت و خفا خود رو از دیگران برتر دیدن هم نوعی تکبره و تکبر خطرناکیه.”
  • کارهای لازم رو انجام بدید تا مجبور نباشید به چیزی تظاهر کنید. این کلید راه شماست.
  • هر وقت که مشغول کار کردن میشید به خودتون یادآوری کنید: من تفریح لحظه ای رو به خاطر کار بر روی رسیدن به هدفم به بعدا موکول کردم. من دارم با تلاش خودم به اهدافم دست پیدا میکنم. دارم به جای ایگو روی خودم سرمایه گذاری میکنم. خودتون رو به خاطر این انتخاب تشویق کنید ولی زیاد نه چون باید به کارهایی که در دست دارید رسیدگی کنید: تمرین، تلاش، پیشرفت.
  • دانش آموز بودن فقط مختص به شروع کار نیست. ما تا وقتی که زنده هستیم، دانش آموزیم و از همه و هر موقعیتی درس میگیریم. از کسانی که شکست میدیم و کسانی که ما رو شکست میدن، از کسانی که دوستشون نداریم و دشمنامون. در هر برهه ای از زندگی فرصت های زیادی برای درس گرفتن وجود داره و اگر درسی مفید و سودمنده نباید اجازه بدیم ایگو جلوی اینکه بخوایم دوباره بشنویمش رو بگیره.
  • یک کتاب با موضوعی که چیزی در موردش نمیدونید انتخاب کنید. در کلاس ها و محافلی شرکت کنید که کمترین اطلاعات رو در مورد موضوع مورد بحث دارید. احساس ناخوشایند آسیب پذیری رو تجربه میکنید و به درستی عمیق ترین برداشت و تحلیل هاتون شک میکنید. آیا سودمند نیست اگر خودتون رو با احتیاط در معرض چنین شرایطی قرار بدید؟ ذهنیت خودتون رو تغییر بدید، محیط اطرافتون رو تغییر بدید.
  • ما علاقه زیادی داریم که فکر کنیم افراد موفقی که برای خودشون امپراطوری خلق کردند، به شکلی افسانه ای کل مسیر رو پیش بینی و برنامه ریزی کرده بودند. چرا؟ تا بتونیم وقت زیادی رو صرف تئوری و برنامه ریزی به جای تلاش کردن بکنیم. تا بتونیم خودمون رو دلیل تمام اتفاقات خوب و ثروت و احترامی که ممکنه در طول مسیر به دست بیاریم بدونیم و خودمون رو ستایش کنیم. داستان سرایی یعنی اینکه شما به مسیر مبهم و غیر قابل پیش بینی ای که طی کردید نگاه کنید و به جای اینکه بگید: “من امید داشتم و تلاش کردم.” بگید: “من همه چیز رو از اول میدونستم.” میشه بهتر هم با این قضیه برخورد کرد مثلا میتونیم بگیم: “حدس میزدم این اتفاق برام بیفته.” مسلمه که شما همه چیز رو نمی دونستید. یا اگر هم میدونستید بیشتر یقین و ایمان داشتید تا اینکه مطمئن باشید. ولی کی دوست داره تمام وقت هایی که به خودش شک میکنه رو در ذهنش حفظ کنه؟
  • داستان سرایی باعث ایجاد تکبر میشه. باعث میشه زندگی ما تبدیل به فیلمنامه بشه و خودمون تبدیل به بازیگر فیلم ها بشیم. در حالی که باید به جای داستان سرایی و نقش بازی کردن به زندگیمون ادامه بدیم.
  • این داستان سرایی ها ممکنه که گذشته مارو تغییر ندن اما میتونن تاثیر مخربی روی آینده ما داشته باشند.
  • وقتی در حال تلاش برای رسیدن به هدفی هستیم، نباید سعی کنیم داستان زندگی دیگر افراد رو باز آفرینی کنیم. وقتی هم به موفقیت رسیدیم نباید تظاهر کنیم که کل مسیر دقیقا همانطور که برنامه ریزی و پیش بینی کرده بودیم پیش رفت. داستان موفقیت شما داستان فانتزی و افسانه ای ای نیست.
