کاور قسمت 8 - کشف شمال حقیقی

پادکست خوره کتاب

معرفی کتاب کشف شمال حقیقی نوشته بیل جورج

فصل: 1

قسمت: 8

کتاب کشف شمال حقیقی

نوشته بیل جورج

تاریخ انتشار: 10 مهر 1399

در قسمت هشتم پادکست یه فنجون کتاب به سراغ کتاب کشف شمال حقیقی نوشته بیل جورج رفتیم. در این قسمت مترجم کتاب یعنی محمدرضا پایدار هم مهمان ماست.

ما اینجاها فعالیم: اینستاگرامتلگرام یوتیوب وبسایت

حمایت مالی از خوره کتاب

گوینده و نویسنده: شیما
تدوینگر: هاتف
موسیقی متن: ترک Nothing Else Matters از Metallica

رونوشت قسمت 8:

سلام شما به پادکست یه فنجون کتاب گوش می کنید و من شیما هستم. تو قسمت هشتم به سراغ کتاب کشف شمال حقیقی رفتیم.

بیل جورج تو این کتاب میگه بعضی آدما تو زندگیه ما میتونن نقش شماله حقیقی رو داشته باشن. اون با ارائه مدلی که همه بتونن از آدمهای موفق سر مشق بگیرن مفهومی به اسم شمال حقیقی رو بیان کرده. چی میشه اگه ماها هرکدوم مون یه قطب نما درون مون داشته باشیم که مسیر موفقیت و باهاش جهت یابی کنیم؟ شمال حقیقی مفهومیه که در هر لحظه از زندگی نشون میده شما در عمق وجود واقعا کی هستین. در واقع معیار با ثبات شما تو جهانیه که دائما در حاله تغییره و هر لحظه به شما کمک میکنه تا در مسیره درست به عنوان یه رهبر باقی بمونید.

تیکه هایی از این کتاب رو بشنویم:

“این کتاب شامل شش قدم ساده برای کشف شمال حقیقی یا فرمول های ساده ی دیگه نیست. اتفاقا رویکردی کاملا متضاد داره. کشف شمال حقیقی نیازمنده یادگیری و تعهدی به اندازه ی طول عمر شماست.

سخت ترین آدمی که باید تو این زندگی هدایت کنیم خودمونیم. هر کدوم مون باید یاد بگیریم که بیشتر خودمون باشیم تا اینکه تلاش کنیم شبیه یکی دیگه بشیم.

دنیا ممکنه انتظاراتی از شما داشته باشه که کاملا با انتظاراته خودتون متفاوت باشه. همونطور که در دنیای اطراف تون محک زده میشید، لازمه که تو آینه به خودتون نگاه کنید و کسی که میبیند و اون زندگی ای رو که هدایت میکنید تحسین کنید.”

اون میگه:

“مهمترین موضوع در مورد رهبری، شخصیت شما و ارزشهاییه که برای زندگی تون تعیین کردید.

وقتی همه چیز خوب پیش میره، تحقق ارزش ها کار نسبتا ساده ایه. برای درک بهتر ارزشهاتون نگاهی به گذشته بندازید… زمانیکه تحت فشار بودید، از کدوم رفتارها راضی و از کدوماشون پشیمونید؟ وقتی تو شرایطه دشوار مجبور میشید ارزشهاتونو سبک سنگین کنید، اون موقع ست که متوجه میشید چه چیزایی تو زندگی تون مهمترین اند.”

بیل جورج میگه تو مسیره پرورشه خود، نه فقط باید به درون توجه کرد بلکه باید به دنیای بیرون هم توجه داشت:

“ما باید با تغییر تمرکز خودمون از رهبری من-محور به رهبری ما-محور، آدمها رو حول یک هدف مشترک و یک ارزش مشترک جمع کنیم.”

مثال بسیار زیبای کتاب در مورد رهبری از من به ما، نلسون ماندلاست. اون در طول زندگیش همه نوع دردی رو تحمل کرد: کار سخت، نژادپرستی، بیماری های وخیم اونم در حداقل شرایط رفاهی و 27 سال زندان برای جرم سیاسی ای که مرتکب نشده بود. به خاطر تلاش هاش آفریقای جنوبی از جنگ داخلی نجات پیدا کرد و ماندلا تبدیل شد به الگویی برای همه رهبران دنیا.

اون وقتی از زندان آزاد شد، صحنه ای که توصیف میکنه اینطوریه:

“همونطور که به سمت دروازه ی زندان قدم بر میداشتم و جمعیت احاطه ام کرده بود، مشت راستم رو بالا بردم و همون لحظه غرشی بلند شد. من… 27 سال قادر نبودم این کار رو بکنم و این لحظه برام موجی از احساس قدرت و شادی بود.”

ماندلا تو کتابش به اسم “راهپیمایی طولانی به سوی آزادی” با دقت هدفش رو اینطور توضیح داده: “میدونستم که مردم از من توقع دارن که از سفید پوستا خشم و کینه به دل داشته باشم. اما من کینه ای نداشتم.”

“میخواستم مردم آفریقای جنوبی ببینند که حتی به دشمنانم هم عشق می ورزم. اما از سیستمی که ما رو علیه هم شورانده بود متنفر بودم. ما نمی خواستیم کشور رو نابود کنیم و روندن سفید پوستا ممکن بود کشور رو به نابودی بکشونه. ما هنوز کشور رو آزاد نکرده بودیم. باید می پذیرفتیم که سفید پوستا هم شهروندان آفریقای جنوبی هستن. باید هر کاری از دستمون بر میاد بکنیم تا هم میهنان سفید پوستمون رو قانع کنیم که آفریقای جنوبی جدید و ضد نژادپرستی جای بهتری برای همه مون خواهد بود.”

امیدوارم از خوندن این کتاب لذت ببرید و متشکرم که به این قسمت گوش کردید. در قسمت بعدی کتاب نیمه تاریک وجود نوشته دبی فورد رو بازخوانی می کنیم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *