معرفی کتاب روان درمانی اگزیستانسیال نوشته اروین یالوم

تاریخ انتشار: 6 شهریور 1399

در قسمت سوم پادکست یه فنجون کتاب به سراغ کتاب شناخته شده اروین یالوم یعنی کتاب روان درمانی اگزیستانسیال رفتیم.
امیدواریم که از شنیدن این قسمت لذت ببرید.

ما اینجاها فعالیم: اینستاگرام – تلگرام – یوتیوب – وبسایت

حمایت مالی از خوره کتاب

گوینده و نویسنده: شیما
تدوینگر: هاتف
موسیقی متن: ترک Hey You از Pink Floyd

رونوشت قسمت 3:

سلام شما به پادکست یه فنجون کتاب گوش می کنید و من شیما هستم. تو قسمت سوم به سراغ کتاب روان درمانی اگزیستانسیال میریم. اروین یالوم تو این کتاب میگه در واقع این جهان شمولیه رنج انسانیه که باعث میشه در تمام دنیا به بیماری های روانیه مشابهی برخورد کنیم. اون درباره چهار دغدغه اصلی: مرگ، آزادی، انزوا و پوچی صحبت میکنه. هر فرد در مواجه با این چهار واقعیته زندگی دچار چالش وجودی میشه.

اولی مرگه. مرگ… که قابل فهم ترین و بارزترین دغدغه نهاییه. این واقعیت که امروز وجود داریم ولی… یه روز میاد که دیگه نمیتونیم باشیم. اینکه مرک میاد، و راه فراری هم ازش وجود نداره. ما با وحشت به این واقعیته ناراحت کننده واکنش نشون میدیم. در واقع یالوم میگه چالشه وجودی اصلی اینجا بوجود میاد: تنشه ناشی از اجتناب ناپذیر بودن مرگ و اشتیاق به زنده موندن.

اون میگه “در درونه هر فرد ترس اساسی و بدوی وجود داره که گاهی به شکل ترس از مرگ، و گاهی به شکله ترس از زندگی خودشو نشون میده. وحشته مرگ همه جاییست و چنان عظمتی داره که انسان یک عمر زندگیشو صرف انکارش میکنه.”

دومین چالش وجودیه بنیادی آزادیه. آزادی… که کمتر هم قابل دسترسیه. یالوم میگه به طور معمول ما به آزادی به چشم یک مفهوم مثبت نگاه میکنیم. آیا تابه حال به آرزو و اشتیاق انسان در طول تاریخه ثبت شده مون توجه کردید؟ اما آزادی به عنوان یک دغدغه نهایی ورطه ای هولناکه. آزادی در مفهومه پایه ایه خودش به معنای عدم وجوده ساختاره خارجیه.

برخلاف تجربیات روزمره، آدمیزاد در دنیای ایده عالی زندگی نمیکنه که طراحیه یکپارچه ای داشته باشه. بلکه آدمیزاد “کاملا” مسئول جهان، زندگیش، تصمیماتش و رفتارهاشه. نگاه کردن به “آزادی” از همچین منظری هولناکه: انگار که زیر پامون زمینی وجود نداره… هیچ تکیه گاهی نیست… مثل یه پرتگاهه… درونمون تهی میشه…

یالوم میگه: “آگاهی از مسئولیت یعنی آگاهی از اینکه خودمون سرنوشت، گرفتاری‌های زندگی، احساسات و درنتیجه رنج‌هامون رو پدید آوردیم.”

چالشه وجودی اصلی اینجا بوجود میاد: تضاد بین عدم مواجهه با تکیه گاه در مقابل میل ما تکیه گاه و وجوده ساختار.

انزوای بنادین سومین دغدغه ی اصلیه. هیییچ فرقی نمیکنه چقدر با دیگران صمیمی بشیم، همیشه نهایت میرسیم به یک شکافه غیر قابل عبور… اینکه ما تنها به این زندگی اومدیم و تنها از اون جدا میشیم.

یالوم میگه: “انسان باید یاد بگیره که با دیگری ارتباط برقرار کنه بدون اینکه اون فرد رو تا سطحه ابزاری برای دفاع از خودش در برابره تنهایی پایین بیاره.”

بنابراین چالش بنیادیه سوم از تنشه بین انزوای مطلق و تمایل شدیده ما به ایجاد ارتباط، دریافته حمایت، و احساسه تعلق داشتن به یک کل به وجود میاد.

چهارمین دغدغه ی اصلیه زندگی، احساسه پوچیه. اگه همه مون قراره بمیریم، اگه این ماییم که دنیامونو میسازیم، اگه همه مون در نهایت تنها میشیم، اونقوت… معنای زندگی چیه؟ چرا زنده ایم؟ چرا باید زندگی کنیم؟ اگه هیچ سرنوشت از پیش تعیین شده ای در کار نیست، یعنی پس باید هر کدوم از ما خودش معنا رو در زندگیش تعریف کنه. اونوقت آیا خلقه معنای زندگی، دلیل محکمی میشه که یک نفر به کمکش بتونه باره زندگی رو تحمل کنه؟ این چالشه وجودی از معضله پیدا کردنه معنا شروع میشه… انگار که ما به عنوان موجوداتی به جهانی به بی معنا پرتاب شدیم.

در نهایت اروین یالوم میگه: “هیچ انسانی نیست که همیشه کامیاب شود و همیشه بیافریند، هیچ انسانی نیست که مدام در تلاش‌هایش موفق باشد، ولی حرکت در مسیر درست حتی اگر به کامیابی منجر نشود، شاید معنای زندگی و تنها پاسخ اگزیستانسیال ممکن باش.”

امیدوارم از خوندن این کتاب لذت ببرید و متشکرم که به این قسمت گوش کردید.

از کتاب روان درمانی اگزیستانسیال خوشتون اومد؟ اگه دوست دارین بخونینش ازاین لینک می تونین خیلی راحت بخرینش!