تاریخ انتشار: 1 آبان 1399
در قسمت یازدهم پادکست یه فنجون کتاب، به سراغ نویسنده مورد علاقه خودمون یعنی جردن پیترسون رفتیم. پیترسون با کتاب 12 قانون برای زندگی مفاهیمی به ظاهر بدیهی و مشخص رو با چنان عمقی بررسی میکنه که کم نظیره.
ما اینجاها فعالیم: اینستاگرام – تلگرام – یوتیوب – وبسایت
گوینده و نویسنده: شیما
تدوینگر: هاتف
موسیقی متن: ترک Freedom از Anthony Hamilton و Elayna Boynton
رونوشت قسمت 11:
سلام شما به پادکست یه فنجون کتاب گوش می کنید و من شیما هستم. تو قسمت یازدهم به سراغ کتاب 12 قانون زندگی رفتیم. جردن پیترسون تو این کتاب نیازی نداره حرفایی که میگه رو توجیه کنه. حرفاش کاملا مشهودن. اون 12 قانون برای رسیدن به زندگیه معنادار و هدفمند رو از دیدگاه روانشناسی، فلسفی و مذهبی توام باهم بیان میکنه. اون میگه ایده ئولوژی نمیتونه جایگزینه حقیقت بشه. و آدمای آرمان خواهی که به دنبال قدرتن خطرناکن، چرا که یه نگاه ساده نگره همه چیز دان هیچوقت نمیتونه رقیب پیچیدگی های هستی و واقعیت بشه.
تیکه هایی از این کتاب رو بشنویم:
“بعضی اوقات وقتی مردم احساس عزت نفس و ارزشمندیه کمتری نسبت به خودشون دارن – یا شاید وقتی از پذیرفتنه مسئولیته زندگیشون میخوان طفره برن – ناخودآگاه یه دیدگاه جدیدو نسبت به خودشون انتخاب میکنن: “همون آدمی که تو گذشته نشون داده گند میزنه”.
این آدما چون باور ندارن که لایق چیزه بهتری هستند، دنبالش هم نمیرن. یا شاید هم حوصله دردسره به دست آوردنه شرایطه بهتر رو ندارن. فروید به این پدیده میگه “اجبار به تکرار (repetition compulsion)”.
اون میگه این یه عمله ناخودآگاه برای تکرار وحشت گذشته است. آدما به دلایل مختلفی ممکنه این کارو انجام بدن: بعضی وقتا شاید به خاطر ترسیم دقیقتره اون وحشت ها، بعضی وقتا به خاطر تلاش برای تسلط به این وحشت ها، و بعضی وقتام شاید به خاطر اینکه هیچ گزینه ای دیگه ای وجود نداره.
جردن پیترسون میگه: “مردم دنیاهاشونو با ابزارهایی که مستقیما در اختیار دارن میسازن. ابزارهای غلط، نتایج غلط به وجود میارن. استفاده ی دوباره از ابزارهای غلط، مجدد نتایج غلط ایجاد میکنن. به همین خاطره که مردمانی که از گذشته درس نمیگیرن، محکوم به تکرار اونن. بخشی از این موضوع تقدیره. بخشی ناتوانی و محدودیته. تا حدی… امتناع از یادگیریه؟
وقتی مردمان خام (naive) متوجه پلیدی های درونی شون میشن و خودشون رو (به طور بالقوه) خطرناک میبین، ترس شون کمتر میشه. عزت نفس شون بیشتر میشه. اونوقت شاید شروع کنن در مقابل سرکوب مقاومت کردن.
حالا اونا میتونن ببینن که توان مقاومت کردن دارن، چون خودشونم خطرناکن. اونا میبینن که میتون و باید بایستن، چون دیگه درک میکنن تا چه حد میتونن هیولا باشن.
اما اگه خام بمونن و ندونن که تا چه اندازه میتونن پلید باشن، نفرت شونو تغذیه میکنن، و این پلیدی رو به آرزوهای مخرب و ویرانگر تبدیل میکنن. چون تفاوت خیلی کمی وجود داره بین یه شخصیت قدرتمنده منسجم با یه شخصیت مخرب و پر از نفرت. این یکی از سخت ترین درسهای زندگیه.
اگه زندگی تون اون زندگی ای نیست که میخواستین، شروع کنید به راست گفتن. اگه به ایده ئولوژی چسبیدید یا تو پوچی گرفتار شدید، شروع کنید به راست گفتن. اگه احساس ضعیف بودن و طرد شدن میکنید، ناامیدید و سردرگرمید، شروع کنید به راست گفتن. تو بهشت همه راست میگن. اینه که بهشت رو بهشت میکنه. راست بگید، یا حداقل دروغ نگید.
وقتی حرفی برای گفتن دارید، سکوت کردن یعنی دروغ.
نیچه میگه ارزشمندیه یک آدم به میزان واقعیتیه که میتونه تحمل کنه.
تحمل نکردنه نظر دیگران (مستقل از اینکه چقدر بی اهمیت یا بی ربط باشه) نشونه ای از اینه که به طرز ناخوشایندی آدم ساده لوح و یا احتمالا خطرناکی هستید.
باور قاطع من اینه که بهترین راه درست کردنه دنیا – آرزوی همه آدما، اگه واقعا همچین چیزی باشه – درست کردنه خودتونه.
چون جهنم واقعی اونجاست که عذاب وحشتناکی میکشید و عمیقا اینو میدونید که خودتون علت عذاب کشیدن تونید.
ولی اینجاست که باید احتیاط کنید، چون بهتر کردنه زندگی به معنیه پذیرش مسئولیته زیادیه. و تلاش بیشتری میخواد نسبت به داشتنه یه زندگی ای که احمقانه توش باید عذاب کشید و گستاخی و گمراهی و نفرت رو تحمل کرد.”
و البته به قول یونگ “هیچ درختی نیست که سر شاخه هاش به بهشت برسه… مگر اینکه ریشه هاش تا اعماق جهنم رشد کرده باشه.”
راستی در مورد کارل یونگ چند قسمت دیگه مطلب گفتیم و کتاب معرفی کردیم، حتما قسمتهای 4 و 6 رو بشنوید اگر که شما هم بهش علاقه دارید.
امیدوارم از خوندن این کتاب لذت ببرید و متشکرم که به این قسمت گوش کردید. قسمت بعدی آخرین قسمت فصل اول پادکست یه فنجون کتابه. با کتابی از مارک منسون به اسم هنر ظریف بی خیالی این فصل رو تموم می کنیم.
از کتاب 12 قانون برای زندگی خوشتون اومد؟ اگه دوست دارین بخونینش میتونین از این لینک به راحتی بخرینش!