  • به جای اینکه تظاهر کنیم یک زندگی افسانه ای و بی نقص داریم باید روی کار کردن و عملگرایی تمرکز کنیم آن هم کار کردن با بیشترین بازده. باید این تاج تخیلی رو کنار بگذاریم و روی تقویت المان هایی که باعث موفقیت ما شدند تمرکز کنیم.
  • موفقیت به معنی شکست دادن دیگران یا به معنی بیشتر داشتن و بهتر بودن از دیگران نیست. موفقیت به معنی اینه که خودمون باشیم و سعی کنیم بهترین نسخه از خودمون باشیم بدون اینکه تسلیم موانع مسیر بشیم. به این معنیه که به بیشترین بازده ای که در توانتون هست در مسیری ای که انتخاب کردید برسید. همین. نه بیشتر و نه کمتر.
  • وقتی در زمینه خودتون موفق میشید ممکنه که کم کم مسئولیت هاتون شروع به تغییر کنند. نیاز شما به تلاش کردن کمتر و از سوی دیگر نیازتون به گرفتن تصمیمات درست بیشتر میشه. این طبیعت رهبری کردنه. این تحول باعث میشه که شما نیاز به تغییر دادن ارزش ها و هویت تون داشته باشید. شما نیاز پیدا می کنید که از بخش های دوست داشتنی و لذت بخش کار قبلیتون دل بکنید. نیاز پیدا می کنید که قبول کنید یک سری افراد ممکنه از شما در زمینه ای که ادعای زیادی داشتید، بهتر و توانا تر باشند یا اینکه حداقل بهتره که اونها وقتشون رو صرف تقبل اون کار بکنند.
  • ایگو نیاز به احترام و تایید دیگران داره در حالی که اعتماد به نفس میتونه برای تمرکز روی کار ها و اهداف، از دیده شدن و تایید اجتماعی چشم پوشی کنه.
  • باید با وجود تمام نیروهایی که باعث فعال شدن ایگو در ما میشن، تلاش کنیم هوشیار و آگاه بمونیم.
  • طبق گفته رابرت گرین، دو نوع زمان در زندگی ما وجود داره: زمان مرده، وقتی که افراد منفعل و منتظر هستند و زمان زنده یعنی وقتی که افراد در حال یادگیری هستند و از هر لحظه و هر فرصتی استفاده میکنند. در شرایط شکست، شرایطی که اتفاقات طبق انتظارات ما پیش نمیره یا تحت کنترل ما نیست، این دو گزینه پیش روی ماست: زمان مرده، زمان زنده.
  • وقتی موفقیت داره از دست شما دور میشه (دارید شکست میخورید) عکس العمل شما نباید این باشه که سعی کنید با چنگ و دندان نگهش دارید. بلکه باید دوباره به مرحله انگیزه و آرزومندی برگردید و دوباره مفید ترین تلاش خودتون رو بکنید.
  • شکست واقعی کنار گذاشتن ارزش ها و و اصول شخصی خودتونه. کنار گذاشتن چیزی که دوست دارید فقط به خاطر یک شکست کاری خودخواهانه و احمقانه است. اگر شهرت شما با یکی دو ضربه نابود میشه و از اول ارزش جنگیدن نداشته.



منبع:

https://www.samuelthomasdavies.com/book-summaries/business/ego-is-the-enemy/

 

اگه از این کتاب خوشتون اومده و می خواین بخرینش خیلی راحت میتونین از همین لینک خرید کنین!

به پادکست مون خوره کتابم سر بزنین. ما تو “یه فنجون کتاب” مون تیکه هایی از کتابارو که خودمون ازشون لذت بردیم رو براتون میخونیم. تو هر قسمت “یه نویسنده” ام سیر تحولات فکری و شخصیتی یه نویسنده ی بزرگو براتون تعریف میکنیم. امیدوارم که از گوش کردنشون لذت ببرین.

رایان هالیدی1

درباره رایان هالیدی:

رایان هالیدی یک بازاریاب و نویسنده آمریکایی است. او مدیر بازاریابی شرکت امریکن آپارل و مقاله نویس و تدوینگر روزنامه نیویورک آبزِروِر بوده است.

کتاب های مشابه ایگو دشمن من است:

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *