روانکاوی موضوعی پیچیده است و کنجکاوی خیلی از ما رو برمیانگیزه. اگر مایلید چند کتاب فوق العاده رو در این زمینه شناسایی و مطالعه کنید حتما این مقاله رو بخوانید. در ضمن…
اگر خورهی موضوعات ضمیر ناخودآگاه هستید در این مقاله کتابهای جذابی برایتان تهیه کردهایم.
وقتی اسم ضمیر ناخودآگاه میاد اولین اسمهایی که احتمالا به ذهن میرسه یونگ و فرویده. یعنی امکان نداره آدم وارد این مقولات بشه و اسم این دو نفر رو نشنوه.
کار فروید، بررسی داستان و فلسفه و همینطور عقاید روانشناسی جنسیتی رو تغییر داد. از میشل فوکو گرفته تا فیلیپ راث، اینجا چندین مقالهی عالی در مورد تراپی روانکاوی و روان درمانی وجود داره.
1. تمدن و ملالت هایش
نویسنده: زیگموند فروید
انتشارات پنگوئن، این کتاب رو توی سری کتابهای ایدههای بزرگ، که شامل سکنا (Seneca) و هزلیت (Hazlitt) بود، انتخاب کرد. در سال 2004 نقدی بر کتاب تمدن و تشویشهایش در روزنامه دگاردین (the Gaurdian) توسط نیکلاس لیزارد نوشته شد که نشون میداد چقدر تحت تاثیر این اثر فروید قرار گرفته. این کتاب در مورد رابطهی ما با فرهنگه و تو سال 1930 نوشته شد.
کتاب تمدن و تشویشهایش به زبان آلمانی “Das Umbehagen in der Kultur” نامیده میشه و اونها توی ترجمهی Umbehagen خیلی مشکل داشتن. شاید The Malaise of Culture، یه ترجمه دقیقتر باشه؛ هرچند معنی Kultur که میشه فرهنگ، یکم متفاوته، پس احتمالا تمدن(civilization) دقیقتره.
خوندن این کتاب به عنوان یه متن مستقل، خیلی آسونه و به این مسئله می پردازده که منظور ما از تمدن چیه و بهای متمدن بودن، برای ما چی میتونه باشه. این تا حدودی نگرش فروید، استعدادش برای دید بیطرفِ که اون رو خیلی قابل توجه میکنه. منظور سرد و بیتفاوت نیست؛ بلکه این یه دستاورد روانیه که اون میتونسته به بیشترین حد ممکن عاری از تعصب باشه.
اون تمدن رو عمیقا بررسی میکنه و بهایی رو که ما همچنان داریم میپردازیم رو برای هر فرد بیان میکنه.
اون مینویسه :«ما مراقب بودیم که با تعصب بیان نکنیم که تمدن در واقع هم معنی تمایل به کماله». این سبک مختصر، سبک معمول نوشتههای فرویده. منظور اون اینه که برای متمدن بودن، باید برخی از تمایلات جنسی و خواستههای مخرب مون رو به همراه اشکال بسیار قدرتمند رقابت که تو همهمون ذاتیان فدای بودن مون در این گروه (جامعه) کنیم. و به طرز اجتناب ناپذیری بهاش برای فرد، تو اختلال روانی او ظاهر میشه.
فروید، احترام فوق العادهای به اختلال روانی میذاشت. او، اختلال روانی رو به عنوان چیزی که باید از شرش خلاص شد نمیدید و تحقیر نمیکرد. بلکه اون رو به عنوان بیان چیزی که دوست داریم میبینه. این حرف تا حدودی بیارزش شده. اما اختلال روانی میتونه یه نوع عذاب خیلی شدید باشه.
2. آیشمن در اورشلیم
نویسنده: هانا آرنت
زیرعنوان: گزارشی از ابتذال شر
هانا آرنت اصلا روانکاو نبود ولی در این کتاب نظرش رو به بیانی ساده درباره غم انگیز بودن دیدگاه فروید در مورد طغیان علیه خود و رنجی که نمیشه ازش عبور کرد رو در میون گذاشته. به نظر خیلی از منتقدها نوشتهی اون با درک روانکاوی از جهان مطابقت داره. او از محاکمهی آیشمن در اورشلیم برای مجلهی نیویورکر گزارش گرفت و آیشمن رو نه به عنوان یک شر، بلکه جلوه خاصی از فرهنگ دید. اون در ذهنش ازش بازجویی میکرد و میپرسید: «تو چی میتونی دربارهی خودم و فرهنگم بهم بگی؟»
پس آیشمن برای اون یه هیولای شیطانی نبوده بلکه کاریکاتوری از یه طرز زندگی بود که به قسمتی از فرهنگمون تبدیل شده. انگیزههاش، ناشی از شور و اشتیاق آیشمن بودن. اون یه مامور بود و سعی داشت کارش رو به خوبی انجام بده. آیشمن برای کاری که میگرد نیازی به استدلال آوردن نداشت. برای اون یه مقدار گاز مورد نیاز بود و کشتن چند آدم.
چیزی که آرندت میگه اینه که این نوع کشتار جمعی فقط میتونست تو دورهی ما اتفاق بیفته: کارخونهها، استدلال آرومی که باهاش عملی شد. همونطور که زیگمونت بومنِ جامعه شناس گفت، کشاورز روستایی مثل تماشاچی اعدامه که کارخونه چه فرقی با اردوگاه کار اجباری داره. اردوگاه کار اجباری منطق صنعتی شدن رو به شدت تلقین میکنه و آرنت در برابر آرزو برای طرح جنبههای ناخواستش به آیشمن مقاومت میکنه.
آرنت پدیدهی نازیسم رو با شروع جنگ بوئر و آغاز نژاد پرستی به عنوان یک ایدئولوژی استفاده شده برای توجیه تلاشهای امپریالیستی میدونست. معنای «تفکر» از دید آرنت به دیدگاه روانکاوی از معنای فکر کردن نزدیکه: یعنی ظرفیت تأمل در خود و جهان بدون تسلیم شدن در برابر تمایل به سادهسازی. نژادپرستی یه جهان دوگانه ایجاد میکنه؛ یه روش تفکر دوگانه.
اون فکر میکرد که عرصه سیاسی باید عرصهای برای تعامل و تفکر عمیقتر در مورد خودمون و جامعه باشه. اما به جاش شاهد تنزل سیاست بود. سیاستِ الان دربارهی تعامل نیست؛ بلکه در مورد کنترل کردنه، خیال کنترل کردن نحوهی رای دادن ما. سیاست تبدیل به تبلیغات شده. اون علاقهمند بود كه شهروندان تو سیاست های محلی در خیابانها مشاركت كنن و معتقد بود که هرچی یه فرد برای مراقبت از باغش بیشتر عقب بکشه، خلاء بیشتری ایجاد میشه كه نیروهای مخرب بهش نفوذ کنن.
3. انسان و سمبولهایش
نویسنده: کارل گوستاو یونگ
کتاب انسان و سمبولهایش وجودش رو مدیون یکی از رویاهای خود یونگه. این روانشناس بزرگ، خواب دید که کارش نه فقط توسط روانپزشکان، بلکه توسط عموم مردم قابل درکه و به همین دلیل، موافقت کرد که این کتاب جذاب رو بنویسه و ویرایش کنه. اینجا، یونگ دنیای ناخودآگاه رو بررسی میکنه، که به قول خودش، به صورت سمبلهایی که دائما تو خواب ما ظاهر میشن خودش رو نشون میده.
اون اعتقد داشت که خوابها را ارتباط ضمیر ناخودآگاه با خودآگاه ماست. یونگ احساس کرد که خودشناسی میتونه منجر به یه زندگی کامل و پربار بشه. بدین ترتیب، خواننده، یه بینش تازه دربارهی خودش با مطالعهی این کتاب به دست میاره.اون همچنین نمادها رو در طول تاریخ توضیح میده. این کتاب درست قبل از مرگش توسط یونگ و همفکرانش کامل شد. و مخاطبان اون به وضوح خطاب به خوانندههای عمومی هستن.
کتاب انسان و سمبلهایش اونقدر جالب و بیانش عامیانه و جذابه که ما تو قسمت ششم از سری اول پادکست یه فنجون کتاب تیکه هاییش رو براتون خوندیم که احتمالا شما هم لذت ببرین اگه بشنوین.
4. معتقد واقعی
نویسنده: اریک هوفر
زیرعنوان: روانشناسی تودهها و جنبشها
معتقد واقعی کیه؟ به گفتهی هوفر، اون یه مسافر گناهکاره که از مسیحیت گرفته تا کمونیسم، به هر علتی، تقاضای یه سواری مجانی میکنه.
معتقد یه متعصبه و به یه استالین (یا یه مسیح – یا [خودتون جای خالی رو پر کنید)] نیاز داره تا بپرستتش و براش بمیره. اون دشمن همه چیزه و اصرار داره که خودش رو فدای یه رویای غیرممکن کنه. اون امروز همه جا تو راهپیماییه.
خوندن این کتاب تو دهه 50 برای دورههای کالج دانشجویان سال اول الزامی بود، اگرچه الان اونقدرها هم شناخته نشده؛ اما واقعاً یه کتاب خوب برای روزگار ماست.
اگه در کل به موضوعات روانشناسی علاقهمندید و دوست دارید در موردش بیشتر بخونید، این پست برای شماست.