معرفی کتاب روح و زندگی نوشته کارل گوستاو یونگ

تاریخ انتشار: 21 مرداد 1399

در قسمت اول پادکست یه فنجون کتاب به سراغ یه کتاب کمتر شناخته شده از کارل یونگ – روانشناس و روانکاو سوییسی – یعنی کتاب روح و زندگی رفتیم. دو قسمت از این کتاب رو با عنوان های غریزه گروهی انسان واخلاق عملکرد جادوانه روح از صفحات 201  و 256 رو بازخوانی کردیم.

ما اینجاها فعالیم: اینستاگرام – تلگرام – یوتیوب – وبسایت

حمایت مالی از خوره کتاب

گوینده و نویسنده: شیما
تدوینگر: هاتف
موسیقی متن: ترک Runaway از Ramin Djawadi

تلاش ما اینه که قسمت های پادکست کوتاه و کمتر از 15 دقیقه باشن. امیدوارم که از شنیدن اولین قسمت پادکست یه فنجون کتاب لذت ببرید.

رونوشت قسمت 1:

از غریزه گروهی انسان شروع میکنیم:

جامعه ای که درمجموع، خود نیاز به قدرت جادویی را احساس می کند برای وسیله ی اجرا میل به تسلط یک فرد و قدرت توده ها را مورد استفاده قرار میدهد. و به این ترتیب، امکان اعتبار شخصی را خلق میکند. اعتبار شخصی، آنگونه که مشا تاریخ سیاسی ثابت کرده، پدیده ای با بالاترین اهمیت ممکن برای زندگی ملت ها در جامعه است.

توده آنگونه که وجود دارد همیشه ناشناس و بی مسئولیت است. به اصطلاح رهبران، علائم اجتناب ناپذیر جنبش، توده اند. با این وجود رهبران واقعی بشریت همیشه کسانی هستند که درباره ی خود به اندیشه می پرازند. و دست کم از فشار و ذن خود بر توده می کاهند. و آگاهانه از رکود طبیعی و کور، که ذاتی توده است، فاصله میگیرند.

اما چه کسی قادر است که در مقابل این جریان جذاب پایمال کننده که در جریان آن هر کس خود را به همسایه اش می آویزد و همه یکدیگر را به این طرف و آنطرف میکشانند مقاومت کند؟؟

تنها کسی می تواند به این مقاومت دست زند که خود را در بیرون به چیزی نیاویزد، بلکه تکیه گاهی در جهان درونی اش بیابد و صاحب بندرگاهی مطمئن شود.

حق داریم حدس بزنیم که انسانی دارای نبوغ میتواند خود را با عظمت اندیشه اش تغذیه کند. و از کف زدن های حقیرانه جمعیت، که وی تحقیر می نماید، بگذرد. اما او در انقیاد تمایل قدرت غریزه ی گروهی است. و جستجوها و کشف هایش، اعتراضش را فقط میتواند به گله حواله کند. وی گله را مخاطب قرار میدهد و بوسیله ی گله است که کشیده میشود.

تیکه ی دومی که می خوایم بخونیم از بخشی از کتاب با عنوان اخلاق، عملکرد جاودانه ی روحه:

هرگز نباید فراموش کرد و یادآوری آن به مکتب فروید لازم است که اخلاق از کوه سینا و به صورت لوح قوانین پایین آورده نشده و به زور به مردم تحمیل نگردیده است. اخلاق تشکیل دهنده ی عملکردی از روح انسان و همانقدر قدیم است که انسانیت.

در تحلیلی آخرین، هر یک از ما گونه ای از آن را قبل از تجربه ی شخصی بر خود داریم. نه به صورت قانون بلکه رشته هایی با ماهیت اخلاقی که بدون آنان زندگی در جامعه ی اجتماعی بشری ناممکن است. به این سبب در هر مرحله ی اجتماعی عاملان اخلاقی وجود دارند. زیرا موجب تنظیم غریزی فعالیت است که از پیش به هستی اجتماعی گله ها نظم می بخشد. اما قوانین اخلاقی فقط درون گروه های معین انسانی دارای اعتبارند. و ورای مرزهایشان فاقد آنند.

اگر اخلاق از بین رود توسط این حقیقت جایگزینی انسان می شود: “انسان، گرگ انسان است.”

همراه با فرهنگی که گسترش میابد کار به جایی رسیده است که توده های بیش از پیش تراکم تر انسانی در اخلاقی یگانه و واحد بلعیده میشوند، بدون اینکه تا به اینجا امکان حاکمیت قانون اخلاقی را بتوان فراسوی مرزهای جامعه ای معین داشت. یعنی به وی امکان داد که از سرزمین های خالی از سکنه، که جوامع مستقل و گوناگون را از یکدیگر جدا میکند، عبور نماید.

در چنین وضعیتی قانون عبارتست از همانگونه که در عمق اعصار گذشته بود؛ زندگی بدون ایمان و بدون قانون و همراه با تاریک ترین ضداخلاق گرایی. اما تنها دشمن زمان حال یارای تایید آن را دارد.

امیدوارم که از شنیدن این دو تیکه از کتاب روح و زندگی لذت برده باشید و قسمت بعدی پادکست یه فنجون کتاب رو هم گوش بدید. من هاتف کوزه چی هستم و پروژه خوره کتاب یه پروژه مشترک بین من و همسرم، شیما مسائلیه. متشکرم.