کاور کتاب بهتره با یکی حرف بزنی

معرفی و نقد کتاب: بهتره با یکی حرف بزنی

زیرعنوان کتاب: یک درمانگر و افشای زندگی ما

نویسنده: لوری گاتلیب

امتیاز در گودریدز:
4.4/5
امتیاز در آمازون:
4.6/5
با 126400 رای
با 6761 رای
تعداد صفحه: 415
زبان اصلی: انگلیسی

 نوشتهٔ نویسنده‌ای که رواندرمانگر و مقاله نویس شناخته شده در سطح ملی نوشته شده که به گفته نیویورک تایمز، آثار پرفروشی دارد. این کتاب جدید او، به شکل طنزآمیز، تأمل برانگیز و حیرت انگیز است که ما را به پشت صحنه دنیای یک درمانگر می برد (جایی که او و بیمارانش، به دنبال جواب می گردند.)

 

لوری گاتلیب، درمانگریه که به شکل آموزشی، در لس آنجلس به بیماران کمک می کنه. از طرفی، یه بحران تو زندگیش باعث می شه دنیاش زیر و رو بشه. وارد بحث وِندِل می شیم، درمانگر دمدمی مزاج و عجیب وغریب که یهو لوری، رو سرش آوار میشه. به نظر می رسه که اون با کله کچل، ژاکت کش باف پشمی و لباس چریکی رنگش، بعنوان مرکزی برای درمان درمانگران، آماده نیست. با این حال معلوم میشه که وِندِل بیشتر از این حرفاست.

در حالی که گاتلیب داره واسه خودش توی زندگی بیماراش می چرخه (مثلن یه تولید کننده خودشیفته هالیوود٫ یه خانم جوون که تازه تشخیص دادن که مرض کشنده داره٫ یک شهروند مسن که تهدید کرده که اگه زندگیش تا روز تولدش بهتر نشه، خودشو میکشه و دختر جوون بیست و خورده‌ای ساله که نمی تونه از ارتباط با افراد ناباب دست برداره) اون متوجه شد مشکلاتی که اون بیماران دارن باهاش دست و پنجه نرم می کنن، همون مشکلاتی هستن که الآن لوری داره واسه وِندِل، از زندگی خودش میگه.

با جهشی خردمندانه و طنز، گاتلیب ما رو، هم بعنوان درمانگر و هم بعنوان بیمار، به دنیای خودش دعوت می کنه و میخواد که حقایق و دروغهایی رو بررسی کنیم که به خودمون و بقیه می گیم و در نهایت باعث میشن در لبه پرتگاه، بین عشق و هوس، معنی‌دار بودن و فناپذیری، گناه و رستگاری، وحشت و شجاعت و امید و تغییر، تلوتلو بخوریم.

شاید کتاب بهتره با یکی حرف بزنی، انقلابی از واضح بودنه، که ما رو به یه گشت و گذار کاملاً شخصی و در عین حال جهانی در قلب و ذهن مون پیشنهاد می کنه و نادرترین هدیه رو برامون حاضر کرده: انعکاسی جسورانه که نشون میده انسان بودن یعنی چی و روایتی خنده دار و صریح از زندگی اسرارآمیز خودمون و قدرت ما تو تغییردادن زندگی.

نقل قول‌های کتاب بهتره با یکی حرف بزنی :

 “ما نمی تونیم بدون از دست دادن یه چیزی، تغییرات داشته باشیم، واسه همین اغلب مردم می گن می خوان تغییر کنن اما با این حال دقیقاً همونطوری می مونن.”

 “ما فکر می کنیم که آینده چیزیه که بعداً اتفاق میفته، ولی داریم هر روز اونو تو ذهن مون ایجاد می کنیم. اگه زمان حال، داغون بشه، آینده‌ی وابسته به اون هم، داغون میشه.  و آینده‌ای که بره، سرچشمه‌ٔ همهٔ پیچ و خم های داستانهاست. “

“ولی بخشی از خودشناسی، اینه که که خودتو نشناسی – از محدودیتهایی که تو داستانهای زندگیتون، واسه خودتون تعیین کردین، رها بشین. بنابراین تو دام اونا گیر نمی‌افتین و می تونین به زندگی خودتون ادامه بدین نه محدودیتهایی که واسه خودتون تعیین کردین. “

“هیچ سلسله مراتبی برای درد وجود نداره. رنج کشیدن نباید رتبه بندی بشه؛ درد، مسابقه نیست که. “

“روابط تو زندگی به معنای واقعی تموم نمیشن، حتی اگه قرار نباشه دوباره اون شخص رو ببینیم. هرکسی که به اون نزدیک بودین، تو یه جایی از درون شما زندگی می کنه.  خاطرخواهان قدیمی، والدین، ​​دوستان، همهٔ افراد زنده و مرده (چه نمادین و چه به معنای واقعی کلمه)، همه و همه، آگاهانه یا ناخواسته، خاطراتتون رو تداعی می کنن. “

“بین محرک و واکنش یه فضا هست. قدرت ما واسه انتخاب نوع واکنشمون، توی اون فضا قرار داره. تو واکنشمون هم، رشد و آزادی مون نهفته‌ست. “

“به چیزایی که حسادت میخورین، توجه کنین. اونا به شما نشون می دن که چی می خواین.”

“آرامش، به این معنی نیست که تو جایی باشین که هیچ سر و صدا، دردسر یا کارای سخت نداشته باشه. به اینوقتی معنیه که توی اونجا بین اون همه چیز باشین و هنوز تو دلت، آروم باشی. “

“شما می تونین بدون بخشش، ترحم کنین. راههای زیادی واسه پیشرفت وجود داره ولی انجام یه روش از قبل تعیین شده، جزو اون راهها نیست. “

“غیرممکنه که مردم رو به شکل عمیق بشناسیم و دوستشون نداشته باشیم.”

“احساساتتون رو قضاوت نکنید. بهشون توجه کنید. ازشون بعنوان یه نقشه استفاده کنین و از حقیقت نترسید. “

“طفره رفتن، راهی ساده برای وفق دادن خود بدون نیاز به کنار اومدنه.”

“نقطه مقابل افسردگی، شادی نیست، سرزندگیه.”

نقد و خلاصه کتاب بهتره با یکی حرف بزنی :

نقد کتاب بهتره با یکی حرف بزنی نوشته  لوری گاتلیب

 

لوری گاتلیب تو کتاب بهتره با یکی حرف بزنی (Maybe You Should Talk to Someone: A Therapist HER Therapist and Our Lives Revealed) میگه:

جدا از یه لاس زنی کوتاه مدت تو روان درمانی تو اواخر ۲۰ سالگیم، هرگز هیچ نوع دوره درمانی شدید روان درمانی رو نگذرونده بودم. سال ۲۰۱۸ رسید، که به بهترین وجه می تونم اون رو بعنوان دورهٔ ناموس شخصتیم توصیف کنم.

اولا یه مشاور ازدواج داشتیم، که به شوهرم اجازه داد تا تو همهٔ جلسه ها بیرون باشه، ولی یک بار هم به من این اجازه رو نداد، حتی وقتایی که دستمو بالا می بردم تا قبل از حرف زدن، اجازه بگیرم. کی می دونست یه مرد می تونه ۵۰ دقیقه در مورد اینکه من گهگاهی (باشه خُب، بیشتر وقتا) نامه‌هام رو دو روز روی میز جلویی هال، بازنشده انبار می کنم، چقدر آزار دهنده‌ست؟ و اینکه من فقط سه مخاطب تو هفته نامهٔ نیویورکر دارم؟

مشاور ازدواج بعدی چاکراهامون (چاکراها نقاطی از بدن هستند که انرژی در آنها جریان دارد) رو با شمشیرهای کریستالی سامورایی پاک کرد و انشعابات تنظیمی رو تو گوشامون تکون داد و از ما خواست تا برای هم، شعرهای عاشقانه بنویسیم. انجام این کارا سخته، مخصوصاً وقتی که شوهرتون ازتون عصبانیه بخاطر نامه ها و اینکه “رسماً داشتم از هفته نامهٔ نیویورکر حمایت مالی می کردم!”

بعدش یه درمانگر تروما (مربوط به درمان آسیبهای روحی-روانی) بود که برای حساسیت زدایی و پردازش مجدد حرکات چشم، تجویز کرد که باید از دو واقعهٔ ناراحت کننده گذشته عبور کنیم (رفتن به اونجا یکم زیاده‌روی بود).  و درمانگر یونگی (یونگی ها، افراد را به شکل نمادین شخصیت درونی‌شان نشان می دهند) که منو ترغیب کرد که خوابهامو بنویسم تا ​​اونارو به واقعیت تبدیل کنه. به طور معجزه آسایی، یک شب خواب لباس بلند قرمز طرح گورخر رو دیدم و صبح روز بعدش، از نِیمَن مارکوس، ایمیلی برام اومد که می گفت شرکت دولش و گابانا (شرکت مد ایتالیایی لباسهای زنانه) لباس بلند با طرح گورخری رو به فروش گذاشتن. خودشم تو سایز من!

بنابراین زمان مناسبی بود که من بتونم کتاب “بهتره با یکی حرف بزنی” ، نوشته لوری گاتلیب ، یه خاطرهٔ کاملاً صریح و اعتیاد آور درباره عمل رواندرمانگری که از طرف هردوی درمانگر و بیمار تجربه شده. روزی، گاتلیب یه رواندرمانگر کاملاً خوشبخت در لس آنجلس بود، مادر یه پسر جوون، عاشق دیوانه وار مردی که می خواد باهاش ازدواج کنه. اما اون مرد، یهویی ارتباط رو قطع کرد چون، یهویی، تصمیم گرفت که نمی خواد ۱۰ سال آیندش رو با یه بچه، زیر یک سقف بگذرونه. (با این بهونه که اون نمی خواد به سازه های لگویی پسر لوری توجه کنه. خیلی احمقانه‌س.) و وُیلا، که گاتلیب اونو تو حرفه‌ش “مشکل در ارائه دادن” میشناسه، مسئله ایه که شما رو در گام اول، به سمت درمان هدایت میکنه ولی در حقیقت فقط سنگ محکیه که احتمالاً بسیاری از موضوعات عمیق تر توش وجود داره.

اون نوشته که درمان، “واکنش های عجیب و غریب ایجاد می کنه؛ چون به نوعی، مثل پورنوگرافی هست. هر دو شامل نوعی عاجز بودن می شن. هر دو توانایی ایجاد هیجان دارن و میلیون ها کاربر دارند که بیشترشون استفاده از اون رو خصوصی نگه می دارند. ” ویژگیهای کتابش اینه که عمیقاً میشه احساسش کرد، تقریباً مرحله مرحله جلو میره و کمی هم فضوله.  (در بخش یادداشتهای نویسنده، گزارش داده که قبلاً از بیمارانش اجازه نوشتن در موردشون رو گرفته و تمام تلاشش رو کرده تا هویتشون رو مخفی کنه و گاهی اوقات چندین نفر رو با هم ادغام کرده تا به یه نفر تبدیل کنه.)

لوری گاتلیب، دیوهای درونی بیمارانش رو بررسی می کنه. یه جوون که تازه تشخیص داده شده مبتلا به سرطان ترمینال هست، یک زن مسن که زندگی براش بی‌معنیه و قصد داره تو روز تولد بعدیش خودکشی کنه، یک تولید کننده خود شیفته هالیوود، یک زن درگیر اعتیاد به الکل و ویران کننده روابط، و بطور همزمان با وِندِل، اونم به روان خودش نگاهی میکنه. رواندرمانگری میانسال با ژاکت کش باف ورزشی.

جان، همون تهیه کننده، غر میزنه که احمقها، دوروبرشو، چه تو خونه و چه تو محل کارش، احاطه کردن، اما همهٔ اینا نشون میدن که جان، هنوز هم بخاطر غم از دست دادن پسر کوچیکش در چند سال پیش، ناراحته. جولی، همون زن جوون رو به موت، ترجیح میده ماههای آخر زندگیشو بعنوان صندوقدار تاجر جو، کار کنه که بیشتر از کار خودش تو اجاره دادن اتاقهای دانشگاه، تو این شغل احساس شادی می کنه. خود گاتلیب نشون میده که دوست پسر قبلیشو درگیر گوگل می کنه. اون می نوشته: “درمانگران دربارهٔ اینکه چطور زمان گذشته، حال رو شکل میده، خیلی حرف میزنن.” و تغییر رابطه با گذشته “یک اصل درمان هست. ولی ما خیلی کمتر در مورد اینکه چطور رابطه‌مون با آینده، زمان حال رو نیز درگیر می کنه، کمتر حرف میزنیم.” اما “اگه زمان حال، داغون بشه، آینده‌ی وابسته به اون هم، داغون میشه و آینده‌ای که بره، سرچشمه‌ٔ همهٔ پیچ و تابهای داستانها هست.”

گاتلیب، پیچ و تاب های داستانش رو می دونه. قبل اینکه بعنوان یک درمانگر آموزش ببینه، بعنوان نویسنده در برنامه های تلویزیونی مانند “ER” کار می کرد. اون همچنین نویسنده مقالهٔ درمانگر عزیز در مجلهٔ آتلانتیک هست. او اعتراف می کنه: “من همیشه به سمت داستانها کشیده می شدم.” “نه فقط اونچه که توی داستانها اتفاق میفته بلکه نحوه روایتش هم اهمیت داره.” اون با نشون دادن اینکه چطور بیماران فقط بخشی از وجود خودشون رو به نمایش میذارن، یک کلاژ سرگرم کننده و گیج کننده از روایتها رو به شکل دسته ای از اپرای صابونی (معادل سریالهای آبکی یا خانوادگی)، بهمون ارائه میده که در جهان اپرای صابونی لس آنجلس ساخته شده. (این کتاب اکنون به شکل مجموعه با همکاری اِوا لانگوریا برای شبکه ABC در دست توسعه است)

 

لوری گاتلیب - نویسنده کتاب بهتره با یکی حرف بزنی
لوری گاتلیب – نویسنده کتاب بهتره با یکی حرف بزنی

 

ممکنه که گاتلیب اهل قضاوت و وسواس باشه، ولی در مورد خودش و بیماراش، قابل اعتماد و حتی بی‌تجربه هست. یه زن جوون، به اسم بِکا، از زندگی اجتماعی تاریک خودش شکایت داره، ولی اصلاً کنجکاوی‌ای در مورد خودش نداره، یا حتی تمایل زیادی به فکر کردن عمیق در مورد اینکه چرا افراد محل کار و دوست پسراش دارن ازش فاصله می گیرند، نداره. گاتلیب از جلساتشون خیلی خسته و ناامید می شوه و مجبوره قبل شروع هر جلسه، حرکت پروانه (حرکت ورزشی) انجام بده و شکلات بخوره تا تمرکزش رو حفظ کنه. و سرانجام گاتلیب، جلسات بِکا رو “لغو”  کرد. بیچاره بِکا، توسط همهٔ اطرافیانش طرد شد، حتی درمانگر معالجش! این فصل از کتاب، منو سردرگم و نگران کرد كه درمانگری كه تو اواخر ۲۰ سالگیم دیدم و به من گفت که حالم خوبه و دیگه نیازی به ادامه جلسات ندارم، فقط منو خیلی خسته كننده میدیده.

بعد یه دورهٔ آسیب زا، کتاب گاتلیب رو از بالاتر سطح نگاه نقادانه خوندم. در نقاطی از زندگیمون، مجبوریم از فانتزیهای خلق گذشته ای بهتر رها بشیم که افسوسهای همیشگی رو به همراه داره و اونا رو تو آینده ثبت می کنه. یادداشت برای خود: این دو وجه اشتراک اضافی مجله در نیویورکر حذف شود.

منبع:

https://www.nytimes.com/2019/04/16/books/review/lori-gottlieb-maybe-you-should-talk-to-someone.html

 

پیشنهاد میکنم حرفهای نویسنده رو قبل از خوندن خلاصه کتابش از زبون گرم و گیرای خودش تو تدتالک لوری گاتیب بشنوین و لذت ببرین:

 

 

خلاصه کتاب بهتره با یکی حرف بزنی نوشته  لوری گاتلیب

 

بخش اول

 

فصل۱: احمقها

 

  • یه چیز دوست داشتنی در همه وجود داره
  •  یکی از مهمترین مراحل درمان کمک به افراد برای اینه که مسئولیت مشکلاتی که باهاش مواجه هستند رو برعهده بگیرند.
  1. وقتی فهمیدند که می تونن و باید زندگیشون رو بسازند، در ایجاد تغییرات عمده، آزاد هستند.

 

فصل۲: اگر ملکه، بیضه داشت (مرد بود)

 

  • هر داستانی چندین موضوع داره و ما تمایل داریم موضوعاتی رو که با دیدگاه فعلی ما منطبق نیستند، کنار بگذاریم.
  •  اگه زندگی رو با چیدن و انتخاب کردن بگذرونید، اگه تشخیص ندید که کامل بودن نقطه مقابل خوب بودنه، ممکنه خودتونو از لذتهای زندگی محروم کنید.

 

فصل۳: فاصلهٔ یک قدم

 

  • بیشتر تحولات بزرگ، از صدها مرحلهٔ کوچیک و تقریباً نامحسوس در طول مسیر، حاصل میشن.

 

فصل۴: اونی که باهوشه یا اونی که جذابه؟

فصل۵: ناماسته (سلام هندی) تو تخت خواب

 

  • از بین رفتن اعتماد به سختی قابل اصلاحه.
  1. فروید، استدلال می كرد كه درمانگر باید در برابر بیمار نفوذپذیر باشه و مثل آینه فقط چیزایی رو منعكس كنه که بهش نشون داده میشن.
در مورد فروید کنجکاوین؟ کی بوده؟ حرفش چی بوده؟ پیشنهاد میکنم “یه نویسنده 4” مونو درباره زندگی و تفکرات زیگموند فروید از پادکست خوره کتاب گوش بدین و لذت ببرین!

 

کاور یه نویسنده 4 - زیگموند فروید
یه نویسنده 4: زیگموند فروید

 

  •  درمانگر باید محاسبه ای بکنه تا ارزش افشای زندگی شخصی افراد رو در طول جلسات، بتونه بسنجه.
  1. آیا دونستن این اطلاعات برای بیمار مفیده؟
  2. وقتی مفید باشن، با گفتن اونا، میتونه تو بخشی از فاصله ای که با بیمارانی داره که تو تجربیاتشون احساس انزوا می کنند، پل ارتباطی بسازه و میتونه اونا رو ترغیب هم کنه که بازتر بشن.
  3. ولی اگه اطلاعات، نامناسب باشن یا مطالب اضافی تلقی بشن، بیمار ممکنه احساس ناراحتی کنه و به جلسات خاتمه بده.
  •  شما می تونید تو زندگی، همهٔ کارها رو درست انجام بدین، ولی بازم انتهای کوتاه‌تر چوب رو بدست بیارید.
  1. و وقتی که این اتفاق میفته، تنها کنترلی که دارین، نحوه برخوردتون با اون چوبه.

 

لوری گاتلیب - نویسنده کتاب
لاری گوتلیب – نویسنده کتاب

 

فصل۶: پیدا کردن وِندِل

 

  • مطالعات نشون میدن مهمترین عامل موفقیت توی درمان، رابطه‌تون با درمانگر معالج و تجربه احساس درک شدنه.

 

فصل۷: شروع آشنایی

 

  • پیوستگی درمانی، نوعی اعتماده که باید قبل از انجام هر کاری ایجاد بشه.
  1. در جلسات اولیه، همیشه احساس شنیده شدن و درک شدن، برای بیماران مهمتره، کسب اطلاعات بیشتر برای تغییردادن، براشون در مراحل بعدی قرار داره.

 

فصل۸: رُزی

 

  • اگر با بیماران ارتباط و وابستگی نداشته باشیم، نمی تونیم بهشون یاد بدیم که با بقیه، ارتباط داشته باشن.
  1. یکی از نظریه‌های رواندرمانگری اینه که همه، مشکلات ارتباطی دارند.
  •  هنگامی که با زوجین تبادل افکار می کنه، بعضاً می گه: “قبل شروع صحبت، از خودتون بپرسید چه احساسی قراره از صحبت با اون شخص، بهم القا بشه.”
  •  کرخ بودن، همون نبود احساساته و واکنشیه نسبت به غرق شدن و داشتن احساسات بیش از حد.

 

فصل۹: عکس فوری از خودمون

 

  • درمانگران، می دونند که از شخصیت بیمارانشون، فقط تصویری از یه زاویه خاص و تو یه زمان خاص رو میتونن ببینند.
  •  وقتی که افراد برای اولین بار پیش درمانگران میرن، این درمانگران آیندهٔ اونا رو به تصویر می کشند.
  1. این تصویر به درمانگران کمک می کنه تا اون امیدی رو که بیماران نمی تونند داشته باشند رو بهشون القا کنن.
  •  خلاقیت، توانایی درک ماهیت یک چیز در ذات چیزهای کاملاً متفاوت و ترکیب اونا باهم برای ساختن چیزهای جدید هست.
  1. این، دقیقاً همون کاریه که درمانگران سعی می کنند با بیماراشون انجام بدن.

 

کاور اصلی کتاب بهتره با یکی حرف بزنی
کاور اصلی کتاب بهتره با یکی حرف بزنی

 

فصل۱۰: آینده، الآنشم هست

 

  • هر کسی بعضی وقتا دردی رو احساس می کنه. ولی دلیل رنج کشیدنتون، فقط انتخابتونه.
  •  “حقیقت، با توجه به توانایی ما تو هضم کردنش، تغییر نمی کنه.”
  •  تغییر رابطهٔ ما با گذشته، یکی از بخشهای اصلی درمانه.
  1. گرچه، رابطهٔ ما با آینده هم، شامل زمان حال میشه.
  2. تصور ما از آینده، می تونه به همون اندازه تصورمون از گذشته، مانع تغییر مسیر بشه.

 

فصل۱۱: خداحافظ هالیوود

فصل۱۲: به هلند خوش آمدید

 

  • به طور خلاصه، این فصل مربوط به این میشه که شما برای رفتن به ایتالیا برنامه ریزی کنین، ولی از هلند سر در بیارید. اما به جای اینکه غمگین باشین و به چیزهای از دست رفته‌تون فکر کنید، باید از داشته‌هاتون توی هلند، لذت ببرید.
  1. این قضیه، تشبیهیه واسه نحوه برخوردمون با زندگی، وقتی که ما رو تو مسیر اشتباهی قرار میده.
  •  روراست بودن با خودمونه که به ما کمک می کنه از زندگیمون، با تمام ظرافتها و پیچیدگیهاش، لذت ببریم.
  1. اگه این افکار رو سرکوب کنین، می بینین که به شکل باورنکردنی، بداخلاق شدید.
  2. اگه اونها رو تأیید کنین، پیشرفت می کنید.

 

فصل۱۳: بچه ها چطور با غصه کنار میان

فصل۱۴: هارولد و مود

فصل۱۵: سس مایونزو اضافه نکن

 

  • یکی از راههای درک گذشتهٔ افراد، اینه که از اونا بپرسین: “سه صفتی که وقتی به رابطه‌تون با شخصیت مادر یا پدرتون فکر می کنین، بلافاصله به ذهن میاد، چی هستن.”

 

فصل۱۶: همه چیز تمام

فصل۱۷: بدون خاطره یا علاقه

 

  • آرزوی عمیق همهٔ ما اینه که بتونیم خودمون رو درک کنیم و از طرف بقیه هم درک بشیم.

 

لوری گاتلیب - نویسنده
لوری گاتلیب – نویسنده

 

بخش دوم

 

فصل۱۸: جمعه ها، ساعت چهار

 

  • درمان نمی تونه به افرادی که در مورد خودشون کنجکاو نیستند، کمک کنه.

 

فصل۱۹: چیزایی که تو خواب می بینیم

 

  • ضمیر ناخودآگاه جمعی، به بخشی از ذهن گفته می شه که حافظه اجدادمون رو در خودش جای داده و یا یک تجربه که در همهٔ افراد، مشترک بوده.
  1. رویاها رو می تونیم در سطوح موضوعی توضیح بدیم، یعنی اینکه چطور اونا، با موضوعات مشترک ضمیر ناخودآگاه جمعی ما، ارتباط برقرار می کنند.
  •  بعضی وقتها، ما ترس هامون رو تو خواب می بینیم و بخاطر لذت بردنمون، مجازات می شیم.
  •  رویاها می توانند مقدمه ای برای اعتراف به خودمون باشن، نوعی پیش اعترافی.
 
ضمیر ناخودآگاه جمعی، موضوعی بود که یونگ ازش حرف زد. دوست دارین با یونگ آشنا بشین؟ تو “یه نویسنده 1” درباره زندگی و تفکرات یونگ و همه ی اینا حرف زدیم. حتما پیشنهاد میکنم پادکست خوره کتاب رو گوش بدین و لذت ببرین!

 

یه نویسنده 1 - کارل یونگ
یه نویسنده 1: کارل یونگ

 

فصل۲۰: اولین اعتراف

 

“خیلی از والدین، با تلاش زیاد و آرزومندانه برای آسان تر کردن زندگی برای کودکان، در واقع زندگی رو براشون سخت‌تر می کنند.”

یوهان ولفگانگ فون گوته

 

  •  مرجع کتاب: همیشه نگران
  1. “قوانین اساسی فرزندپروری خوب: اعتدال، همدلی، انطباق اخلاقی با کودکان پایه های اصلی هستند و این احتمال وجود نداره که با آخرین یافته‌های علمی، عوض بشن.”
  •  همهٔ کتابها میگن:

خوشبختی = واقعیت – انتظارات

  •  یادداشت خواننده کتاب: این، با کتاب حل موانع شادی که خونده بودم، رابطه مستقیم داره. 
  •  لوری در مورد کتابی که سعی در نوشتنش داره صحبت می کنه اما هزینه حق الزحمهٔ موضوع قطع شده.

 

فصل۲۱: روان درمانی با پوشش

 

  • انجام جلسات ویدئو درمانی مثل درمان با پوشش هست.
  1. این، فقط شامل نشانه‌های بصری یا زبان بدن نمیشه که توی افراد میبینیم، بلکه شامل انرژی توی اتاق هم میشه که باهم تو یک فضای فیزیکی هستن.
  •  وقتی که یه نفر از اعضای خانواده، شروع به ایجاد تغییر، حتی تغییرات مثبت می کنه، غیر عادی نیست که بقیهٔ اعضا، برای حفظ وضعیت و برگردوندن تعادل، همهٔ تلاششون رو بکنند.
  •  از نظر اجتماعی، صحبت کردن مردان در مورد احساساتشون، قابل قبول نیست.
  1. در حالیکه زنان تحت فشار قرار دارن که ویژگیهای فیزیکیشون رو نشون ندند، مردان هم برای نشون ندادن ویژگیهای احساسیشون تحت فشارند.
  2. زنان میتونن مسائل خصوصیشون رو با دوستان یا خانواده‌شون در میون بگذارند، اما مردان به ندرت در مورد احساساتشون با کسی صحبت می کنند.

 

لوری گاتلیب و دیوین والتر
لاری گوتلیب و دیوین والتر

 

فصل۲۲: زندان

 

  • شما، زندان‌بان خودتون هستید.
  •  آزادی، مسئولیت داره.
  1. بیشتر ماها در بخشی از وجودمون، ازمسئولیت می ترسیم.
  •  کار درمان، نوعی رقص پیچیده‌ بین حمایت و رویارویی است.

 

فصل۲۳: تاجر جو

فصل۲۴: سلام خانواده


  • نقطه مقابل افسردگی، شادی نیست، بلکه سرزندگیه.
  •  ملموس بودن، نیاز عمیق انسانیه.
  1. این موضوع به خوبی بین مردم جا افتاده که لمس شدن، در طول زندگیمون برای رفاه حال ما مهمه.
  •  بزرگسالانی که مرتباً لمس میشن، عمر طولانی تری دارند.
  1. بهش، به اصطلاح، پوست گرسنه میگن.

 

فصل۲۵: مرد نامه رسان

 

  • به جای رواندرمانگری، رئیس دانشکده درمانگری، بهس پیشنهاد کرد که مدرک تحصیلات تکمیلی روانشناسی بالینی رو هم بگیره تا با مردم همونجوری که می خواد کار کنه. البته جلسات ۵۰ دقیقه ای با مفاهیم عمیق تر و طولانی تر داره.

 

فصل۲۶: مواجهات عمومی خجالت آور

فصل۲۷: مادر وِندِل

فصل۲۸: معتاد

فصل۲۹: متجاوز

 

  • در فرافکنی، شخص اعتقاداتش رو به شخص دیگه ای نسبت میده.
  •  از همانندسازی فرافکن کمک بگیرید. خواهید دید که بیمار اعتقاداتش رو به شخص دیگری می فرسته.

 

فصل۳۰: روی ساعت

 

بخش سوم

 

فصل۳۱: رحِم سرگردان من

فصل۳۲: جلسهٔ اضطراری

 

  • مهمه که با فعالیت، ثبات افسردگی رو بهم بزنیم.
  1. ایجاد ارتباطات اجتماعی، می تونه هدف روزانه پیدا کنه و این همون دلیل قانع کننده ایه که باعث میشه صبحها از رختخواب بلند بشین.

 

لوری گاتلیب در حال مصاحبه
لوری گاتلیب در حال مصاحبه

 

فصل۳۳: کارما (سرنوشت)

 

  • بعضی وقتا، به دلایل مختلف، بیماران تو راه خروج، اعتراف دستگیره ای (اصطلاح روانشناسی به معنی افشای چیز فوق العاده مهم) انجام میدن.

 

فصل۳۴: فقط باش

 

  • گاهی وقتا، افراد باید خودشون و بقیه رو همونجوری که هستن، قبول کنند.
  1. اما بعضی وقتا واسه داشتن احساس بهتر، به آینه ای نیاز دارین که شما رو آشکار کنه.

 

لوری گاتلیب
لوری گاتلیب

 

فصل۳۵: ترجیح میدی؟

فصل۳۶: سرعتِ خواستن

 

  • صبر، نیاز به استقامت و تلاش داره.
  •  اولا، لوری فکر میکرد که مردم می خوان درمان بشن تا اضطراب یا افسردگیشون کمتر بشه یا تو روابطشون، مشکل کمتری داشته باشند.
  1. البته اون اینو بعنوان عنصر عمومی تنهایی میدید، اشتیاق به داشتن یه رابطه انسانی قوی ولی نداشتن اون.

افراد، به ندرت اینو میگفتن، ولی اون میتونست بفهمه.

  •  نوع دوم مردم احساس تنهایی می کردن. معمولاً بین کارهای کوچک، گوشیهاشون رو برمیداشتن تا از این حس دور بشن.
  1. به نظر می رسه تو یه حالت حواس پرتی همیشگی، اونا دارن تواناییشون برای همراهی کردن با بقیه و حتی همراهی با خودشون رو از دست میدن.

 

فصل۳۷: نگرانی های نامحدود 

 

  1. مرگ
  2. انزوا
  3. آزادی
  4. پوچی
تو “یه نویسنده 3” رفتیم سراغ زندگی و تفکرات اروین یالوم، پیشنهاد میکنم اگه علاقه دارین حتما این قسمت از پادکست خوره کتاب رو گوش بدین و لذت ببرین!

 

یه نویسنده 3: اروین یالوم
یه نویسنده 3: اروین یالوم

 

  •  آگاهی ما از مرگ، بهمون کمک می کنه تا زندگی کامل تر و با اضطراب کمتر (نه بیشتر) داشته باشیم. 

 

فصل۳۸: لِگولَند (سرزمین سازه ای)

 

  • لوری متوجه شد بیمار خشن و سرد و بی روحش، جان، در حقیقت یه پسر شش ساله داشته که در تصادف رانندگی که همه‌شون توی ماشین بودن، مرده.
  •  از دست دادن کسی که دوستش داشتین، یه تجربه تنهاییه عمیقه که هرکس به روش خاص خودش اونو تحمل می کنه.
  •  درمانگران از اصطلاح سیلاب برای توصیف حمله عصبی بیمار استفاده می کنند.
  1. وقتی مردم دچار سیلاب میشن، بهتره یکم صبر کنید تا سیستم عصبیشون دوباره راه اندازی بشه.

 

فصل۳۹: انسانها چطور تغییر می کنند

 

  • یه نظریه می گه که تغییر، تو یه سری مراحل زنجیره وار انجام میشه. شامل:
  1. پیش تامل
  2. تامل
  3. آماده سازی
  4. عمل
  5. نگهداری
  •  درمانگران نمیتونن همون اول تغییر رفتاری ایجاد کنن، اما به بیماران کمک می کنن تا خودشونو بهتر ببینند و سوالات درست بپرسن تا زمانی که یه اتفاق داخلی یا خارجی بیفته که اونا رو به سمت ترغیب خودشون، هدایت کنه.

 

فصل۴۰: پدران

 

 
اگه شمام مثل من شیفته ی ویکتور فرانکلین، تو “یه نویسنده 2” درباره زندگی و تفکرات این آدم صحبت کردیم، حتما پیشنهاد میکنم این قسمت از پادکست خوره کتاب رو گوش بدین. امیدوارم لذت ببرین!

 

یه نویسنده 2: ویکتور فرانکل
یه نویسنده 2: ویکتور فرانکل

 

  1. ولی پاداش آزادی رو هم داره.
  2. حقیقت، ما را از شرمندگی، آزاد میکنه.
 
جردن پیترسون درباره راستگویی حرفهای خیلی زیبایی داره، پیشنهاد میکنم اگه علاقه دارین به این موضوع، حتما کتاب “12 قانون زندگی” رو، که تیکه هایی شو تو “یه فنجون کتاب” قسمت 11 پادکست خوره کتاب خوندیم، رو گوش بدین!

 

فصل۴۱: کمال در مقابل ناامیدی

 

  • شما می تونین بدون بخشش، ترحم کنین. 
  1. بخشش اجباری جواب نمیده.
  2. راههای زیادی واسه پیشرفت وجود داره ولی انجام یه روش از قبل تعیین شده، جزو اون راهها نیست.
  •  خیلی از ماها حتی پس از تلاش مؤثر برای جبران خسارت وارده، برای دهه ها خودمون رو شکنجه می کنیم.

 

فصل۴۲: نشامای من (کلمه یهودی به معنی روح و روان)

 

  •  مفهوم درمانگر، یه کاربرد داره که بهش نگرش مثبت مطلق میگن.
  1. این، به این معنی نیست که درمانگر لزوماً بیمار رو دوست داره، به این معنیه که گرم و صمیمیه و از قضاوت خودداری میکنه و از همه مهمتر، به توانایی بیمار برای بهبودی تو محیط دلگرم کننده و پذیرنده، اعتقاد داره.
  •  نگرش مثبت مطلق، نوعی نگرشه، نه یه احساس.

 

فصل۴۳: به فرد رو به موت، چیارو نگیم؟

 

  • بیمار لوری می گه: مردم فقط می تونن بگن “متاسفم” یا هر جمله دیگه ای که احساسی که دارن رو بیان میکنه.
  1. چیزی که بیشتر از همه به افراد کمک می کنه اینه که وقتی کسی بهتون میگه که داره میمیره، اونو تو آغوش بگیرین یا بگین “دوستت دارم”.
  •  در آخر، این عشقه که پیروز میشه.

 

فصل۴۴: ایمیل از دوست‌پسر

 

بخش چهارم

 

فصل۴۶: زنبورها

 

  • ناتوانی در نه گفتن، بیشتر بخاطر اینه که فرد داره دنبال تایید میگرده.
  1. البته ناتوانی در بله گفتن هم بیشتر بخاطر اینه که فرد نمیتونه به بقیه اعتماد کنه.

 

فصل۴۷: کِنیا

 

  • هیچ سلسله مراتبی برای درد وجود نداره. رنج کشیدن نباید رتبه بندی بشه؛ درد، مسابقه نیست که.
  •  شما نمی تونین دردتون رو با تلاش برای کم کردنش تحمل کنید. باید اونو بپذیرین و فکر کنین که باید باهاش چیکار کنید.
  1. انکار و حاشا کردن یا کاهش دادن، نمیتونین چیزی رو تغییر بدید.

 

فصل۴۸: سیستم ایمنی روانشناختی

 

  • احساسات مثل سامانه های هواشناسی هستن. به داخل بدن میوَزَن و بعد خارج میشن.

 

لوری گاتلیب و دیوین والتر
لاری گوتلیب و دیوین والتر

 

فصل۴۹: مشاوره در برابر درمان

 

  •  توصیه گرفتن، همون مشاوره گرفتنه.
  •  اگه به درک بیشتری از خودتون برسین، یعنی درمان شدید.
  •  بهترین راه برای خنثی سازی مین های زمینی احساسی، افشای اون احساساته.
  •  دستورالعمل متناقضی وجود داره که میگه: به کسی که میگه یه کار رو نمیتونه انجام بده، بگین انجامش نده.
  1. منظور اینه که اگه یه بیمار اعتقاد داشته باشه که رفتار یا علامت خارج از کنترلشه، انجامش به شکل داوطلبانه یا داشتن حق انتخاب تو انجامش، این باور رو زیر سوال می بره.
  • در روابط، داشتن حریم خصوصی خوبه اما داشتن اسرار مثل سَمه.
  •  همچنان که درون خودتون در حال بهبود هستین، مهارتتون در کمک به بهبود بقیه هم بیشتر میشه.
  1. درمان، مثل بقیهٔ حوزه ها، اگه از هردو طرف، هم بعنوان درمانگر و هم بعنوان بیمار، تجربه داشته باشین، بهتر میشه.
  •  تو درمان، مثل هر چیز دیگه ای، اگر اصولش رو یاد بگیرین، می تونین به شکل ماهرانه بداهه گویی کنید.
  1. قوانینی هستن و شما به دلایلی، آموزش دیدین که ازشون پیروی کنید.
  2. ولی لوری یاد گرفته که وقتی هدف قوانین رو به شکل متفکرانه تغییر میده، این میتونه نشانگر یه درمان مؤثر باشه.

 

فصل۵۰: هیولای مرگ

 

  • تحقیقات نشون میدن که افراد تمایل دارند که تجربیاتشون رو از روی پایان اونا به خاطر میسپارند.
  • آزمایش برای تعیین چگونگی نتیجهٔ درمان اینه که آیا اونها حرفهای درمانگر رو در ذهنشون نگه میدارن یا نه و آیا از اونا تو موقعیت های مختلف استفاده میکنن تا دیگه به درمان نیازی نداشته باشند؟

 

فصل۵۱: مایرون عزیز

 فصل۵۲: مادران

 

  • جانشینی، انتقال احساس نسبت به یک شخص به سمت گزینه های ایمن تره که بهش نوعی دفاع عصبی میگن.
  •  تغییر، ماهیت زندگیه. ماهیت مردم هم، مقاومت در برابر تغییراته.
  •  هرچه بیشتر از نقاط ضعف خودتون استقبال کنین، کمتر احساس ترس میکنید.

 

فصل۵۳: آغوش

 

  • جان، افتخار میکرد که داشت عکس های خونواده‌اش و نقد خوبش رو از مجله نیویورک تایمز، تو یه برنامه، به بقیه نشون میداد که موضوعش این بود: چطور شخصیت افراد، بخش عمیق تر وجودشون رو نشون میده.

 

فصل۵۴: خرابش نکن

 

  • چیزی که خودتخریبی رو فریبکار میکنه اینه که همواره تلاش میکنه مشکلات رو حل کنه و نگرانی طرد شدن رو کمتر کنه ولی با بوجود آوردن یه مشکل دیگه، باعث میشه که اطرافیان اونو ترک کنند.
  •  یک زن، بعد از فرستادن ایمیل های از ته قلب به سه بچهٔ بزرگش و روایت قصه زندگیش و معذرت خواهی از اونا، از طرف یکی از دختراش پاسخی دریافت میکنه که میگه: اینکه مادر میخواد به زندگیش سروسامان بده، مارو به این فکر میندازه که اونا هم می تونن دیگه به زندگیشون سروسامان بدند.

 

فصل۵۵: این مهمونی منه و اگه میخوای میتونی گریه کنی

 

  • قریب به وقوع بودن، همیشه سخت ترینه.
  1. خیلی از مردم از تلاش کردن برای رسیدن اونچه که واقعاً تو زندگیشون میخوان، اجتناب میکنن؛ چون نزدیک بودن به هدف، اما نرسیدن بهش دردناک تر از اینه که از همون اول، از فرصتها استفاده نکرده باشید.

 

فصل۵۶: خوشبختی، بعضی وقتاست

 

  • اغلب در درمان، تغییر اول تدریجی و بعد به طور ناگهانی اتفاق می افته.
  •  لوری، تحت تأثیر قرار گرفت که جان، اعتراف کرد که احساس می کنه لوری، کاملترین تصویر رو از شخصیت اون داره و با وجود اینکه فقط جنبه های منفی شخصیتیش رو میشنوه، احساس می کنه که لوری میدونه که اون چیزهای خوبی هم توی وجودش داره و لوری واقعاً اون رو درک میکنه.
  1.  لوری این جملهٔ جان رو هرگز فراموش نمیکنه و از تمایلش واسه اعتراف، خیلی تحت تأثیر قرار گرفت.

 

فصل۵۷: وِندِل

 

  • از نظر مردم، درمان می تونه شامل رفتن به اعماق افکار و احساساتشون باشه، مثل رفتن توی یه کوچهٔ تاریک. اونا نمیخوان تنهایی به اونجا برن.
  1. مردم واسه درمان میان تا کسی رو داشته باشن که همراهشون به اونجا بره.

 

فصل۵۸: وقفه ای در مکالمه

 

  • ما تو محیط ارتباطی با بقیه، بزرگ شدیم.
  1. همه، نیاز دارن که صدای بقیه رو بشنون که میگن: من بهت ایمان دارم و می تونم قابلیتهایی رو در تو ببینم که ممکنه خودت هنوز کشف نکرده باشی.

♦ اونا تصور میکنن که اتفاق به نوعی متفاوت ممکنه رخ بده.

♦ ما تو درمان میگیم: “بیا داستانت رو اصلاح کنیم”

  •  روابط تو زندگی به معنای واقعی تموم نمیشن، حتی اگه قرار نباشه دوباره اون شخص رو ببینیم. °هرکسی که به اون نزدیک بودین، تو یه جایی از درون شما زندگی می کنه.

 

ایده های اصلی/ موضوعات:

 

    • کمک به افراد برای اینکه مسئولیت مشکلاتی که باهاش مواجه هستند رو برعهده بگیرند، بهشون قدرت تغییر رو میده.
    • پیوستگی درمانی، نوعی اعتماده که باید قبل از به انجام رسیدن هر کاری ایجاد بشه. بیماران نیاز دارن که شنیده و درک بشن. کار درمان، رقص پیچیده‌ای بین حمایت و رویارویی است.
    • درمانگران آیندهٔ بیماران رو به تصویر می کشند و اون امیدی رو که بیماران نمی تونند داشته باشند رو بهشون القا میکنند.
    • خلاقیت، توانایی درک ماهیت های دوچیز کاملاً متفاوت و ترکیب اونا باهم برای ساختن چیزهای کاملاً جدیده.
    • هر کسی درد رو احساس می کنه. ولی دلیل رنج کشیدنتون، فقط انتخابتونه.
    • شما نمیتونین چیزایی رو که انکار میکنین و کاهش میدین و یا تأیید نمیکنین، تغییر بدید.
    • ما، زندان‌بان خودمون هستیم. آزادی، مسئولیتی داره که مارو میترسونه.
    • نقطه مقابل افسردگی، شادی نیست بلکه سرزندگیه.
    • با فعالیت، ثبات افسردگی رو بهم بزنید. ایجاد ارتباطات اجتماعی، می تونه هدف روزانه پیدا کنه و دلیل قانع کننده ای باشه که صبحها باید از رختخواب بلند بشین.
    • دلیل اینکه بیشتر مردم درمان میخوان اینه که اصل عنصر عمومی تنهایی، اشتیاق به داشتن یه رابطه انسانی قوی ولی نداشتن اونه.
    • طفره رفتن، راهی ساده برای وفق دادن خود بدون نیاز به کنار اومدنه.
    • درمانگران به بیماران کمک می کنن تا خودشونو بهتر ببینند و سوالات درست بپرسن تا زمانی که یه اتفاق داخلی یا خارجی بیفته.
    • نگرش مثبت مطلق، به بیماری گفته میشه که گرم و صمیمیه و از قضاوت خودداری میکنه و به تواناییش واسه پیشرفت، باور داره.
    • توصیه گرفتن، همون مشاوره گرفتنه. درمان، به خودشناسی بیشتری نیاز داره.
    • داشتن حریم خصوصی خوبه اما داشتن اسرار مثل سَمه.
  • تغییر، ماهیت طبیعته و ماهیت مردم، مقاومت در برابر تغییراته.
  • ″قریب به وقوع بودن″، همیشه سخت ترینه.
  • ما تو محیط ارتباطی با بقیه، بزرگ شدیم. همه، نیاز دارن که بشنون: من بهت ایمان دارم و می تونم قابلیتهات رو ببینم.
  • هرکسی که به اون نزدیک بودین، تو یه جایی از درون شما زندگی می کنه.

 

منبع:

https://marloyonocruz.com/2020/05/12/book-notes-maybe-you-should-talk-to-someone-by-lori-gottlieb/

 

به پادکست مون خوره کتابم سر بزنین. ما تو “یه فنجون کتاب” مون تیکه هایی از کتابارو که خودمون ازشون لذت بردیم رو براتون میخونیم. تو هر قسمت “یه نویسنده” ام سیر تحولات فکری و شخصیتی یه نویسنده ی بزرگو براتون تعریف میکنیم. امیدوارم که از گوش کردنشون لذت ببرین.

 

اگه از کتاب بهتره با یکی حرف بزنی نوشته لوری گاتلیب خوشتون میاد، راحت میتونین از همین لینک تهیه اش کنین. امیدوارم از خوندنش لذت ببرین!

کاور کتاب بهتره با یکی حرف بزنی
خرید کتاب بهتره با یکی حرف بزنی اثر لوری گاتلیب

 

 

لوری گاتلیب

درباره لوری گاتلیب:

لوری گاتلیب، نویسنده و رواندرمانگر آمریکایی است که مقالهٔ هفتگی مشهور، (درمانگر عزیز)، را برای مجلهٔ آتلانتیک، می نویسد.

کتاب های مشابه بهتره با یکی حرف بزنی :

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *