کاور قسمت 5 - کتاب افسانه سیزیف

پادکست خوره کتاب

معرفی کتاب افسانه سیزیف نوشته آلبر کامو

فصل: 4

قسمت: 5

کتاب افسانه سیزیف

نوشته آلبر کامو

تاریخ انتشار: 16 دی 1400

تو قسمت 5 از فصل 4 سری یه فنجون کتاب، یکی از آثار فلسفی آلبر کامو رو برای معرفی انتخاب کردیم؛ کامو با روایت افسانه سیزیف در مورد مفاهیمی مثل معنای زندگی، پوچ انگاری و رنج صحبت میکنه

اسپانسر این قسمت: نشر بذر خرد

خرید کتاب راهنمای شکست خوردنخرید کتاب وقتی غمگینی به یاد آرخرید کتاب راهنما برای روزهای پرفشار

ما اینجاها فعالیم: اینستاگرامتلگرام یوتیوب وبسایت

حمایت مالی از خوره کتاب

گوینده و نویسنده: شیما
تدوینگر: هاتف
موسیقی متن: کاور ترک In The End از گروه Linkin Park

رونوشت این قسمت:

سلام من شیما هستم و شما به پادکست خوره کتاب گوش میکنین.

تو این قسمت از مجموعه یه فنجون کتاب، کتاب افسانه سیزیف نوشته آلبر کامو رو برای معرفی انتخاب کردیم. اما قبل از اینکه بریم سراغ معرفی این کتاب، باید بگم که انتشارات بذر خرد اسپانسر این قسمت از پادکست شده.

نشر بذر خرد کتاب های روانشناسی و توسعه فردی چاپ میکنه و جدیدا 3 تا کتاب جدید منتشر کرده، که هر کدوم از این کتاب ها تو این دوران پر تلاطمی که داریم تجربه میکنیم، از یه جنبه خیلی مهم به ما کمک میکنن:

کتاب اول، کتاب روزهای پرفشار نوشته هندری وایزینگر و جی پی پولیو هستش اگه احساس فشار زیادی تو زندگی کاری و غیرکاری دارین، این کتاب برای شماست.

کتاب دوم یعنی وقتی غمگینی به یاد آر نوشته مگی وان آیک، برای روزهاییه که احساسات منفی مثل اندوه و خشم وجودمون رو فرا میگیره و به نظر میرسه که هیچ راه حلی وجود نداره.

کتاب سوم اثر الیزابت دی با عنوان راهنمای شکست خوردن، ریشه یابی شکست های زندگی های ماست. حرف مهم این کتاب اینه که شکست هامون، ما رو تعریف نمیکنه بلکه چگونگی واکنش ما به این ناکامی هاست که به زندگیمون معنا میده.

هر 3 تا کتاب رو به علاقه مندای روانشناسی که دنبال راه حل میگردن، پیشنهاد میکنیم. لینک خرید کتاب های نشر بذر خرد رو تو توضیحات این قسمت و تو پست تلگرام و اینستاگرام گذاشتیم. 

خب دیگه وقتشه بریم سراغ معرفی کتاب افسانه سیزیف نوشته آلبر کامو.


افسانه سیسیفوس یا افسانه سیزیف، کتابی بود که کامو تو سال 1952 منتشرش کرد و توش ایده ی منطق و عقلانیتو به چالش کشید. چطوری؟ با اشاره به محدودیت های ما، به عنوان بشر، تو درک جهان. کامو ام مثه خیلی از آدما تو طول تاریخ دائما این سواله دیرینو میپرسید که معنی زندگی چیه؟ چون اگه ما جواب این سوالو بدونیم، اونوقت میفهیم که باید چیکار کنیم. اینکه چطور باید عمل کنیم، یه سوال اخلاقیه؛ اینکه باید چیکار کنیم؟ جوابای سنتی به این مدل سوالا، واسه هزاره ها از دل مذهب بیرون میومد. مذهب به ما میگفت که باید چیکار کنیم و چرا باید این کارو بکنیم. مثلا اینکه نباید قتل کرد، چون اگه مرتکب قتل نشیم به بهشت میریم. اما جواب دادنه به این سوال، بدون در نظر گرفتنه مذهب، بدون در نظر گرفتنه یه قدرت الهی، کار سختتریه. از کجا بدونیم چطوری باید رفتار کنیم، وقتی حتی شفاف ترین سوالاتم استثناهایی دارن؛ مثل اینکه نباید قتل کرد، اما تو موضع دفاع چی؟ واسه حفظ کردنه جون میلیون ها نفر دیگه چی؟ و اینکه آیا از طریق بی عملی و انفعالم میشه مرتکب قتل شد؟ هر عملی که انجام میدیم میتونه با همچین مشکلاتی مواجه شه، هر تصمیمی که میگیریم ممکنه اشتباه باشه، و هر حرکتی که انتخاب کنیم انجام بدیم، بینهایت جایگزین دیگه داره. فلسفه همیشه جستجوی قطعیت ها و کلیات و تضمین هاس. اما وقتی دست از فکر کردن میکشیم، هیچ راهکارقطعیه درستی نمیتونه پیدا بشه: الان این غذا رو بخورم، یا یه نیم ساعت صبر کنم؟ این شغلو انتخاب کنم یا اون یکی؟ به این دوستم زنگ بزنم یا اون یکی؟ الان زنگ بزنم یا بعدا؟ این کارو بکنم یا اون کار؟

ما تو زندگیه روزمره معمولا بر اساس عادت هامون عمل میکنیم: از خواب بیدار میشیم، صبونه میخوریم، سوار ماشین میشیم، سر کار یه مقدار کاری که بهمون یاد دادنو انجام میدیم. به ندرت لازمه فکر کنیم که باید واقعا فکر کرد. فقط وقتی مجبور باشیم در مورد مسائل اخلاقی تفکر میکنیم. تفکر، نیاز به فشار داره: مثلا اینکه تو همین دوران شیوع کرونا، اگه علائم بیماری رو دارم، باید تو قرطینه بمونم و کارمو تعطیل کنم، یا برم بیرونو خطر آلوده کردنه دیگرانو به جون بخرم؟ آیا دولت باید بیرون رفتنه غیرضروری رو ممنوع کنه یا نه؟ اینا مسائلیه که وقتی سعی میکنیم روشون کار کنیم میبینیم اغلب میبینیم جواب درستی واسه شون نداریم، فقط یسری گزینه های بد با اطلاعات محدود وجود داره، و اغلب اوقات، تصمیمات به طور تصادفی بر اساس شهود آدما گرفته میشن تا بر اساس دودوتا چهارتای منطقی. بنابراین کامو تو این کتاب مینویسه: پوچ، در واقع همون اتکای به منطق صرفه به خاطر محدودیت هایی که داره. تصور کامو از پوچی، شبیه بازیه شطرنج میمونه: اولش نمیدونی مهره هات در نهایت قراره تو کدوم خونه ها قرار بگیرن، اما وقتی چندتا حرکتو کردی، محدودیت های حرکت های بعدیت معلوم میشه. ولی اولش، هر حرکتی به خوبی یا بدیه حرکته دیگه اس و بهترین اتفاقی که میتونه بیفته اینه که صرفا حرکت کنی. بنابراین کامو مینویسه اونچه پوچه، تقابل این اشتیاق وحشی برای به دست آوردن وضوح شفافیته که در ازاش با سکوت سرد جهان روبرو میشه. اونچه اهمیت پیدا میکنه اینه که بهرحال یه تصمیمی بگیری، و با تبعات اون تصمیم زندگی کنی. برای کامو، این پوچی ای که تو عادتها و تو محدودیت های هر منطق شهودی ای میدید، یادآوره داستان سیسیفوس (یا همون سیزیف) بود؛ اسطوره ی یونانی ای که توسط خدایان نفرین شد، تا برای همیشه یه تخته سنگو ببره تا بالای قله، بعد همینکه میرسید بالای قله، اون تخته سنگ قل میخوره تا پایین کوه. سیسیفوس محکوم شد که هر روز و تا ابد این کارو تکرار کنه. کامو تو سیسفوس، وضعیت انسانو به طور اغراق آمیز دید و وقتی سنگ از قله به دامنه کوه لغزید، اون لحظاتی رو دوس داره که سیزیف درنگ میکنه تا از قله به سمت سنگ برگرده. چون به نظر کامو، سیزیف از تکراره بینهایته این کارش آگاهه، و تو این آگاهیه که همه چیز براش روشن میشه: ما میتونیم سرنوشت مونو بپذیریم، و بهرحال بهش برگردیم. دست و پنجه نرم کردن با مشکلاتِ عمل کردن، و با این وجود باز هم عمل کردن، شجاعت میخواد (facing up to the problems of acting and acting anyway takes courage). آگاهی از اینکه اون حقیقته مطلق غیر قابل دسترسه و همچنان ثابت قدم موندن کاریه که آدمیزاد باید انجام بده. کامو مینویسه که تمام لذت بی صدای سیسیفوس از همین بابته. درست مثه سیسیفوس، آدمیزادم با تفکر در عذابی که میکشه اس که میتونه باقی افکار باطل شو ساکت کنه. وقتی این نکته رو بفهمیم، اونوقته که به نهایت آزادی انسان میرسیم. ما یا باید با آگاهی از این پوچی زندگی کنیم، یا ریسک سقوط تو بی حسی و یخ زدگیه انفعالو به جون بخریم. این سرنوشت ماست که عمل کنیم، بدون اینکه مطمئن باشیم چطور باید عمل کنیم. نکته مهم این نیست که آدمیزاد از دردش خلاص شه، بلکه اینه که بفهمه چطور باید با این دردش زندگی کنه. بنابراین از دید کامو، وظیفه اخلاقی آدمیزاد، رفع درد نیست، بلکه پیدا کردنه یا کمک به پیدا کردنه راهکاریه که بتونه با وجود این درد غیر قابل رفع زندگی کنه. و تنها کار غیر اخلاقی، انفعاله. این پوچیه لذت بردن از عدم قطعیت و در هر حال عمل کردنه که از وضعیت انسان جدا نشدنیه.

وقتی این استدلالهای پوچ تموم شد، بدن مون، حرکاتش، تواناییش برای خلق چیزی نو تو این زندگی، شروع میشه. وقتی همه ما تو شرایطی خلاف طبیعت اجتماعی خودمونیم، وقتی باید در مورد اینکه چطور به دیگران کمک کنیم تصمیمات سخت بگیریم، محدودیت های ذهن مون نه، بلکه ظرفیت مون در عمل کردنه که موضوعی ارزشمند و قابل تامله.


تیکه هایی از این کتابو با هم بشنویم:

“آدمیزاد تو این جهان احساس تنهایی و بیگانگی میکنه. دردش علاجی نداره چون عاری از خاطره ی اون خونه ی گمشده اش و تهی از امید اون سرزمین وعده داده شده اس. این جدایی بین انسان و زندگی اش، این بازیگر و صحنه اش، به درستی به احساس پوچی ختم میرسه. هر آدم سالمی تا به حال به خودکشی فکر کرده، قابل درکه و نیازی به هیچ توضیحی نداره که چه رابطه ای بین احساس پوچی و آرزوی مرگ وجود داره.”

“من می تونم همه چیز اون بخش از وجودمو که تو دلتنگی هایی مبهم زندگی می کنه انکار کنم، جز این میل به وحدت، این اشتیاق به حل شدن، و این تمنای شفافیت و یکپارچگی. من می تونم هر اونچه رو که تو دنیای اطرافم آزارم می ده یا مجذوبم می کنه رد کنم، به جز این آشوبو، که از یه تعادل مقدس سرچشمه میگیره. نمیدونم که آیا فراتر از این زندگی، معنایی وجود داره یا نه. اما میدونم که اگرم باشه من از چنان معنایی بیخبرم و در حال حاضر برام ممکن نیست که ازش اطلاع پیدا کنم. اصن وجود معنایی، خارج از شرایط من، چه معنایی برام میتونه داشته باشه؟ من فقط با ظرفیت های انسانی قادر به درک کردنم.”

“من ماجرای سیزیف رو در همون دامنه ی کوه رها میکنم! آدم همیشه مسئولیت بعدیشو دوباره پیدا میکنه. اما سیزیف حقیقت والاتری رو به ما یاد میده: اینکه میشه خدایانو نفی کرد و بار مسئولیت، اون تخته سنگو برداشت. اونم این نتیجه رو گرفت که همه چیز با همه این اوصاف خوبه. ازون به بعد براش ایده ی وجود جهانی بدون خدا نه بی حاصله و نه بیهوده. هر اتم اون تخته سنگ و اون کوه، در خودش جهانی رو شکل میده. خوده اون تلاش برای رسیدن به قله، برای پر کردنه قلب انسان کافیه. آدمیزاد باید سیزیف رو خوشحال تصور کنه.”


تیکه هایی که گوش کردین، از کتاب افسانه سیزیف نوشته آلبر کامو بود. افسانه سیزیف (یا سیسیفوس) یه کتاب فلسفیه و یکی از مشهورترین آثار اگزیستانسیال قرن 20امه. اگه دوس دارین با فلسفه اگزیستانسیالیسم آشنا بشین، پیشنهاد میکنم قسمتای سورن کیرکگارد و نیچه و داستایوفسکی از یه نویسنده رو بشنوین. خود کامو تحت تاثیر کیرکگارد و نیچه این کتابو نوشته و چون کاملا باهاشون موافق نبود، فلسفه ابزوردیسم (یا پوچ انگاری) رو تو این زمینه مطرح کرد که با وجوه اشتراکی با اگزیستانسیالیسم و پوچگرایی (یا نهیلیسم) داره. تو فارسی پوچ انگاری و پوچ گرایی خیلی شبیه همن، اما دقیقا با هم یکی نیستن. پوچ انگاری، تا جایی که من متوجه شدم، به خاطر ناتوانی انسان تو پیدا کردنه معنای زندگی ایجاد میشه. اما پوچگرایی، بی معنی شدنه ارزشهاس؛ اینکه زندگی اساسا بی معنیه. نیچه بیشتر از هر کس دیگه ای باورهای پوچ گرایانه یا نهیلیستی رو نقد کرد و گفت وقتی ارزشها بی ارزش بشن، وقتی عدم قطعیت کامل حاکم باشه، عرصه واسه سر بلند کردنه تمامیت خواهی (یا توتالیته) باز میشه، چون آدما قطعیته تمامیت خواهی رو به بلخره به عدم قطعیت پوچگرایی ترجیح میدن. و این بود که نیچه پیش بینی کرد که به دنبال پوچگرایی، به دنبال بی ارزش شدنه ارزشها، بزرگترین بحران تاریخ بشر رقم میخوره. اما پوچی ای که کامو ازش حرف میزنه، پوچ از نظر منطقی نیس (که نهیلیستا میگن) بلکه پوچی از منظر انسانیه (چون از نظرش این انسانه که تو پیدا کردنه معنای زندگی شکست میخوره، نه این زندگی ذاتا معنایی داره یا نداره)، بنابراین بهش میگه پوچ انگاری. و راه مقابله باهاشو طغیان علیه این پوچی میدونه تا شاید از این رهگذر بشه تو این مقاومت و تو این تلاشه معنایی پیدا کرد. از اینجا بود که کامو گفت: این تقدیر ماست که عمل کنیم، بدون اینکه مطمئن باشیم چطور باید عمل کنیم. چون این عمله آدماس که ارزش داره، و معنا خلق میکنه.

این قسمت از یه فنجون کتاب، بیشتر شبیه تفسیر کتاب شد، دلیل شم این بود که کتاب، یه کتاب فلسفیه و واسه معرفی اش به نظرم اومد که بهتره مفاهیم شو بیشتر توضیح بدم تا بفهمم که اصن آلبر کامو راجع به چی میخاد حرف بزنه. این کتاب به فارسی ام ترجمه شده. از ناشرینی که این کتابو به فارسی ترجمه و منتشر کردن میشه از نشر نیلوفر، نشر روزگار نو و نشر ادبیات جهان اسم برد. تو یه نویسنده ماه اینده یعنی یکم بهمن ماه، داستان زندگی البر کامو رو تعریف میکنیم و بیشتر با این نویسنده نابغه اشنا میشیم.

از اسپانسر این قسمت یعنی نشر بذر خرد تشکر میکنیم و بازم یاداوری میکنیم که سه تا کتاب جدیدشون رو حتما بخونین:

کتاب روزهای پرفشار، کتاب وقتی غمگینی به یاد آر و کتاب راهنمای شکست خوردن.

لینک خرید رو تو توضیحات این قسمت گذاشتیم.

هفته آینده با معرفی کتاب برادران کارامازوف، شاهکار ماندگار فئودور داستایوفسکی برمیگردیم 

فعلا خدافظ 🙂

خرید کتاب راهنمای شکست خوردنخرید کتاب راهنمای روزهای پرفشارخرید کتاب وقتی غمگینی به یاد آر

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *