کارن هورنای 1

نام نویسنده: کارن هورنای

نام انگلیسی: Karen Horney

محل تولد: آلمان

تاریخ تولد: 1885/09/16

تاریخ فوت: 1952/12/04

شغل: روانکاو، روانپزشک

نقل قول مورد علاقه ما: "نگرانی باید ما را به طرف عمل بکشد، نه به افسردگی."

نقل قول‌های کارن هورنای:

“اگه می‌خواهی به خودت افتخار کنی، کارهایی رو انجام بده که باعث افتخارت بشن.” – اختلالات روانی و رشد انسانی: تقلا به سوی خودشناسی

“پیدا کردن یک راه کوهی به تنهایی، احساس قدرت بسیار بیشتری می‌دهد تا دنبال کردن راهی که قبلاً به ما نشان داده شده است.” – خودکاوی

“منطق، می‌تونه خودگول‌زنی به وسیله‌ی دلایل تعریف بشه.”

“نگرانی باید ما را به طرف عمل بکشد، نه به افسردگی.”

“انسان کاملاً عادی در تمدن ما کم پیدا میشه.”

“اگه یه آدم اونقدر شجاعت داشته باشه که حقیقت تلخی رو در مورد خودش کشف کنه، قطعاً شجاعت این رو هم داره که بتونه اون حقیقت رو هضم کنه.”  – خودکاوی

“هیچ کس نمی‌تواند کاملاً خارج از زمانه‌ی خود قدم بردارد. چرا که علی رغم داشتن دید ذکاوتمندانه، تفکرات وی در بسیاری از جهات تحت تأثیر زمانه‌‌ است.”

“بسیاری از رابطه‌های این چنینی تحت پوششی از عشق برقرار می‌شوند، یعنی تحت یک اعتقاد شخصی از محبت، در حالی که در واقع این عشق فقط تلاش انسان برای چسبیدن به دیگران است تا نیازهای خود را برآورده کند.”

“هیچ دلیل منطقی برای اینکه ما سعی نکنیم که تا آخرین روز عمرمان، خودمان را ارتقا و تغییر دهیم، وجود ندارد.”

“غرور و تنفر از خود، دو چیز جدایی ناپذیر هستند. آن‌ها فقط دو نمایش از یک فرایند هستند.” – اختلالات روانی و رشد انسانی: تقلا به سوی خودشناسی

“بیمارانی که برای مشاوره به ما مراجعه می‌کنند، از سردرد، مشکلات جنسی، معذب بودن هنگام کار یا علائم دیگر شکایت می‌کنند. اما معمولاً، از اینکه ارتباطشون رو با هسته‌ی معنوی وجودشون از دست دادند، شکایتی نمی‌کنند.” – اختلالات روانی و رشد انسانی: تقلا به سوی خودشناسی

“با اینکه تو تخیلات خودش مثل خداست، اما هنوز در دنیای واقعی به اندازه‌ی یک چوپان ساده هم اعتماد به نفس نداره.” – اختلالات روانی و رشد انسانی: تقلا به سوی خودشناسی

“غرور، از جهات مختلفی دشمن عشقه.” – اختلالات روانی و رشد انسانی: تقلا به سوی خودشناسی

زندگی‌نامه کارن هورنای:

 

کارن هورنای که بود؟

 

کارن هورنای یک روان‌شناس نئوفرویدی بود که به خاطر نظریه‌ی نیازهای روان‌رنجوری، تحقیقاتش بر روی روان‌شناسی زنان و انتقادهایش از تاکید فروید بر مفهوم رشک قضیب (penis envy) شناخته شده. علاوه بر این‌ها، او نقش‌های مهمی را در زمینه‌ی روان‌شناسی شخصی ایفا کرد و تاکید او بر این بود که خودکاوی نقش مهمی در سلامت روان دارند.

 

کارن هورنای در حال نواحتن پیانو
کارن هورنای در حال نواحتن پیانو

 

نظریه کارن هورنای چیست؟

 

نظریه‌پرداز روانکاو، کارن هورنای، یکی از مشهورترین نظریه‌های روان‌رنجوری رو معرفی کرد. او بر این باور بود که روان‌رنجوری، ناشی از اضطراب بنیادی به وجود آمده در اثر روابط اجتماعی است. نظریه هورنای میگه ممکن است گاهی اوقات، از استراتژی‌هایی که برای مقابله با اضطراب به کار گرفته‌ می‌شوند، بیش از اندازه استفاده شود و باعث شوند که ظاهر نیازها رخ بنمایند.

 

آیا روان‌رنجوری یک بیماری روانی است؟

 

روان‌رنجوری اشاره به یک نوع اختلال روانی عملکردی داره مثل غم‌زدگی، اما وهم و خیال رو شامل نمی‌شه. در این حالت، رفتارها خارج از حالت پذیرفته‌شده‌ی جامعه نیست. به روان‌جوری همچنین روان‌پریشی یا اختلال نوروتیک هم گفته می‌شود.

 

شهرت کارن هورنای

 

  • روان‌شناسی زنان
  • نظریه‌ی روان‌رنجوری
  • روان‌شناسی نئوفرویدی

 

چکیده‌ای از زندگینامه کارن هورنای

 

  • 16 سپتامبر سال 1885 میلادی – در آلمان متولد شد
  • سال 1906 میلادی – وارد مدرسه‌ی پزشکی شد
  • سال 1909 میلادی – با یک دانشجوی حقوق به نام اسکار هورنای ازدواج کرد
  • سال 1911 میلادی – هورنای مادرش را از دست داد
  • سال 1926 میلادی – از شوهرش جدا شد
  • سال 1932 میلادی – به ایالات متحده مهاجرت کرد
  • سال 1942 میلادی – کتاب خودکاوی را منتشر کرد
  • 4 دسامبر سال 1952 میلادی – کارن هورنای فوت کرد

 

دوران جوانی

 

کارن هورنای در دوران جوانی افسردگی را تجربه کرد. او پدرش را مردی جدی و منضبط توصیف کرد و به برادر بزرگش، برنت، خیلی نزدیک بود. وقتی او خودش رو از کارن دور کرد، کارن افسرده شد و این مشکلی بود که باید در طول زندگیش باهاش دست و پنجه نرم می‌کرد.

 

کودکی کارن هورنای
کودکی کارن هورنای

 

هورنای خودش رو وقف مدرسه کرد و اعتقاد داشت که “اگه نمی‌تونم خوشگل باشم، حداقل سعی می‌کنم باهوش باشم.”

او در سال 1906 رفتن به مدرسه‌ی پزشکی را آغاز کرد و در سال 1909 با یک دانشجوی حقوق به نام اسکار هورنای ازدواج نمود. تحمل مرگ مادرش در سال 1911 و برادرش در سال 1923 برای هورنای بسیار مشکل بود. در سال 1926، هورنای همسرش را ترک کرد و در سال 1932 به همراه سه فرزندش، بریگیت، ماری‌آن و رناته به ایالات متحده مهاجرت نمود. اینجا بود که با مغزهای متفکر دیگری دوست شد و نظریه‌های روان‌شناسی خود را پرورش داد.

 

حرفه، نظریه‌ها و انتقاد از فروید

 

کارن هورنای نظریه‌ای درباره‌ی اختلالات روانی مطرح کرد که امروزه نیز بسیار مهم هستن. بر خلاف نظریه‌پردازان قبلی، هورنای به این اختلالات روانی به دید یک جور راه حل برای تحمل، که بخش بزرگی از زندگی عادی‌ست، نگاه می‌کرد. او ده تا اختلال روانی معرفی نمود. از جمله احساس نیاز به قدرت، احساس نیاز به محبت، احساس نیاز به پرستیژ اجتماعی و احساس نیاز به استقلال.

او اختلالات روانی را به عنوان “آزارهای روحی ناشی از ترس و دفاع در برابر این ترس‌ها و تلاش برای پیدا کردن راه حل برای تمایلات متناقض” معرفی کرد. او همچنین معتقد بود که برای فهمیدن این اختلالات روانی، ضروری است که به فرهنگی که فرد در آن رشد کرده، توجه کنیم. علی رغم اینکه فروید ‌گفت که خیلی از اختلالات روانی، منشأ بیولوژیکی دارند، هورنای معتقد بود که نگرش‌های فرهنگی نقش مهمی در تشخیص این اختلالات روانی بازی می‌کنند.

 

تو “یه نویسنده 3” مفصل درباره زندگی و افکار فروید توضیح دادیم، پیشنهاد میکنم اگه علاقه دارین در مورد زیگموند فروید بیشتر بدونین حتما به این قسمت از پادکست خوره کتاب گوش بدین. امیدوارم از شنیدنش لذت ببرین!

 

در حالی که هورنای بسیاری از نظریات زیگموند فروید رو دنبال می‌کرد، با دیدگاه‌های او در زمینه‌ی روان‌شناسی زنان مخالفت‌هایی داشت. او مفهوم رشک قضیب را رد کرد و آن را نادقیق و توهین‌ به زنان خواند. هورنای در عوض مفهوم رشک زهدان (womb envy) را مطرح کرد که بدین معنی است که مردان به این خاطر که نمی‌توانند بچه به دنیا بیاورند، نسبت به زنان احساس فرومایگی می‌کنند.

هورنای می‌گوید: “مگر همان قدرت عظیم انگیزه‌ی مردان برای انجام کارهای خلاقانه در تمام زمینه‌ها، دقیقاً ناشی از این نیست که آن‌ها احساس می‌کنند که نقش نسبتا کوچکی در به وجود آوردن موجودات زنده‌ی دیگر دارند؟ همان احساسی که مدام آن‌ها را وادار می‌کند که با دستاوردهای‌شان در حال جبران آن باشند؟”

 

کارن هورنای و زیگموند فروید
کارن هورنای و زیگموند فروید

 

ایفای نقشی بزرگ در روان‌شناسی

 

کارن هورنای نقش‌های قابل‌توجهی را در زمینه‌های انسان‌گرایی، خودکاوی، روانکاوی و روان‌شناسی زنان ایفا نمود. نقض نظریه‌های فروید درباره‌ی زنان توسط او، سبب ایجاد جذابیت‌های بیشتری در روان‌شناسی مربوط به زنان شد.

هورنای همچنین معتقد بود که افراد می‌توانند به عنوان یک درمانگر برای خودشان عمل کنند و همواره بر نقش خود اشخاص در سلامتی روان‌شان تأکید داشت. و افراد را برای خودکاوی و کمک به خویش تشویق می‌کرد.

هورنای یک روان‌شناس در دوره‌ای بود که نقش‌ زنان در علم، اغلب، نادیده گرفته می‌شد. علی رغم وجود بسیاری از موانعی که او به عنوان یک زن در رشته‌ای که در تسخیر مردان بود با آن‌ها مواجه بود، تبدیل به یک اندیشمند برجسته شد که نقش‌ مهمی را در درک ما از روان‌شناسی انسان ایفا کرده است.

 

کتابای کارن هورنای از اونا بود که من خودم وقتی میخوندم تو خیابون و مترو موقع راه رفتنم از دستم نمیوفتاد!! اینجوری آدمو میگیره و ذهنو درگیر میکنه!

از لیست پایین 3 تای اول برای من اینجوری بود. اگه دنبال اینجور کتابایین کارن هورنای رو بذارین تو لیست کتابایی که باید بخونین! عجیبن کتاباش! خوشبختانه کلی از کتاباش به فارسی ترجمه و چاپ شده و موجوده من لینک خرید چنتاشونو میذارم اینجا:

  1. خودکاوی
  2. شخصیت عصبی زمانه ما
  3. عصبیت و رشد آدمی
  4. تضادهای درونی ما
  5. راههای نو در روانکاوی
  6. روانشناسی زنان (اینو خودم هنوز نخوندم ولی جالبیش برام اینه که اینو تو جواب فروید گفته که زنان رو فروتر میدونست از مردان! هورنای با اینکه خیلی از فروید الهام گرفته و براش احترام قائله این کتاب نوشته واسه اینکه تحلیل کنه چرا فروید در این مورد اشتباه کرده! واسه همین من خودم دوست دارم این کتابو بخونم. لینک خرید کتاب اگه شمام علاقه مندین بخرین)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *