کاور کتاب پوست در بازی

معرفی و نقد کتاب: پوست در بازی

زیرعنوان کتاب: عدم تقارن پنهان در زندگی روزمره

نویسنده: نسیم نیکلاس طالب

امتیاز در گودریدز:
3.9/5
امتیاز در آمازون:
4.4/5
با 15205 رای
با 1192 رای
تعداد صفحه: 272
زبان اصلی: انگلیسی
دسته‌بندی‌ها: | |

از نویسنده پرفروش قوی سیاه نیویورک تایمز، یک کار جدید برجسته که بسیاری از باورهای دیرینه در مورد ریسک و پاداش، سیاست و مذهب، امور مالی و مسئولیت شخصی را به چالش می‌کشد.

در یکی از بحث‌انگیزترین و عملی‌ترین کتاب‌ها، یکی از متفکران سرشناس زمان ما معنی درک جهان، موفقیت در یک حرفه، کمک به جامعه  منصف و عادل، شناسایی چرندیات و تاثیرگذاری بر دیگران را مجدد تعریف می‌کند. نسیم نیکولاس طالب با بیان مثال‌هایی از قبیل حمورابی تتا سنکا، آنتئوس بزرگ تا دونالد ترامپ نشان می‌دهد چگونه آمادگی برای پذیرش ریسک‌های خود ویژگی ضروری قهرمانان، آدم‌های مقدس و افراد موفق در تمام مراحل زندگی است.

طالب به مانند همیشه خوش برخورد و بت‌شکن است، باورهای دیرینه در مورد ارزش‌های افرادی که پیشگام مداخلات نظامی، انجام دهنده سرمایه‌گذاری‌های مالی و ترویج عقاید مذهبی هستند را به چالش می‌کشد. بین بینش‌های او:

  • برای عدالت اجتماعی بر هم برابری و اشتراک‌گذاری ریسک تمرکز کنید. نمی‌توانید مانند بانک‌دارها و شرکت‌های بزرگ سود کنید و ریسک‌ها را به دیگران انتقال دهید. به خود فشار آوردن در بازی بهتر از هزاران قانون و مقررات این تقارن را تصحیح می‌کند.
  • قوانین اخلاقی جهانی نیستن. شما بخشی از گروه بزرگتر از خود ولی کوچکتر از بشریت هستید.
  • اقلیت‌ها و نه اکثریت‌ها جهان را اداره می‌کنن. دنیا نه با اتفاق رای بلکه با اقلیت‌های احمقی اداره می‌شود که سلایق و اصول اخلاقی خود را بر دیگران تحمیل می‌کنن.
  • شما می‌تونید عاقل ولی احمق باشید. «فلسطینی‌های تحصیل کرده» در هر مورد از استالین‌گرایی تا عراق و رژیم‌های کربوهیدرات پایین اشتباه کردند.
  • مواظب راه‌حل‌های پیچیده باشید (که کسی برای پیدا کردنش پول گرفته). یک هالتر ساده بهتر از دستگاه‌های گرون عضله‌سازی می‌کنه.
  • مذهب واقعی تعهده و نه ایمان. چقدر به چیزی که فقط با چیزی آماده ریسکش هستید باور دارید؟

عبارت «پوست در بازی» رو معمولا شنیدیم ولی به ندرت بررسی کردیم. این پایه و اساس مدیریت ریسکه، اما همچنین یک دیدگاه غنی جهانی است که همان‌طور که طالب در کتاب خود نشان می‌دهد، به تمام جنبه‌های زندگی ما اطلاق میشه. همون طوری که طالب می‌گوید، هم برابری پوست در بازی یک قانون ساده است که برای منصفانه بودن و عدالت ضروری است، و BS-شکن نهایی است، و «هرگز به هیچ کسی پوست در بازی ندارد اعتماد نکن. بدون اون، احمق‌ها و کودن‌ها سود میکنن، و اشتباهات آنها هرگز به آنها برنمی‌گردند.

نقل قول‌های کتاب پوست در بازی:

«نفرین مدرنیته این است که ما به طور فزاینده گروهی از افرادی داریم که توضیح را نسبت به درک بهتر بلدند، یا در توضیح نسبت به انجام دادن بهتر هستند.»

«آنچه که مهم است داشته یا نداشته شخص نیست، چیزی است که ترس از دست دادنش را دارد.»

«بروکراسی ساختاری است که با آن فرد به راحتی از تبعات کارهایش جدا می‌شود.»

«می‌توانید یک شخص آزاد را دقیقا به عنوان شخصی تعریف کنید که سرنوشتش مستقیما وابسته به ارزیابی رقیب نیست.»

«آنهایی که حرف می‌زنند باید انجام دهند و آنهایی که انجام می‌دهند باید حرف بزنند.»

«تفاوت بین افراد موفق و افراد واقعا موفق این است که افراد واقعا موفق تقریبا به هیچ چیز نه نمی‌گویند.»

«جرات تنها ارزشی است که نمی‌توانید جعل کنید.»

«زیرا مطالعه جرات در کتاب‌های درسی شما را شجاع‌تر نمی‌کند همان‌طور که خوردن گوشت گاو شما را گاوسان نمی‌کند. مردم با برخی مکانیزم‌های رازآمیز ذهنی موفق به تحقق این می‌شوند که چیز اصلی که از یک پروفسور یاد می‌گیرید این است که چگونه یک پروفسور خوب باشید – و مسئله اصلی که باید از مثلا مربی زندگی یا سخنگوی الهام‌بخش یاد بگیرید چگونه مربی زندگی یا سخنگوی الهام‌بخش شدن است.

پس یادتون باشه که قهرمانان تاریخ کلاسیک گرای و موش‌های کتابخانه نبودند، آن افرادی که به صورت نیابتی در متون زندگی می‌کنند. آنها اشخاص عمل بوده و باید روحیه ریسک‌پذیری می‌داشتند»

«اگر شما بنا به نظر خود ریسک نمی‌پذیرید، هیچی نیستید.»

«دوست ندارید در یک بحث برنده شوید. می‌خواهید برنده شوید.»

«کار را با مهربان بودن با هر کسی که می‌بینید آغاز کنید. اما اگر کسی سعی کرد به شما زور بگه، بهش زور بگید.»

«چیزی که فکر می‌کنید رو نگید، چیزی که در کیف دارید رو بگید.»

«مواظب کسی که نصیحت میکنه باشید، که به شما میگه کار خاص بر عهده شما «به نفع شماست» در حالی که به نفع خودشه، و در حالی که آسیب به شما تاثیر مستقیمی به خودش نداره.»

«کارآفرینان قهرمانان جامعه ما هستن. به بقیه ما می‌بازن.»

نقد و خلاصه کتاب پوست در بازی:

نقد کتاب پوست در بازی نوشته نسیم نیکلاس طالب

 

نسیم نیکلاس طالبی تو کتاب پوست در بازی (Skin in the Game: Hidden Asymmetries in Daily Life) میگه:

سیاستمداران متخاصم و بانکداران جسور هرگز با پیامدهای اقدامات خود مواجه نمیشن – اما باید بر اساس این کتاب جالب و ناقص با پیامدها مواجه شوند.

پوست در بازی پنجمین کتاب نسیم نیکلاس طالب هست. او برخی مواقع کتاب را به عنوان بخشی از دفتر سه برگی با کارهای قبلی خود قوی سیاه و پادشکننده، و برخی مواقع به عنوان ادامه کتاب «درست وقتی که هوا از همسری آدم خارج شد» ارائه کرده که ایده مرکزی بعدی را تغذیه می‌کند.

“قوی سیاه” یک موفقیت چشمگیر به واسطه قدرت پیشگویانه و ارتباط شدید تحسی شده بود – درست قبل از شکست مالی سال 2007 – در رویدادهای اثر بالا، غیر منتظره ظاهر شد؛ در آن سوانحی که وقتی رخ می‌دهند که پیچیدگی سیستم‌ها و در ساده‌ترین حالت، وقتی که این پیچیدگی را فرض می‌کنید، زیرا قبلا هرگز چنین چیزی را ندیده‌اید، قوهای سیاه وجود ندارند.

“پادشکننده” که چیزی بیش از حس فلسفه-پاپ داشت، در مورد چگونگی بهره بردن از تصادفی بودن و ناپایداری مدرن توصیه کرد. پوست در بازی اشتراکات بیشتری دارد، به طوری که ایده‌ها و کاربرد آن با قوی سیاه ساختار یافته‌اند. هنوز سبکی در هر سه کتاب جاری است، که فراتر از تصور نافذ بوده و نوعی ذکاوت است.

 

هرگز از دست افراد عادی ناراحت نشدن

 

هر اقتصاددان، روزنامه‌نگار، منتقد کتاب، پروفسور و هر کسی که بخشی از «حیات فعال و تبادلی نیست» یک احمق قدیمی است، مگر اینکه او یکی از اعضای طالب باشد، که به نظر دوستان خیلی نزدیک او هستند. او می‌گوید «هرگز از دست افراد عادی ناراحت نشدن» هر چند با توجه به تاکیدی که بر میزان «گم شو» قرار می‌دهد، خواننده شاید بتواند بفهمد او با چه تعداد افراد عادی سر و کله می‌زند.

bull***tter حرفه «عقلانی» است که من را آزار می‌دهد. با مشاهده اینکه روان‌شناس استیون پینکر اظهاراتی در مورد چیزهای عقلانی تاثیری ماشبه با مواجهه با برگر کینگ درایو این در حین قدم زدن در وسط یک پارک ملی دارد، طالب بسیار بی‌ادب و زودرنج است، که هنوز موضوع را با نقد منفی که در پاورقی مقاله خود برای پادشکنننده دریافت کرد می‌نگرد.

تاثیر جالب است: می‌تواند بسیار جالب باشد. ترکیب نترس بودن، باور به خود و وقیح بودن به جاذبه صفحه اضافه می‌کند؛ طالب مسیح جشنی است که آن را در رودخانه دنبال می‌کنید تا وقتی که اثر مواد از بین می‌رود.

 

اگر شما هیچ پوستی در بازی ندارید، نباید در بازی باشید

 

استدلال کتاب جدید نیز بلافاصله جذاب است: اگر شما هیچ پوستی در بازی ندارید، نباید در بازی باشید. «اگر نظر بدهید، و شخصی دنباله‌روی کند، شما از نظر اخلاقی باید در معرض تبعات آن قرار بگیرید.» شاهین‌های در کاخ سفید نباید در مورد بمب در عراق تصمیم بگیرند در حالی که در خانه‌های خنک خود با فرزندان نشسته‌اند.

بانکداران در «تجارت باب روبین» قرار دارند، یعنی پس از وزیر پیشین خزانه‌داری آمریکا که «بیش از 120 میلیون دلار غرامت را از سیتی‌بانک در دهه قبل از ورشکستگی بانکی سال 2008 جمع‌آوری کرد. وقتی که بانک که عملا ورشکسته توسط مالیات‌دهنده نجات یافت، هیچ چکی ننوشت – عدم قطعیت را به عنوان بهانه پیش کشید. شیر او می‌برد، خط او فریاد می‌زند «قوی سیاه.»

احمق‌های تصادفی بودن و شیادان تصادفی بودن وجود دارند، اما چاره طالب یکی است: باید پوست در بازی داشته باشند. این برای تضمین خوب فکر کردن آنها ضروری است، تا از اشتباهات خود درس بگیرند، و زیرا سیستم‌ها یاد می‌گیرند و گونه‌ها با از میان برداشتن شکست تکامل می‌یابند.

آنهایی که موفق نمی‌شوند باید با خرابی یا مرگ مواجه شوند (این کمی فرق دارد، از آنجایی که راه‌حل‌ها وقتی دارید آزادانه در رفرنس‌های خود بین موضوع ارائه که شما را عصبانی کرد و متن باستانی هامورابی می‌گردید)؛ یه چیز بد. تا الان، خیلی جذاب بوده: بیشتر افراد برخی مواقع استدلال کرده‌اند که اگر بانکدارها قرار است انتخاب‌های مسئولانه بکنند، نیاز به تعهد شخصی دارند.

 

کاور کتاب قوی سیاه
لینک خرید کتاب قوی سیاه

 

غرور و شهرت حرفه ای

 

شاید هم اکنون خیلی گسترده به نظر برسد؛ بله، دکترها پوست در بازی دارند، غرور و شهرت حرفه‌ای، پیامدهای قانونی شدید برای خطا، درک عمیق از سیستم‌های پیچیده و قرن‌ها استاندارد اخلاقی جمع شده دارند.

اما این موضوع که بروکرات‌ها از پیامدهای تصمیمات خود جدا هستند (هیچ پوستی در بازی ندارند)، آسیب نهایی اجتماعی است که ادامه آن دشوار است؛ اگر قبول کنید سیستم‌ها پیچیده هستند، در آن صورت فرعیت – تخصیص تصمیمات به پایین‌ترین سطح مدنی که در آن قابلیت رسیدگی دارند، جایی که پوست همه لحاظ شده – و فقط یک راه‌حل نسبی است.

این عبارت که «فاحش‌ترین کمک کننده به نابرابری شرایط پیشخدمت درجه بالا مدنی یا آکادمیک استخدام رسمی است، نه یک کارآفرین» با ارجاع به انگیزش اصلی نابرابری، توزیع سود بین سرمایه و کار، رانده شده با مدیران اجرایی و سهام‌دارانی که خواهان به حداکثر رسانی ارزش هستند – افرادی که پوست آنها در بازی پایین آوردن دستمزدها بسیار زیاد است، به راحتی قابل جعل است.

یک مورد باید برای موازنه انجام شود. نمی‌خواهید قانون آدم‌کشی توسط مادر کودک به قتل رسیده نوشته شود.

در جزئیات این کتاب است که نقص‌ها مشخص می‌شوند. ما یاد می‌گیریم که «شاهزاده اندرو در طول جنگ فالکلند در سال 1982 ریسک بیشتری نسبت به عوام پذیرفت، هلیکوپتر او در خط مقدم بود.

 

چرا؟

 

زیرا وظیفه اشخاص شرافتمند رفتار خوب است؛ وضعیت یک لورد به صورت سنتی محافظت از دیگران است.» اگر تا بحال به شاهزاده اندرو فکر نکرده‌اید یا در موردش نشنیده‌اید به این خاطر است که واقعیت ندارد. او هلیکوپتر را به پرواز درآورد، پس قطعا نسبت به نرفتن به جنگ خطرناک‌تر بود؛ اما آرژانتینی‌ها قابلیت ضد هواپیمای محدود داشتند. زمین بیشتر آکنده از ریسک بود.

بخشی در مورد اینکه چگونه جمعیت می‌تواند به ترجیحات اندکی تسلیم شود، اقلیت احمق فقط از فاصله بسیار دور جذاب است. طالب یک خانواده چهار نفری را فرض می‌کند که در آن یک عضو فقط غذای دستکاری نشده ژنتیکی می‌خورد. برای خانواده ادامه دادن به آن صورت آسان‌تر است؛ زیرا به علت کباب و هر چیز دیگر، محله برای همراهی آنها شروع به خریدن غذای دستکاری نشده ژنتیکی می‌کنند، مغازه شروع به فروش آن غذا می‌کند و غیره.

 

سخت‌گیرترین بر اکثریت غالب است

 

زیرا قبلی فقط برخی غذاها را می‌خورد در حالی که بعدی همه چیز می‌خورد. سپس متوجه شدیم که در بریتانیا، «جایی که جمعیت مسلمان فقط 3 تا 4 درصد است، درصد بسیار بالایی از گوشتی که پیدا می‌کنیم حلال می‌باشد. نزدیک به 70% واردات گوشت بره در نیوزیلند حلال است. علیرغم هزینه‌های بالای از دست دادن مصرف‌کنندگان گوشت خوک (مثل خودم)، نزدیک به 10% فروشگاه‌های مترو فقط گوشت حلال دارند (گوشت خوک ندارند).

در حقیقت، نیوزیلند به علت معاملات تجاری با خاورمیانه تقریبا (98%) گوشت حلال بره را تولید می‌کند، و فروشگاه‌های حلال مترو بخشی از سیاست از سال 2007 برای لحاظ کردن جمعیت محلی در هنگام باز کردن هستند، که منجر به 200 فروشگاه در شمال شرق لندن، بیرمنگام و سایر مکان‌ها شد، جایی که میانگین خریدار مترو احتمالا 3% مسلمان هستند. نتیجه طالب – از طریق برخی مشاهدات در مورد تحمل، مذهب و سیاست – که «غرب در حال حاضر در فرآیند خودکشی کردن است» فقط احمقانه است.

به صورت چشمگیر تر، این خلاف اصول او است: هر ایده‌ای که جوری به نظر برسد که انگار در انتزاع کار می‌کند، به صورت کلی شکست می‌خورد، و به صورت دقیق‌تر، پوستی در بازی ندارد. او تنها کسی نیست که باید با حجاب سوار اتوبوس شود و چند جانی نسبتا باسواد سرش داد بزنند که Rogan josh حلال او را نمی‌خواهند.

در یک بخش، طالب نشان می‌دهد که بهترین توصیه‌ای که تا بحال دریافت کرده نداشتن شاگرد بوده است: کمی ناجور است، نه تقویت کننده، که نه نمونه پیچیدگی است و نه آن را به استدلال خود اضافه می‌کند. اما از یک لحاظ روشن‌گر است: در صورت پیدا کردن یک مورد کمک کننده است.

منبع:

https://www.theguardian.com/books/2018/feb/22/skin-in-the-game-nassim-nicholas-taleb-review

 

خلاصه کتاب پوست در بازی نوشته نسیم نیکلاس طالب

 

پوست در بازی در مورد چهار موضوع در یکی است: آ) ابهام و قابلیت اعتماد اطلاعات (هم عملی و هم علمی، با فرض اینکه تفاوتی وجود دارد)، یا به صورت کمتر مودبانه شناسایی bull***t، ب) هم برابری در امور بشر، یعنی، منصفانه بودن، عدالت، مسئولیت و رابطه متقابل، پ) به اشتراک‌گذاری اطلاعات در تراکنش‌ها، و ت) عقلانیت در سیستم‌های پیچیده و در جهان واقعی. اینکه این چهار مورد را نمی‌توان حل و فصل کرد چیزی است که وقتی واضح است که شخص پوست در بازی داشته باشد.

برای بدست آوردن Yogiberrism، در دانشگاه، هیچ تفاوتی بین دانشگاه و جهان واقعی وجود ندارد؛ ولی در جهان واقعی تفاوت وجود دارد.

اگر شما پاداش دارید، باید همچنین چند ریسک بپذیرید، نه اینکه دیگران بهای اشتباهات شما را بدهند.

 

نسیم نیکلاس طالب در حال صحبت
نسیم نیکلاس طالب

 

«چیزی که فکر می‌کنید رو نگید، فقط چیزی که در کیف دارید رو بگید.»

 

خراش‌های پوست شما راهنمایی کننده یادگیری و کشف هستند، مکانیزم سیگنال‌دهی ارگانیک، که یونانی‌ها pathemata mathemata («راهنمایی یادگیری از طریق درد می‌نامند،» چیزی که مادر بچه‌ها به خوبی با آن آشنایی دارند).

«بروکراسی ساختاری است که با آن فرد به راحتی از تبعات کارهایش جدا می‌شود.

اما بدترین آسیب بازارهای آزاد به عنوان عمومی است، که از قبل مستعد تنفر کارشناسان امور مالی هستند، شروع به تلفیق بازارهای آزاد و اشکال مرتبه بالاتر فساد و پارتی‌بازی کردند، وقتی که در حقیقت بر عکس است: این دولت است و نه بازار که این چیزها را با مکانیزم‌های کمک مالی امکان‌پذیر می‌کند. فقط کمک‌های مالی دولت نیست: مداخله دولت به صورت کلی منجر به حذف پوست در بازی می‌شود.

شما هرگز کاملا کسی که اشتباه می‌کند را نمی‌توانید قانع کنید؛ فقط واقعیت می‌تواند.

«نفرین مدرنیته این است که ما به طور فزاینده گروهی از افرادی داریم که توضیح را نسبت به درک بهتر بلدند، یا در توضیح نسبت به انجام دادن بهتر هستند.

 

هیچ تکاملی بدون پوست در بازی وجود ندارد.

 

رانت خواری سعی در استفاده از مقررات یا «حقوق» محافظتی برای دریافت درآمد بدون اضافه کردن هیچ چیزی به فعالیت اقتصادی دارد، و نه افزایش ثروت دیگران.

به طور موثر، هیچ دموکراسی بدون چنین تقارن بی قید و شرط در حقوق بیان وجود ندارد، و بزرگترین تهدید دامنه لغزنده در تلاش برای محدود کردن گفتار است، زیرا برخی از آنها ممکن است به احساسات برخی افراد آسیب برساند. چنین محدودیتهایی لزوماً از طرف خود دولت نیست، بلکه ناشی از استقرار تک فرهنگ فکری توسط پلیس فکری بیش از حد فعال در رسانه ها و زندگی فرهنگی است.

از مشاوره گرفتن از کسی که برای امرار معاش خود توصیه میکند خودداری کنید، مگر اینکه مجازات نصیحت او باشد.

«توضیحات» مردم برای آنچه که انجام می دهند فقط کلمات است، داستان هایی که آنها برای خود تعریف می کنند، و نه تجارت علم مناسب. از طرف دیگر، آنچه آنها انجام می دهند، ملموس و قابل اندازه گیری است و این همان چیزی است که باید بر آن تمرکز کنیم.

طبق تعریف، آنچه کارساز نیست نمی تواند غیر منطقی باشد. در مورد تک تک افرادی که من می شناسم از نظر مزمن در مشاغل تجاری شکست خورده اند، عدم درک این نکته که اگر کاری احمقانه کار کند (و درآمد کسب کند)، این احمقانه نیست.

روشنفکری این عقیده است که می توان عملی را از نتایج چنین عملی جدا کرد، می توان نظریه را از عمل جدا کرد و اینکه همیشه می توان با رویکردهای سلسله مراتبی، یعنی به صورت (تشریفاتی) از بالا به پایین، یک سیستم پیچیده را اصلاح کرد.

 

فرآیندهای طبیعی

 

جایگزینی فرآیندهای «طبیعی» که قدیمی است، که از تریلیون فشار روانی با ابعاد بالا جان سالم به در برده اند با چیزی در یک مجله «بررسی شده» که ممکن است از تکرار یا بررسی آماری دوام نیاورد، نه علم است و نه روش خوب.

امروزه معماران برای تحت تاثیر قرار دادن معماران دیگر بنا می کنند و در نهایت با ساختارهایی عجیب – غیرقابل برگشت – روبرو می شویم که رفاه ساکنان آنها را برآورده نمی کند. برای این کار زمان و کلاهبرداری زیادی لازم است.

 

اگر برای نظر خود ریسک نکنید، هیچ چیز نیستید.

 

همانطور که یک مادر اسپارتی به پسر خود در حال عزیمت می گوید: «با آن یا روی آن»، یعنی یا با سپر خود برگردید یا زنده برنگردید (رسم این بود که جنازه مرده را صاف بر روی آن حمل کنید) ؛ فقط ترسوها سپرهای خود را دور می اندازند تا سریعتر بدوند.

هر کاری که شما برای بهینه سازی کار خود انجام دهید، گوشه ای از گوشه ها را بردارید یا «کارایی» بیشتری را از آن (و از زندگی خود) خارج کنید، در نهایت باعث می شود که آن را دوست نداشته باشید.

 

گیف ریسک کردن، گیف ریسک پذیری، گیف خطرپذیری

 

اثرات غیرخطی پادشکننده

 

اما به دلیل بودجه و سازوکارهای فعلی سرمایه گذاری خطرپذیر، بسیاری از افراد که به عنوان کارآفرینان اشتباه می شوند، در بازی پوستی واقعی ندارند، به این معنی که هدف آنها این است که یا با فروش شرکتی که به آنها کمک کرده اند به شخص دیگری پول نقد کنند، یا «عمومی» با انتشار سهام در بورس سهام.

ما به راحتی می توانیم آنها را از طریق توانایی آنها در نوشتن یک برنامه تجاری قانع کننده شناسایی کنیم.

محصولات یا شرکت هایی که نام مالک را دارند پیام های بسیار ارزشمندی را منتقل میکنند آنها فریاد می زنند که چیزی برای از دست دادن دارند.

برای کسانی که با ایده اثرات غیرخطی پادشکننده آشنا هستند، یادگیری ریشه در تکرار و تحدب دارد، به این معنی که خواندن یک متن واحد دو برابر بیشتر از یک بار خواندن دو چیز متفاوت سودآور است، البته به شرطی که متن گفته شده دارای عمق محتوایی باشد .

 

فصل دوم: نگاه اول به آژانس

 

او که متوجه شد فقط از او برای تسکین غذای ناخواسته دعوت شده است، همه آنها را مجبور به خوردن لاک پشت کرد و بدین ترتیب این اصل را ایجاد کرد که شما باید آنچه را که به دیگران میخورید بخورید.

شما می توانید مشاوره بدهید، یا می توانید بفروشید (با تبلیغ کیفیت محصول) و این دو مورد باید جداگانه نگه داشته شوند.

ممکن است از نظر اخلاقی نیازی به آن نباشد، اما موثرترین سیاست بدون شرم حداکثر شفافیت، حتی شفافیت اهداف است.

اگر تضاد در منافع وجود داشته باشد اگر همخوانی با خطر نزولی برای خود داشته باشد مشکلی ندارد.

 

نسیم نیکلاس طالب
نسیم نیکلاس طالب

 

یک مثال

 

بین جراحی لیزر (یک روش دقیق جراحی) و پرتودرمانی که هم برای بیمار و هم برای سرطان سمی است معامله ای وجود دارد. از نظر آماری، جراحی لیزر ممکن است نتایج 5 ساله بدتری نسبت به پرتو درمانی داشته باشد، اما مورد دوم تمایل به ایجاد تومورهای دوم در طولانی مدت دارد و بقای بیست ساله خاص بیماری را نسبتاً کاهش می دهد. با توجه به اینکه پنجره مورد استفاده برای محاسبه بقای بیمار پنج سال است و نه بیست سال، انگیزه این است که عکسبرداری برای اشعه انجام شود.

اگر چند هفته پس از ویزیت فوت کنید، یک اتفاق کم احتمال دارد، پزشک می تواند به دلیل سهل انگاری، به دلیل عدم تجویز داروی مناسب که موقتاً مفید است (مانند مورد استاتین ها) شکایت شود، اما ما اکنون می دانید که با مطالعات مشکوک یا ناقص پشتیبانی شده است.

اما شرکت های دارویی موفق شده اند همه را متقاعد کنند که این عواقب غیب بی ضرر است، در حالی که روش پیشگیرانه درست این است که غیب را به طور بالقوه مضر بدانند. در حقیقت، برای اکثر افراد به جز افرادی که بسیار بیمار هستند، ریسک‌ها بیشتر از مزایای آن است. به جز اینکه ریسک‌ها طولانی مدت پزشکی پنهان است. آنها در طولانی مدت بازی خواهند کرد، در حالی که خطر قانونی فوری است.

حالا آیا می توان دارو را از تقارن کم کرد؟ نه مستقیم همانطور که در پادشکننده و از نظر فنی در جاهای دیگر استدلال کردم، راه حل این است که بیمار در صورت بیماری خفیف از درمان اجتناب کند، اما برای «حوادث دم» از دارو استفاده کند، یعنی در موارد سختی که به ندرت اتفاق می افتد

 

فصل سوم: آن عدم تقارن بزرگ

 

مطالعه جداگانه مورچه ها تقریباً هرگز به ما نشان روشنی از نحوه کار کلونی مورچه ها نمی دهد. برای آن، باید یک کلنی مورچه را به عنوان یک کلنی مورچه درک کرد، نه کمتر، نه بیشتر، نه مجموعه ای از مورچه ها.

برای یک اقلیت سازش ناپذیر – نوع خاصی از اقلیت سازش ناپذیر – با پوستی قابل توجه در بازی (یا بهتر از آن روح در بازی) کافی است که به یک سطح کاملاً کوچک، مثلاً 3 یا 4 درصد از کل جمعیت، برای کل جمعیت مجبور به ارائه به تنظیمات خود هستند.

بیایید این قانون را در حوزه هایی که می تواند سرگرم کننده باشد اعمال کنیم: یک فرد صادق هرگز مرتکب اعمال مجرمانه نمی شود، اما یک مجرم به راحتی وارد اقدامات قانونی می شود. بگذارید چنین اقلیتی را گروهی سازش ناپذیر و اکثریت را گروهی انعطاف پذیر بنامیم. و رابطه آنها بر عدم تقارن در انتخاب ها استوار است.

 

یک مثال دیگر

 

فکر نکنید که گسترش اتومبیل های تعویض اتوماتیک لزوماً به دلیل اولویت اکثریت است. این فقط به این دلیل است که کسانی که می توانند شیفت دستی رانندگی کنند، همیشه می توانند به صورت خودکار رانندگی کنند، اما عکس این درست نیست.

وقتی گزینه های کمی وجود دارد، به نظر می رسد مک دونالد یک شرط بندی مطمئن است. این یک شرط بندی مطمئن در مکانهای سایه دار با تعداد کمی از افراد منظم است که اختلاف غذایی از انتظار می تواند نتیجه ای داشته باشد – من این سطرها را در ایستگاه قطار میلان می نویسم و ​​برای کسی که تمام این پول را برای رفتن به آنجا خرج کرده است می تواند توهین آمیز باشد.

ایتالیا، مک دونالد یکی از معدود رستوران های آنجا است. و بسته بندی شده است. به طرز تکان دهنده ای، ایتالیایی ها از یک وعده غذایی خطرناک به آنجا پناه می برند. آنها ممکن است از مک دونالد متنفر باشند، اما مطمئناً حتی از عدم اطمینان نیز بیشتر متنفرند.

 

گیف مک دونالد، گیف فست فود، گیف غذا

 

پیتزا همان داستان است

 

این یک غذای معمولاً پذیرفته شده است و در خارج از اجتماع خاویار خواران شبه چپ، هیچ کس به دلیل سفارش آن مقصر شناخته نمی شود.

«هنگامی که 10 درصد یا بیشتر زن در یک مهمانی داشته باشید، نمی توانید فقط آبجو سرو کنید. اما بیشتر مردان شراب می نوشند. بنابراین اگر فقط شراب – اهدا کننده جهانی – برای استفاده از زبان گروه های خونی سرو کنید، فقط به یک ست لیوان احتیاج دارید.»

اولاً، طبق قوانین اسلامی، اگر مرد غیرمسلمان با زنی مسلمان ازدواج کند، لازم است که او به دین اسلام روی آورد – و اگر اتفاقاً یکی از والدین کودک مسلمان باشد، کودک مسلمان خواهد بود. دوم، مسلمان شدن غیرقابل بازگشت است، زیرا ارتداد سنگین ترین جنایت در این دین است که با مجازات اعدام مجازات می شود.

«آزار و اذیت» مسیحیان بیش از عکس این بود که با عدم تحمل مسیحیان نسبت به پانتئون خدایان محلی ارتباط داشته باشد. آنچه می خوانیم تاریخ نوشته شده توسط طرف مسیحی است، نه یونانی-رومی.

 

ادیان کاملاً توحیدی مانند مسیحیت پروتستان، اسلام سلفی یا الحاد بنیادگرایانه ذهن های کلمه گرایانه و متوسطی را در خود جای داده اند که از عهده ابهام بر نمی آیند.

 

ویژگی دیگر تمرکززدایی، و ویژگی «روشنفکران» مخالف خروج انگلیس از اتحادیه اروپا (Brexit): اگر کسی به عنوان مثال، به یک آستانه 3 درصدی در یک واحد سیاسی احتیاج دارد تا قانون اقلیت آن را بدست آورد تأثیر، و به طور متوسط ​​اقلیت لجباز 3 درصد از جمعیت را نشان می دهد، با تغییرات در حدود متوسط، در این صورت برخی از ایالت ها مشمول این قانون می شوند، اما سایر کشورها اینگونه نیستند.

از طرف دیگر، اگر همه ایالت ها را در یک ادغام کنیم، در این صورت قانون اقلیت بر همه حاکم خواهد بود. این دلیل خوبی است که ایالات متحده کار می کند. همانطور که من برای همه کسانی که گوش می دهند تکرار کرده ام، ما یک فدراسیون هستیم، نه یک جمهوری. برای استفاده از زبان پادشکننده، تمرکززدایی متناسب با تغییرات است.

بگذارید حدس بزنیم که شکل گیری ارزشهای اخلاقی در جامعه از تکامل اجماع حاصل نمی شود. نه، این کم تحمل ترین فرد است که دقیقاً بخاطر همین عدم تحمل فضیلت را به دیگران تحمیل می کند. همین امر می تواند در مورد حقوق مدنی نیز اعمال شود.

 

نسیم نیکلاس طالب در حال مصاحبه
نسیم نیکلاس طالب

 

ما باید بیش از تحمل برخی اقلیت های تحمل کنیم.

 

به سادگی، آنها قانون نقره ای را نقض می کنند. استفاده از «ارزشهای آمریکایی» یا «اصول غربی» در درمان سلفی گری غیر قابل تحمل (که حق مردم دیگر را برای داشتن مذهب خاص خود نفی می کند) مجاز نیست. غرب در حال حاضر در مرحله خودکشی است.

بازار مانند یک سالن سینما بزرگ است که یک در کوچک دارد. و بهترین راه برای تشخیص یک مکنده این است که ببینید آیا تمرکز او بیشتر به اندازه تئاتر است تا در.

انقلاب ها بدون چون و چرا توسط اقلیت وسواسی پیش می روند. و کل رشد جامعه، چه اقتصادی و چه اخلاقی، از تعداد کمی از مردم ناشی می شود.

فقط کافی است یک اقلیت 3 درصدی برای «کریسمس مبارک» به «تعطیلات مبارک» تبدیل شود. اما من گمان می کنم در صورت افزایش تعداد اقلیت این اثر از بین خواهد رفت، زیرا جوامع متنوع تر ترجیب هستند.

من در زمانی لبنان بزرگ شدم که جمعیت تقریباً نیمی از مسیحیان بود: مردم به شیوه مشرکانه رومی برای تقسیم تعطیلات یکدیگر به یکدیگر سلام می کردند. امروز شیعیان (و برخی از سنی ها که هنوز توسط عربستان سعودی شستشو نشده است) آرزو می کنند که یک مسیحی «کریسمس مبارک» داشته باشد.

 

آزمایش های روانشناختی روی افراد نشان می دهد «تعصب» به ما اجازه نمی دهد كه به طور خودكار مصالح یا رفتار جمعی را بفهمیم، و همچنین به ما در مورد رفتار گروه ها روشنگری نمی دهند.

 

درک ساختار ژنتیکی یک واحد هرگز به ما امکان درک رفتار خود واحد را نخواهد داد.

 

دی ان ای، DNA

 

ساختار اساسی واقعیت بسیار بیشتر از شرکت کنندگان اهمیت دارد، چیزی که سیاست گذاران از درک آن عاجزند. تحت ساختار مناسب بازار، مجموعه ای از سفیهان بازار خوبی را تولید می کنند.

محققان Dhananjay Gode و Shyam Sunder در سال 1993 به نتیجه غافلگیر کننده ای رسیده اند. شما در بازارهایی با صفر عامل اطلاعاتی، یعنی خرید و فروش بصورت تصادفی، تحت برخی از ساختارها به سر می برید که روند حراج مناسب با پیشنهادات و پیشنهادات به روشی منظم مطابقت دارد. و حدس بزنید چه؟ ما همان کارایی تخصیصی را داریم که گویی فعالان بازار باهوش هستند.

 

فصل چهارم: گرگ ها در میان سگ ها

 

آنها با کارمند بودن نوع خاصی از اهلی شدن را نشان می دهند. شخصی که مدتی استخدام شده است مدارک قوی تسلیم خود را به شما ارائه می دهد. شواهد تسلیم شدن با گذراندن سالها کارمندی که هر روز به مدت 9 ساعت از آزادی شخصی خود محروم است، ورود تشریفاتی و وقت شناسانه اش به یک دفتر برنامه خود را انکار می کند و در راه بازگشت کسی را کتک نمی زند، شواهد و مدارک ارائه می شود. خانه بعد از یک روز بد او یک سگ مطیع و شکسته از خانه است.

اگر مرد شرکت به نوعی از بین رفته باشد، شخص شرکتها جایگزین وی شده اند. برای مردم دیگر متعلق به یک شرکت نیستند بلکه متعلق به چیزی بدتر هستند: این ایده که آنها باید قابل اشتغال باشند. فرد قابل اشتغال در یک صنعت گنجانده شده است، از ترس اینکه نه تنها کارفرمای خود، بلکه سایر کارفرمایان بالقوه را نیز ناراحت کند.

در داستان معروف Ahiqar، بعداً توسط Aesop (سپس دوباره توسط La Fontaine) انتخاب شد، سگ به تمام گرایشهای راحتی و تجملاتی که دارد به گرگ می بالد، تقریباً گرگ را به عضویت در می آورد. تا اینکه گرگ از سگ در مورد یقه خود سوال می کند و وقتی متوجه کاربرد آن می شود وحشت می کند.

«از همه وعده های غذایی شما، من چیزی نمی خواهم.» او فرار کرد و هنوز در حال دویدن است. سوال این است: شما دوست دارید چه چیزی باشید، سگ یا گرگ؟

 

سگ و گرگ، سگ در مقابل گرگ

 

هر کاری می کنی، فقط سگی نباش که ادعا میکنی گرگ است.

 

مردم مردم را دوست دارند و هنگامی که به جای فروشنده دوست گرم و غالباً پرشور خود با یک شخص عام و مودب تماس تلفنی برقرار می کنند، تجارت را کنار می گذارند.

کسانی که از زشتی در شبکه های اجتماعی (مانند توییتر) استفاده می کنند، سیگنالی گران قیمت را برای آزاد بودن و از قضا شایستگی آنها ارسال می کنند. اگر برای آن ریسک نکنید صلاحیت را نشان نمی دهید – چند استراتژی کم خطر وجود دارد.

از قضا بالاترین مقام، یعنی یک انسان آزاد، معمولاً با پذیرش داوطلبانه آداب پایین ترین طبقه نشان داده می شود.

در نظر بگیرید که «آداب» انگلیسی به عنوان راهی برای اهلی کردن در طبقه متوسط، همراه با ایجاد ترس از قانون شکنی و نقض هنجارهای اجتماعی به آنها تحمیل می شود.

 

آنچه مهم است این نیست که یک شخص چه داشته باشد و چه نداشته باشد. این چیزی است که او از از دست دادن آن می ترسد.

 

برای افرادی که بقای آنها به «ارزیابی شغلی» کیفی توسط شخص دارای رتبه بالاتر در یک سازمان بستگی دارد، نمی توان برای تصمیم گیری های مهم اعتماد کرد.

تنها راهی که ما برای کنترل تروریست های انتحاری باقی مانده است دقیقاً متقاعد کردن آنها است که منفجر کردن خود برای آنها بدترین سناریو نیست و سناریوی پایان نیز نیست. این که خانواده ها و عزیزانشان را به دوش بکشد – همانطور که آلمانی ها هنوز هم برای جنایات جنگی هزینه می کنند – بلافاصله عواقب این اقدامات را به همراه خواهد داشت.

این مجازات باید به درستی تنظیم شود تا یک عامل ضدعفونی کننده واقعی باشد، بدون اینکه به خانواده های مورد نظر احساس قهرمانی یا شهادت طلبی بدهد.

 

فصل پنجم: زنده بودن به معنای انجام برخی از ریسک‌ها است

 

استدلال هایی که نشان می دهد ترامپ یک کارآفرین شکست خورده است، حتی اگر واقعیت داشته باشد، در واقع این استدلال را مطرح می کند: شما حتی ترجیح می دهید یک فرد واقعی شکست خورده داشته باشید تا یک فرد موفق، زیرا لکه ها، زخم ها و نقص های شخصیتی فاصله بین انسان و شبح را افزایش می دهد .

قبل از پایان کار، مقداری خرد Fat Tony را در نظر بگیرید: همیشه بیشتر از آنچه صحبت می کنید، انجام دهید. و قبل از گفتگو با عمل. زیرا همیشه این عمل بدون گفتگو جایگزین صحبت بدون عمل خواهد شد.

با مطالعات روانشناسی که کمتر از 40 درصد از زمان را تکرار می کند، توصیه های رژیم غذایی پس از سی سال فوبیای چربی در رژیم غذایی، اقتصاد کلان و اقتصاد مالی معکوس می شوند (در حالی که در یک لغت پیچیده و عجیب و غریب گرگنتوان گیر افتاده اند) از نظر علمی بدتر از طالع بینی (این همان چیزی است که خواننده کتاب Incerto از زمان فریب تصادفی بودن (شخص فریب خورده توسط تصادفی)، انتصاب مجدد برنانکه (در سال 2010) که در مورد ریسک مالی به عنوان رئیس فدرال رزرو بسیار بی خبر بود.

 

نسیم نیکلاس طالب2
نسیم نیکلاس طالب

 

آزمایش های دارویی که در بهترین حالت فقط در یک سوم زمان انجام می شود کاملاً شناخته شده است، می داند مردم کاملاً مستحق اعتماد هستند.

 

بر اساس غرایز اجدادی خودشان و گوش دادن به مادربزرگ هایشان (یا مونتنی و چنین دانش کلاسیک فیلتر شده)، که سابقه بهتری نسبت به این سیاست گذاران دارند.

در حالی که افراد ثروتمند به یک دلار مالیات یک رای، بیشتر انسان گرایان به یک مرد یک رأی، مونسانتو به یک لابی گر یک رأی اعتقاد دارند، IYI معتقد است که به یک درجه اتحادیه پیچک یک رأی، با معادل سازی مدارس نخبه خارجی و دکترا، به این ترتیب در باشگاه مورد نیاز است آنها همانهایی هستند که نیچه آنها را بیلدونگسفیلیست ها می نامید – فلسفی های تحصیل کرده.

او از «برابری نژادها» و «برابری اقتصادی» صحبت می کند، اما هرگز با راننده کابین اقلیت مشروب بیرون نمی رود.

 

او قبل از صحبت کردن به زبان، دستور زبان را مطالعه می کند.

 

روشنفکر اما ادم سفیه و احمق در هر برهه از زمان می داند که سخنان وی یا اقدامات وی چه کاری برای شهرت وی انجام می دهد. اما یک نشانگر بسیار راحت تر: او حتی نمی کشد.

در این فصل، من پیشنهاد خواهم کرد که آنچه مردم از آن رنجیده اند – یا باید کینه توز شوند – شخصی است که در بالا پوست ندارد و هیچ پوستی در بازی ندارد، به این دلیل که خطر جدی خود را تحمل نمی کند، از احتمال از پایه خود افتاده، از بند درآمد یا دارایی خود خارج شده و در صف بیرون آشپزخانه سوپ انتظار می کشد.

به عنوان مثال، فقط 10 درصد از ثروتمندترین پانصد نفر آمریکایی یا سلسله، سی سال پیش بودند. بیش از 60 درصد در لیست فرانسه وارث و یک سوم ثروتمندترین اروپایی ها ثروتمندترین قرن ها قبل بوده اند. در فلورانس، تازه مشخص شد که اوضاع از این هم بدتر است: همین تعداد انگشت شماری از خانواده ها ثروت را برای پنج قرن حفظ کرده اند.

 

پول، دلار، درآمد

 

راه تساوی بیشتر جامعه مجبور کردن (از طریق پوست در بازی) ثروتمندان در معرض خطر خروج از 1 درصد است.

 

بنابراین حسادت طبقاتی از یک راننده کامیون در آلابامای جنوبی نشات نمیگیرد، بلکه از یک نیویورک یا واشنگتن دی سی، IYI تحصیل کرده لیگ Ivy (می گویند پل کروگمن یا جوزف استیگلیتز) با احساس حق، برخی «کمتر باهوش» را ناراحت می کند افراد بسیار ثروتمندتر هستند.

ارسطو، در سخنان خود، فرض کرد که حسادت چیزی است که احتمالاً در خویشاوندان خود با آن روبرو خواهید شد: طبقات پایین نسبت به افراد بسیار ثروتمند نسبت به پسر عموهای خود یا طبقه متوسط ​​بیشتر حسادت می کنند.

تاجران، وقتی سود می برند، ارتباطات کوتاهی دارند. وقتی آنها را از دست می دهند، شما را در جزئیات، نظریه ها و نمودارها غرق می کنند.

آنچه «لیندی» است، همان چیزی است که برعکس پیر می شود، یعنی امید به زندگی آن با گذشت زمان افزایش می یابد، مشروط بر بقا.

متفکر پیش سقراطی Periander از قرنتس، بیش از بیست و پانصد سال پیش نوشت: از قوانینی استفاده کنید که قدیمی هستند اما غذایی تازه هستند. به همین ترتیب، آلفونسو X از اسپانیا، ملقب به ال سبیو، «خردمند»، به عنوان یک عبارت بزرگ گفته شد: کنده های قدیمی. شراب قدیمی بنوشید. کتابهای قدیمی را بخوانید. دوستان قدیمی را حفظ کنید.

 

شما می توانید یک فرد آزاد را دقیقاً به عنوان شخصی تعریف کنید که سرنوشت او به طور متمرکز یا مستقیماً به ارزیابی همسالان وابسته نباشد.

 

به یاد بیاورید که، یک فرد آزاد نیازی به پیروزی در مجادلات ندارد – فقط برنده شوید.

باید اهمیت بیشتری به تحقیق داده شود، اگرچه دقیق است، اما با سایر همسالان در تضاد است، به ویژه اگر هزینه های آن را به همراه داشته باشد و باعث ایجاد اعتبار برای نویسنده آن شود. بعلاوه، کسی با حضور عمومی بالا که بحث برانگیز است و از نظر او ریسک می کند، احتمالاً فروشنده گاو نر است.

عبارت «لاک پشت های تمام راه پایین» یک مسئله بازگشت بی حد و حصر را بیان می کند، به شرح زیر. یک بار به منطق منطق برتراند راسل گفته شد که جهان روی لاک پشت ها نشسته است. «و این لاک پشت ها روی چه چیزی ایستاده اند؟» او درخواست کرد. جواب این بود: «این لاک پشت ها تا انتها پایین است».

 

لاک پشت

 

فصل ششم: Deeper Into Agency

 

به سادگی کسی که مشروط به داشتن یک حرفه موفق (حرفه ای) در حرفه خود به نظر نمی رسد، باید از نظر ادراک چیزهای زیادی را پشت سر بگذارد. و اگر ما به اندازه کافی خوش شانس هستیم که افرادی داریم که بخشی را به نظر نمی رسانند، این به لطف وجود برخی از پوست ها در بازی است، تماس با واقعیت است که بی لیاقتی را فیلتر می کند، زیرا واقعیت از نظر ظاهری کور است.

در هر نوع فعالیت یا مشاغلی که از فیلتر مستقیم پوست در بازی جدا شده باشد، اکثریت مردم اصطلاحات مختلف را می شناسند، نقش خود را بازی می کنند و با جزئیات لوازم آرایشی صمیمی هستند، اما در مورد موضوع سرنخ ندارند.

 

در همین حال، در مقابل، شخصی که داستان را بیان کرد در حالی که از همه جزئیات صمیمی در مورد چوب سبز اطلاع داشت ورشکست شد.

 

مغالطه این است که آنچه ممکن است فرد نیاز به دانستن در دنیای واقعی داشته باشد، لزوماً با آنچه شخص می تواند از طریق عقل درک کند مطابقت ندارد: این بدان معنا نیست که جزئیات مربوط نیستند، فقط این مهم است که ما (به سبک IYI) معتقدیم مهم هستند می تواند ما را از ویژگیهای اصلی مکانیسم قیمت منحرف کند.

مدتها طول کشید تا دارو متوجه شود که وقتی بیمار سردرد نشان می دهد، بهتر است به او آسپرین بدهیم یا خواب خوب او را توصیه کنیم تا جراحی مغز، اگرچه به نظر می رسد مورد «علمی» تر باشد. اما بیشتر «مشاوران» و سایرین که ساعتی پرداخت می کنند هنوز در آنجا نیستند.

سوم، ما به اصل سادگی استناد کردیم که به آن ضد علم گفته می شد. چرا به این افراد جداگانه برنج و ویتامین نمی دهیم؟ به هر حال، ما قهوه اصلاح شده ژنتیکی نداریم که شیر همراه خود داشته باشد.

 

اما ما شواهدی داریم که در مجموع جامعه با آموزش سازمان یافته پیشرفت نمی کند، بلکه برعکس است: سطح تحصیلات (رسمی) در یک کشور نتیجه ثروت است.

 

در اینجا ابتکار عمل استفاده از آموزش به صورت معکوس است: استخدام، مشروط به مجموعه ای برابر از مهارت ها، فردی با کمترین آموزش گرا. این بدان معناست که فرد باید علی رغم اعتبارسنجی رقبای خود موفق شود و از موانع جدی تری عبور کند. بعلاوه، برخورد با افرادی که به هاروارد نرفته اند در زندگی واقعی راحت تر است.

 

 

این اثر لیندی را با شکست مواجه می کند: غذا از طریق تغییرات جزئی از مادربزرگ سیسیلی تا مادربزرگ سیسیلی بهتر عمل می کند.

بعلاوه، ثروتمندان از «متخصصان» و «مشاوران» استفاده می کنند. کل صنعت با هدف کلاهبرداری از شما کلاهبرداری خواهد کرد: مشاوران مالی، مشاوران رژیم، کارشناسان ورزش، مهندسان سبک زندگی، مشاوران خواب، متخصصان تنفس و غیره.

 

از نظر بسیاری از ما همبرگرها به دلیل محتوای چربی بالاتر از مینیون فیله بسیار خوشمزه ترند، اما مردم اطمینان یافته اند که محصول دامی بهتر است زیرا تولید آن گران است.

 

من متقاعد شده ام که، بیشتر مردم در محله های نزدیک، در یک محله واقعی به سبک باریو، جایی که می توانند گرمای انسانی و همراهی را احساس کنند خوشحال ترند. اما وقتی آنها سود بالایی دارند، در نهایت تحت فشار قرار می گیرند تا به قصرهایی بزرگ، غیرشخصی و ساکت و دور از همسایگان بروند.

به عبارت دیگر: اگر ثروت به جای گزینه های بیشتر (و متنوع تر) گزینه های کمتری به شما می دهد، این کار را اشتباه انجام می دهید.

من یقین دارم که اگر قیمت پیتزا 200 دلار بود، افرادی که چوب پنبه های خود را بسته اند برای آن صف می کشند. اما تولید آن بسیار آسان است، بنابراین آنها هزینه زیادی را انتخاب می کنند و پیتزا با مواد طبیعی تازه همیشه ارزان تر از غذاهای پیچیده است.

یک مرد خوش لباس، ساختاری تار و تار و شخصیتی روان رنجور، شروع به توهین به من «به دلیل توقف» کرد. من به جای ضربه زدن به عنوان آغازگر مکالمه، همانطور که در سال 1921 انجام می دادم، سلول خود را بیرون کشیدم و عکس او را گرفتم در حالی که با آرامش او را «یک احمق پست، بد دهن با افراد گمشده» صدا می کردم.

 

او ترسید و از من فرار کرد، و صورت خود را در دستان خود پنهان کرد تا از عکس های بعدی جلوگیری کند.

 

اگر چیزی را نمی فهمیم و تأثیر سیستمی دارد، فقط از آن اجتناب کنید. مدل ها مستعد خطا هستند، چیزی که من از نظر مالی به خوبی می دانستم. اکثر ریسک‌ها فقط در تجزیه و تحلیل پس از آسیب دیده می شوند. تا آنجا که من می دانم، ما فقط یک سیاره داریم.

بنابراین مسئولیت افرادی که آلوده می کنند – یا کسانی که مواد جدیدی را در مقادیر بیشتر از حد معمول وارد می کنند – است تا کمبود خطر دم را نشان دهند. در حقیقت، هر قدر عدم اطمینان در مورد مدل ها بیشتر باشد، محافظه کارانه تری نیز باید داشته باشد.

این واگرایی آشکار است در این که ژورنال ها بیش از قضاوت خوانندگانشان بیشتر در مورد نظر سایر روزنامه نگاران نگران هستند. این را با یک سیستم سالم، مثلاً در رستوران ها مقایسه کنید. همانطور که در فصل 8 مشاهده کردیم، صاحبان رستوران نگران نظر مشتریان خود هستند، نه نظر سایر دارندگان رستوران، که آنها را تحت کنترل قرار می دهد و مانع از دور شدن تجارت به طور کلی از منافع خود می شود.

 

رستوران، غذاخوری، کافه

 

جمله ای را که به ریشلیو، ولتر، تالیران نسبت داده شده می گوید: «به من چند خط نوشته شده توسط هر مردی بدهید و من به اندازه کافی پیدا خواهم کرد تا او را به دار آویزان کنم».

 

اصل خیرات شرط می کند که شما سعی کنید یک پیام را طوری بفهمید که گویی خودتان نویسنده آن هستید.

مخالفت با سیستم بازار و زندگی نکردن (جایی در ورمونت یا شمال غربی افغانستان) در یک کلبه یا غار جدا شده از آن غیراخلاقی است.

ادعای فضیلت بدون زندگی کامل با عواقب مستقیم آن بسیار غیراخلاقی است.

بچه هایی که والدین ثروتمندی دارند در مورد «امتیاز کلاس» در کالج های ممتازی مانند آمهرست صحبت می کنند – اما در یک مورد، یکی از آنها نتوانست به پیشنهاد ساده و منطقی دینش د سوزا پاسخ دهد: چرا شما به دفتر ثبت احوال مراجعه نمی کنید و نقطه ممتاز برای دانشجوی اقلیت در صف بعدی است؟

 

بدیهی است که دفاعی که افراد تحت چنین شرایطی انجام می دهند این است که آنها میخواهند دیگران نیز چنین کنند – آنها برای هر مسئله بی عدالتی محلی به یک راه حل سیستمی نیاز دارند.

 

به نظرم این غیراخلاقی است من هیچ سیستم اخلاقی سراغ ندارم که به شما اجازه دهد بدون کمک شخص کسی غرق شود، زیرا افراد دیگر کمکی نمی کنند، هیچ سیستمی که بگوید: «من فقط مردم را از غرق شدن نجات می دهم اگر دیگران افراد دیگر را نیز از غرق شدن نجات دهند.»

که ما را به این اصل می رساند: اگر زندگی خصوصی شما با نظر عقلی شما در تضاد باشد، این ایده های فکری شما را لغو میکند، نه زندگی خصوصی شما.

این دقیقاً مربوط به اخلاق نیست، بلکه اطلاعات است. اگر یک فروشنده اتومبیل در هنگام رانندگی با هوندا سعی کند یک ماشین دیترویت به شما بفروشد، این نشانه این است که کالاهایی که تبلیغ می کند ممکن است مشکلی داشته باشد.

 

یک سرمایه گذار چارلی مونگر یک بار گفت: «نگاه کن. آیا ترجیح می دهید بزرگترین عاشق جهان باشید، اما آیا همه فکر می کنند شما بدترین عاشق جهان هستید؟ یا ترجیح می دهید بدترین عاشق جهان باشید اما آیا همه فکر می کنند شما بزرگترین عاشق جهان هستید؟»

 

طبق معمول، اگر منطقی باشد، باید در کلاسهای کلاسیک باشد، جایی که با نام esse quam videri یافت می شود، که من ترجمه می کنم یا به عنوان مثال دیده می شود. این را می توان در سیسرو، سالوست، حتی ماکیاولی یافت که به طور مشخص آن را به videri quam esse تبدیل کرد، «نشان می دهد تا باشد.»

بنابراین فضیلت واقعی عمدتاً در حسن نیت داشتن با کسانی است که دیگران از آنها غفلت می کنند نهفته است، این موارد نه چندان واضح، افرادی که تجارت خیرخواهانه بزرگ آنها را از دست می دهد. یا افرادی که هیچ دوستی ندارند و دوست دارند هر چند وقت یک بار کسی فقط برای چت یا یک فنجان قهوه تازه بو داده به سبک ایتالیایی با آنها تماس بگیرد.

 

قهوه

 

چسبیدن به حقیقت در صورت عدم محبوبیت بسیار بیشتر یک فضیلت است، زیرا برای شما هزینه زیادی دارد – اعتبار شما. اگر روزنامه نگار هستید و به گونه ای رفتار می کنید که خطر استهلاک را به خطر بیندازد فاضل هستید.

 

بشر «به من می آید و می پرسد،» چه کاری باید انجام دهم؟ من می خواهم فقر را کاهش دهم، جهان را نجات دهم و آرزوهای بزرگوار مشابه در سطح کلان، پیشنهاد من این است:

  1. هرگز درگیر علامت گذاری فضیلت نباشید.
  2. هرگز درگیر رانت خواری نباشید.
  3. شما باید یک کار تجاری راه اندازی کنید. خود را در خط قرار دهید، یک کسب و کار راه اندازی کنید.

اما بیش از ششصد هزار ایتالیایی در جنگ بزرگ، در «دوره ثبات» کشته شدند، تقریباً یک مرتبه بزرگتر از همه تلفات تجمعی در پانصد سال قبل از آن.

 

من تقریباً همیشه با این مسئله روبرو هستم که «هنوز هم جنگها و بی ثباتی بیشتری وجود داشت.» این استدلال تجاری رابرت روبین است که معامله هایی را که به ندرت از دست می دهند ثبات بیشتری دارند، حتی اگر در نهایت شما را از بین ببرند.

 

خواندن یک کتاب تاریخ، بدون قرار دادن وقایع آن، می تواند تعصبی مشابه با خواندن روایتی از زندگی در نیویورک را که از یک اتاق اورژانس در بیمارستان بلوی مشاهده می شود ارائه دهد.

من کتاب «تاریخچه زندگی خصوصی» (چهار جلد به زبان انگلیسی) نوشته پل وین، فیلیپ آریس و ژرژ دوبی را به طور تصادفی حدود سی سال پیش کشف کردم. جلد 1 (روم باستان) از آن زمان تاکنون با رختخواب من فاصله بسیار کمی داشته است.

 

فصل هفتم: دین، ​​اعتقاد و پوست در بازی

 

به طور خلاصه، در یک عبادتگاه یهودی-مسیحی، نقطه کانونی، جایی که کشیش می ایستد، نمادی از پوست در بازی است. مفهوم باور بدون فداکاری که اثبات ملموسی است، در تاریخ جدید است. قدرت اعتقادی به «شواهدی» از قدرت خدایان آن بستگی نداشت، بلکه به شواهد مربوط به پوست موجود در بازی توسط طرفداران آن بستگی داشت.

در هیچ دوره ای از دوره اضطراری، رانندگان آمبولانس برای دادن اولین حق مقدس امتناع از درمان فکر نکردند که جان پل دوم را برای نماز یا یک نوع معادل شفاعت با خداوند ببرند.

در حالی که آنها وقت کمتری را به آنچه «دین» نیست اختصاص می دهند، بسیاری از ملحدان به یوگا و فعالیتهای جمعی مشابه مشغول می شوند، یا با هیبت و سکوت در سالن های کنسرت می نشینند. حتی نمی توانید یک سیگار بکشید یا سفارش خرید فریاد بزنید تلفن همراه، صرف زمان قابل توجهی برای انجام کاری که به نظر مریخی شبیه حرکتهای آیینی است.

 

دین، عبادت، پرستش، آیین

 

بگذارید اینجا حساب کنیم.

 

افرادی هستند که در عمل بی دین هستند، در کلمات مذهبی هستند (اکثر مسیحیان ارتدکس و کاتولیک) و دیگران در عمل مذهبی هستند، در کلمات مذهبی هستند (اسلام گرایان سلفی و بمب گذاران انتحاری) اما من کسی را نمی شناسم که هم در عمل و هم در گفتار بی دین باشد، کاملاً خالی از تشریفات، احترام به مردگان و خرافات (می گویند اعتقادی به اقتصاد، یا قدرت های معجزه آسای دولت مقتدر و نهادهای آن).

 

فصل هشتم: ریسک و منطقی بودن

 

دوست من روری ساترلند ادعا می کند که عملکرد واقعی استخرهای شنا این است که به طبقه متوسط ​​اجازه می دهند بدون اینکه مضحک به نظر برسند با لباس شنا دور هم بنشینند. با رستوران های نیویورک نیز همینطور: شما فکر می کنید ماموریت آنها تغذیه مردم است، اما آنچه در مورد آنها هستند نیست.

آنها مشغول شارژ بیش از حد لیوان یا شرابهای بزرگ توسکانی در لیوان هستند، اما با سرو غذاهای کم کربوهیدرات (یا کم کالای خود) با هزینه سرعتی، شما را درب منزل در می آورند.

بقا مقدم است، حقیقت، درک، و علم بعداً. به عبارت دیگر، شما برای زنده ماندن به علم نیازی ندارید (ما بسته به نحوه تعریف «ما» چندین صد میلیون سال یا بیشتر زنده مانده ایم)، اما برای انجام علم باید زنده بمانید.

 

بنابراین من فکر می کنم که دین برای اعمال مدیریت ریسک دم در بین نسل ها وجود دارد، زیرا قوانین باینری و بی قید و شرط آن آسان است که آموزش می یابد و اجرا می شود. ما علی رغم ریسک‌ها دم جان سالم به در برده ایم. بقای ما نمی تواند آنقدر تصادفی باشد.

 

تنها تعریفی که از نظر عقلانیت به لحاظ عملی، تجربی و ریاضی دقیق دریافتم به شرح زیر است: آنچه عقلانی است، بقا است. برخلاف نظریه های مدرن توسط روانگردان ها، این سبک از سبک کلاسیک تفکر است. هر چیزی که مانع بقای فرد در سطح فردی، جمعی، قبیله ای یا عمومی شود، برای من غیر منطقی است.

 

قبیله، قوم، عشیره، گروه محلی

 

وقتی باورها را از نظر تکاملی در نظر میگیرید، به چگونگی رقابت آنها با یکدیگر نگاه نکنید، بلکه بقای جمعیت هایی را که این باورها را دارند در نظر بگیرید.

یا شاید یک دلیل اکولوژیکی: خوک ها در خوردن همان سبزیجات با انسانها رقابت می کنند، در حالی که گاوها آنچه را که ما نمی خوریم می خورند.

عقلانیت به عوامل توضیحی کلامی صریح بستگی ندارد. این تنها چیزی است که به بقا کمک می کند، و از تباهی جلوگیری می کند. چرا؟ واضح است که همانطور که در بحث لینددی دیدیم: همه اتفاقاتی که به یک دلیل می افتند، بلکه هر آنچه که به دلیلی زنده مانده اند نیست.

 

بگذارید اولین مجموعه مجموعه را احتمالاً، و احتمال دوم را یک بار صدا بزنیم (از آنجا که اولی مربوط به مجموعه ای از افراد است و دومی با یک نفر در طول زمان).

 

اکنون، وقتی مطالبی را توسط اساتید امور مالی، معلمان مالی یا بانک محلی خود می خوانید که بر اساس بازده بلند مدت بازار توصیه های سرمایه گذاری می کند، مراقب باشید. حتی اگر پیش بینی آنها درست باشد (درست نیست)، هیچ فردی نمی تواند بازدهی مشابه بازار را بدست آورد، مگر اینکه جیب های بی نهایت داشته باشد و هیچ امتیاز نداشته باشد.

هر کسی که بیش از چند سال در تجارت ریسک پذیری جان سالم به در ببرد، نسخه ای از اصل شناخته شده ما را دارد که «برای موفقیت، ابتدا باید زنده بمانید». مورد شخصی من این بوده است: «هرگز از رودخانه عبور نکنید اگر عمق آن عمقاً چهار فوت باشد.»

برای جمع بندی: وقتی احتمالات گذشته در فرآیندهای آینده اعمال نمی شوند، وضعیت غیر ارگودیک تلقی می شود. در یک مکان «توقف» وجود دارد، یک مانع جذب کننده که باعث می شود افراد با پوست در بازی از آن خارج نشوند – و سیستم به طور مداوم به آن تمایل خواهد داشت.

 

بگذارید این شرایط را «خراب» بنامیم، زیرا هیچ دور برگشتی از شرایط وجود ندارد. مشکل اصلی این است که اگر احتمال خرابی وجود داشته باشد، دیگر امکان تجزیه و تحلیل هزینه و سود وجود ندارد.

 

فرض کنید مجموعه ای از مردم رولت روسی را برای یک میلیون دلار بازی می کنند – این داستان اصلی در Fooled by Randomness است. از هر شش نفر پنج نفر درآمد کسب می کنند. اگر کسی از یک تحلیل استاندارد هزینه و سود استفاده کند، او ادعا می کند که یک نفر 83.33 درصد احتمال سود دارد، برای متوسط ​​«بازده» برای هر شلیک $ 833،333. اما اگر به رولت روسی ادامه دهید، در نهایت به گورستان خواهید رسید. بازده مورد انتظار شما قابل محاسبه نیست.

در جنگ من با دستگاه مونسانتو، طرفداران ارگانیسم های اصلاح شده ژنتیکی (تراریخته ها) با تجزیه و تحلیل منافع (که اغلب ساختگی و تجویز شده بودند) و نه تجزیه و تحلیل خطر دم برای مواجهه های مکرر با من مقابله می کردند.

 

ارگانیسم، موجود زنده

 

روانشناسان با قرار دادن یک فرد در معرض یک آزمایش، «پارانویا» یا «ریسک گریزی» ما را تعیین می کنند

 

سپس اعلام می کنند که انسان به طور منطقی به چالش کشیده می شود، زیرا تمایل ذاتی به «بیش از حد» ارزیابی احتمالات کوچک وجود دارد. آنها موفق می شوند باور کنند که افراد دیگر هرگز دیگر ریسک دم شخصی نخواهند کرد!

سیگار کشیدن یک سیگار بسیار بی خطر است، بنابراین تجزیه و تحلیل هزینه و فایده صرف نظر از ریسک بسیار اندک، لذت بردن از این کار را غیر منطقی می داند! اما این سیگار کشیدن است که با تعداد مشخصی بسته در سال یا دهها هزار سیگار – به عبارت دیگر، قرار گرفتن در معرض سریال در اثر تکرار باعث از بین رفتن آن می شود.

 

در زندگی واقعی، هر یک از ریسک های خطرناک شما افزایش می یابد تا امید به زندگی شما کاهش یابد.

 

اگر کوهنوردی کنید و موتورسیکلت بزنید و در اطراف اوباش آویزان شوید و هواپیمای کوچک خود را بخورید و آبسرت بنوشید و سیگار بکشید و پنجشنبه شب پارکوربازی کنید، امید به زندگی شما بطور قابل توجهی کاهش می یابد، اگرچه هیچ اقدامی تاثیر معنی داری نخواهد داشت . این ایده تکرار باعث می شود پارانویا در مورد برخی از وقایع با احتمال کم، حتی آنچه «آسیب شناسانه» تلقی می شود کاملا منطقی باشد.

من معتقدم که ریسک گریزی وجود ندارد: آنچه ما مشاهده می کنیم، باقی مانده ارگودیک است. مردم به سادگی در تلاشند تا از خودکشی مالی اجتناب کنند و نگرش خاصی به ریسک‌ها ناشی از دم داشته باشند.

 

استفاده از چارچوب ارگودیک: مرگ من در رولت روسی برای من ارگودیک نیست بلکه برای سیستم ارگودیک است.

 

من ماندگاری محدودی دارم. بشریت باید مدت بی نهایت داشته باشد. یا من تجدید پذیر هستم، نه انسانیت یا اکوسیستم.

شجاعت، مطابق ایده آل یونانی که ارسطو از هومر به ارث برده است (و توسط سولون، پریکلس و توکیدید منتقل شده است) هرگز عملی خودخواهانه نیست: شجاعت وقتی است که شما بخاطر زنده ماندن لایه ای بالاتر از مال شما

همه ریسک‌ها برابر نیستند. ما اغلب می شنویم که «مبتلایان به ابولا نسبت به افرادی که در وان حمام خود غرق می شوند، مرگ کمتری دارد»، یا چیزی شبیه به این، بر اساس «شواهد». این دسته دیگری از مشکلات مادربزرگ شما است که می تواند پیدا کند، اما نیمه تحصیل کرده نمی تواند. هرگز خطر ضرب، سیستمی و دم چربی را با خطر دم چاق، خاص و دم لاغر مقایسه نکنید.

 

شواهد، مدارک

 

محدوده چرنوف را می توان به شرح زیر توضیح داد.

 

احتمال اینکه سال آینده تعداد افرادی که در وان های خود در آمریکا غرق می شوند دو برابر شود – با فرض اینکه هیچ تغییری در جمعیت و یا وان ها ایجاد نشود – یک در هر تریلیون زندگی جهان است. این را نمی توان در مورد دو برابر شدن تعداد افراد کشته شده توسط تروریسم در همان مدت گفت.

فقط در نظر بگیرید که: غیر ممکن است که یک میلیارد نفر با کیم کارداشیان بخوابند، اما اینکه احتمال غیر-صفری وجود دارد که فرایند تکثیر پذیر (یک پاندمی) منجر به تعداد مرگ ناشی از ابولا می‌شود.

شخص ممکن است دوستدار ریسک باشد ولی هنوز کاملا مخالف خرابی باشد. هم برابری مرکزی زندگی: در راهبردی که شامل خرابی است، مزایا هرگز ریسک‌های خرابی را جبران نمی‌کنند.

خرابی و سایر تغییرات در شرایط حیوانات مختلفی هستند.

هر ریسکی که می‌کنید به کاهش مدت عمر شده منجر می‌شود.

عقلانیت اجتناب از خرابی سیستماتیک است.

 

پایان گفتار

 

عضله بدون قدرت، دوستی بدون اعتماد، نظر بدون نتیحه، تغییر بدون زیبایی، سن بدون ارزش، زندگی بدون تلاش، آب بدون تشنگی، غذا بدون تغذیه، عشق بدون فداکاری، قدرت بدون انصاف، حقایق بدون شدت، آمار بدون منطق، ریاضی بدون مدرک، آموزش بدون تجربه، مودب بودن بدون صمیمیت، ارزش‌ها بدون تجسم‌سازی، میزان بدون علم، نظامی‌گری بدون شجاعت، پیشرفت بدون تمدن، دوستی بدون سرمایه‌گذاری، مزیت بدون ریسک، احتمال بدون ارگودیک، ثروت بدون آشکارسازی، پیچیدگی بدون عمق، تبحر بدون محتوا، تصمیم بدون هم برابری، علم بدون شک‌گرایی، مذهب بدون تحمل، و مهمتر از همه: هیچ چیزی بدون پوست در بازی.

 

به پادکست مون خوره کتابم سر بزنین. ما تو “یه فنجون کتاب” مون تیکه هایی از کتابارو که خودمون ازشون لذت بردیم رو براتون میخونیم. تو هر قسمت “یه نویسنده” ام سیر تحولات فکری و شخصیتی یه نویسنده ی بزرگو براتون تعریف میکنیم. امیدوارم که از گوش کردنشون لذت ببرین.

 

اگه از کتاب پوست در بازی نوشته نسیم نیکلاس طالب خوشتون میاد، راحت میتونین از همین لینک تهیه اش کنین. امیدوارم از خوندنش لذت ببرین!

کاور کتاب پوست در بازی
خرید کتاب پوست در بازی اثر نسیم نیکلاس طالب

 

نسیم نیکلاس طالب2

درباره نسیم نیکلاس طالب:

نسیم نیکلاس طالب یه نویسنده، محقق، ریاضیدان آماری و آنالیزگر ریسکه که اصالتا لبنانی-آمریکاییه. آثار نسیم نیکلاس طالب معمولا در مورد موضوعات تصادفات، احتمالات و عدم قطعیته.

کتاب های مشابه پوست در بازی:

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *