کتاب فلسفه شادی

معرفی و نقد کتاب: فلسفه شادی

زیرعنوان کتاب: فلسفه و بینش باستانی در بوته آزمایش دانش نوین

نویسنده: جاناتان هایت

امتیاز در گودریدز:
4.1/5
امتیاز در آمازون:
4.6/5
با 25373 رای
با 1238 رای
تعداد صفحه: 297
زبان اصلی: انگلیسی
دسته‌بندی‌ها: | |

جاناتان هایت دو ژانر حکمت فلسفه و تحقیقات علمی رو با مهارت با هم ترکیب میکنه و باعث لذت بردن خواننده از این بینش شگفت انگیز میشه. به عنوان مثال توضیح میده که چرا در کنترل کردن خود و دنبال کردن برنامه هامون با مشکل مواجه میشیم، چرا با وجود اینکه چند تغییر میتونه تاثیرات عمیقی در زندگی شما به بار بیاره موفقیت ها شادی طولانی مدت به همراه ندارن و اینکه چرا حتی کسانی که صد در صد بی دین هستند لحظاتی عرفانی رو تجربه میکنند. در فصل آخر که یک فصل خیره کننده است، هایت سوال مهم «چطور میتونم زندگی معناداری رو زندگی کنم» رو مطرح میکنه و پاسخی بدیع که از فلسفه و علم الهام گرفته شده ارائه میده.

جاناتان هایت برنده جوایز روانشناسی در کتاب ستایش شده‌اش حکمت فلسفه جهانی رو از دید علم روانشناسی بررسی میکنه و نشون میده که درک قواعد دیرپایی مثل «طوری با دیگران رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند» یا «چیزی که تو رو نکشه قوی ترت میکنه» میتونه زندگی ما رو غنی و حتی دگرگون کنه.

نقل قول‌های کتاب فلسفه شادی:

«اگر در عشقی سوزان هستید و میخواهید حال خوبتون رو جشن بگیرید، شعر بخونید. اگر اشتیاق تون کم شده و میخواید رابطه تون رو بهتر درک کنید، روانشناسی بخونید. اما اگر تازه رابطه‌ای رو تموم کردید و میخواید باور کنید بدون رابطه وضع بهتری دارید، فلسفه بخونید.»

«عشق و کار برای انسان ها مثل آب و نور خورشید برای گیاهانن.» 

«شادی چیزی نیست که بشه پیداش کرد، یا مستقیما بدستش آورد و کسبش کرد. باید شرایط رو فراهم کنید و بعد منتظر بمونید. بعضی از این شرایط درون شما هستند مثل انسجام بخش ها و سطوح شخصیت تون. بقیه شرایط مرتبط با چیزهای فراتر از شما هستند: همونطور که گیاه به نور، آب و خاک خوب برای رشد نیاز داره، انسان ها هم به عشق و کار و ارتباط با چیزی بزرگتر نیاز دارند. ارزشش رو داره که برای برقراری ارتباط با دیگران، با کارِتون و با چیزی بزرگتر از خودتون تلاش کنید. اگر این ارتباط ها رو درست کنید، احساس میکنید زندگیتون با معنی شده.»

«کسانی که فکر میکنن پول نمیتونه شادی رو بخره احتمالا نمیدونن از کدوم مغازه خرید کنن … وقتی آدمها بیشتر تعطیلات داشته باشند و زمان بیشتری رو با دوستان و خانواده شون بگذرونن شادتر و سالم تر خواهند بود، اما آمریکا دقیقا بر خلاف این جهت حرکت میکنه. آدمها هرچه کمتر در جمع باشند خوشحال ترند، حتی اگه این به معنی زندگی توی یه خونه کوچکتر باشه، اما آمریکایی‌ها به خونه های بزرگتر و ارتباطات وسیع تر تمایل دارند. آدمها با تعطیلات طولانی مدت شادتر و سالم ترند حتی اگه این به معنی پول کمتری درآوردن باشه، اما در آمریکا زمان مسافرت ها داره کم و کمتر میشه، اروپا هم شرایط مشابهی داره. انسانها شادتر، آینده نگرتر و ثروتمند تر خواهند بود اگر وسایل کاربردی مثل ماشین و ساعت مچی بخرند و بقیه پولشون رو برای آینده پس انداز کنند، اما آمریکایی معمولا همه پولشون و گاهی بیشتر از پولشون رو همین امروز خرج می کنند، اکثرا پول زیادی رو برای اسم طراح و ویژگی های بیخود خرج میکنن. »

« روی نقاط قوت تون کار کنید نه روی ضعف‌هاتون. چند تا از اهداف سال جدیدتون این بوده که روی یکی از ضعف هاتون کار کنید؟ و چند سال پشت سر هم این گزینه توی لیست تون بوده؟ تغییر دادن جنبه های شخصیتی تنها با قدرت اراده کار خیلی سختی است و اگر چیزی که برای تغییر دادن انتخاب کردید یه نقطه ضعف باشه از تغییر دادنش لذت نمی برید. اگر در مسیر احساس رضایت یا قدرت نکنید حتی اگر صبر ایوب هم داشته باشید خیلی زود دست از تلاش برمیدارید. واقعا لازم نیست که در همه کار خوب باشید. زندگی موقعیت های زیادی رو برای استفاده در اختیار شما قرار میده، و غالبا یک نقطه قوت در برابر یک ضعف وجود داره که شما ازش استفاده کنید.»

«هیچ چیزی خوب یا بد نیست، اما فکر کردن باعث میشه اینطور بشه.»

«همه ما فکر میکنیم دنیا رو دقیقا همونطور که هست میبینیم. و فکر میکنیم حقایق برای همه به همون شکلی هستند که ما میبینیم، بنابراین دیگران باید با ما موافق باشند. اگر اونها موافق نباشند،احتمالا به این خاطره که احتمالا با اون حقیقت مواجه نشده اند یا علایق و افکارشون اونها رو کور کرده.»

«کسی که فیل رو میرونه باید بهش غذا هم بده.»

«تلاش برای کم کردن شدت عصبانیت آدم ها رو عصبانی تر میکنه، نه آرامتر. پنبیکر کشف کرده که این موضوع ربطی به شرایط نداره،بلکه به احساسات مربوط میشه. درمطالعات او افرادی که سعی کردند زمان نوشتن رو صرف ابراز احساساتشون کنند سوی از این کار نبردند. کسانی که در روز اول زمانی رو صرف شناخت علت و معلول وقایع کردند هم سودی نبردند. اونها از قبل نسبت به وقایع احساس مشخصی داشتند. افرادی که چهار روز پشت سرهم این کار رو انجام دادند به تدریج به نتایجی دست پیدا کردند، این افراد کسانی بودند که سال بعد از سلامتی بیشتری برخوردار بودند.»

«انسانی که امروز هستیم نتیجه افکار دیروز ماست، و افکار امروز ما زندگی فردایمان رو میسازد، زندگی ما ساخته افکار ماست.» بودا 

«کلمات خردمندانه، معنای زندگی، شاید حتی پاسخی که کتابداران بورخس میخواستند، همه اینها ممکن است هر روز ما رو بشویند، اما نمیتونن برای ما کاری کنند مگر اینکه اونها رو مزه کنیم، با اونها درگیر بشیم و اونها رو به زندگیمون متصل کنیم.»

«تعارضات در روابط ، مثل یک همکار یا هم‌اتاقی آزاردهنده یا تعرضات مزمن با نامزدتون، یکی از چیزهایی است که مطمئنا شادی شما رو خراب میکنه. هیچ کس هیچ وقت با تعارضات بین فردی کنار نمیاد. این تعارضات هر روز به شما آسیب میرسونند، حتی روزهایی که اون افراد رو نمی بینید اما درباره تعارضات نشخوار ذهنی میکنید.»

حالا میدانید از کجا خرید کنید. پس دست از چشم و هم چشمی کردن بردارید. از هدر دادن پول‌هایتان و خرج های الکی دست بردارید. به عنوان قدم اول، کمتر کار کنید، کمتر پول دربیاورید، کمتر پول جمع کنید، و بیشتر با خانواده تان وقت بگذرانید، به سفر بروید، و فعالیت های لذت بخش بیشتری داشته باشید.» 

«با این حجم انبوه و شگفت انگیز کتابخونه ها در برابر ما، اغلب فقط کتاب ها رو ورق میزنیم یا فقط میتونیم مروری بر اونها رو بخونیم. ممکنه با بهترین ایده ها مواجه بشیم، بینشی که اگر میچشیدیمش ما رو دگرگون می کرد، به قلب ما راه پیدا میکرد، و در زندگیمون به کار می اومد.» 

«اگر میخواید فرزندان تون سالم و مستقل رشد کنند، باید هوای اونها رو داشته باشید، بغلشون کنید، در آغوش بگیرید شون و بهشون عشق بورزید. به اونها احساس امنیت بدید و ببینید که اونها به تنهایی دنیا رو فتح میکنند.»

نقد و خلاصه کتاب فلسفه شادی:

 

نقد کتاب فلسفه شادی نوشته جاناتان هایت

 

نگران نباش، خوشحال باش 

 

جاناتان هایت روانشناس آمریکایی به دنبال بازگشت به بینش باستانی در فرضیه شادی است. جیمز فلینت میگه استعاره‌های پردازش اطلاعات رو فراموش کنید، و بیاید به ایده اسب و درشکه چی برگردیم. 

ایده «خویشتن از هم گسیخته» موضوع جدیدی نیست. رونالد دیوید لینگ که کتابی به این نام داره رو فراموش کنید: بودا تجربه انسان بودن رو به مربی (عقلانیت) فیل سواری که بر فیل (انگیزه حیوانی) نشسته تشبیه میکنه، افلاطون انسان رو به کالسکه چی (ذهن منطقی) که سعی میکنه دو اسب رو کنترل کنه تشبیه میکنه، یکی از این اسب ها که یک اسب اصیله به سمت راست میره و دیگری که اسبی هوسرانه  به سمت چپ میره.

البته که نسخه ویکتوریایی فروید هم وجود داره که در اون ذهن رو به درشکه‌ای با صندلی‌های قوس دار تشبیه میکنه، راننده آن (خود) با عصبانیت تلاش میکنه اسب سرکش، هوسران و  گرسنه (اید) رو رام کنه در حالی که پدر راننده (فراخود) روی صندلی پشتی نشسته و مدام کالسکه چی رو نصیحت میکنه و اشتباه هاش رو به او گوشزد میکنه.

در اواخر قرن 20 بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی این تصاویر رو رد کردند و استعاره‌هایی درباره پردازش اطلاعات و مصرف منطقی که به نوبه خود منعکس کننده مشغله های زمان بودند جای تصاویر قبلی رو گرفتند. وقتی جاناتان هایت گفت وقتش رسیده که این استعاره ها کنار گذاشته بشن و برای توضیح نحوه کار ذهن به تصویر فیل و فیل سوار برگردیم،

در ابتدا این کار به سرخی گونه‌های خجالت زده شبیه بود تا شروع مایوس کننده کتابی که سعی داشت درباره چطور شاد بودن صحبت کنه. اما برخلاف شمار زیادی از رهبران خودیاری  و فلسفه زندگی، و اقتصاد دانان و روانشناسان محاسبه گر، هایت میدونست درباره چه چیزی صحبت میکنه. به لطف بیست سال تدریس در دانشگاه ویرجینیا درک عمیقی از موضوع خود بدست آورد. مباحثی رو به این موضوع افزوده که کاملا درست هستند. 

او میگه، دانشمندها به تازگی تونستند چیزی رو که باعث میشه توجه ما به سمت اسب و درشکه چی و فیل و فیل سوار جلب بشه رو درک کنند: در حقیقت دو سیستم پردازش اطلاعات همیشه در ذهن ما فعالند، فرایندهای کنترل شده و فرایندهای خودکار .

شما میتونید کارهای زیادی با فرایندهای خودکار انجام بدید. میتونید به کمک ستاره ها مسیریابی کنید (مثل پرنده‌های مهاجر)، در جنگ بجنگید و توی مزارع  قارچ بدوید (مثل مورچه‌ها) ، و یا حتی ابزار بسازید (مثل انسان‌های اولیه).

مکانیسم اصلی تمام این سیستم‌های فوق تخصصی خودکار ترشح دوپامینه، ترشح مقدار کمی از این انتقال دهنده عصبی مشابه فرایندیه که در طی اون مغز پرنده ها برای انجامم دادن کارهایی (مثل تغذیه، ساختن لانه و رابطه جنسی) که باعث بقای نسل میشه به اونها پاداش میده.

فرآیندهای کنترل شده روی هم رفته هیولاهای سرسخت تر و نادرتری هستن. برای صحبت کردن از اونها به یه زبان متفاوت نیاز داریم. «میتونید افکار ریز و درشتی رو به وسیله تصاویر توی سرتون داشته باشید، اما برای برنامه ریزی چیزهای پیچیده و تحلیل دلایل موفقیت ها و شکست های گذشته به کلمات نیاز داریم.» 

اما فرایندهای خودکار هزاران سال فعال بودند و زمان زیادی برای پیشرفته شدن داشتند. فعالیت های سطح بالاتر کورتکس مغز از حدود 40000 سال پیش یا همین حدود شروع شدند و در مقایسه با فرایندهای خودکار ضعیف تر و پرخطاتر هستند.

هایت میگه، همین امر باعث میشه کامپیوترهای مقرون به صرفه ای داشته باشیم که میتونن برای ما مسائل منطقی، ریاضیات و شطرنج رو همونطوری حل کنند که یک انسان میتونه اونها رو حل کنه اما «رباتی نداریم که بتونه مثل یک دختر بچه شش ساله بین درخت ها بدوه».

پس به اینجا می رسیم که: خبری از درشکه چی سوار بر اسبی وحشی نیست، بلکه فقط یک سوارکار وجود داره که به اتفاقات واکنش نشون میده، سوارکاری که روی فیل بزرگی نشسته که به کندی حرکت میکنه و تلو تلو میخوره و نظر خودش رو راجع به چطور انجام دادن کارها داره. خوب این چه ربطی به شادی داره؟

پاسخ به این سوال موضوع اصلی کتاب شگفت انگیز اوست.چیزی که هایت به عنوان نکته کلیدی مطرح میکند این است که احساسات نمود ظاهری فرآیندهایی هستند که سوار و فیل از طریق اونها با هم تعامل می کنند. انسانهای شاد انسانهایی هستند که این تعامل برای اونها به آرامی و ملایمت اتفاق می افته، برای این افراد دنده‌ها به راحتی جا می افتند، و درجات  و سطوح مختلف برای اونها کلیت منسجمی رو ایجاد میکنه.

ناراحتی وقتی اتفاق میافته که بین سوار و فیل تفاوت زیادی درباره این که چطور کارها رو انجام بدن وجود داره. مثلا وقتی که سوار به دنبال شادی بیشتر میگرده، فیل به دنبال جاه و مقام یا بقای نسل است. 

نمیشه این موضوع رو فراموش کرد که فیل ها هرچقدر هم بزرگ و قوی‌ باشند، باز هم مثل گربه ها ترسواند. «جهت گیری منفی» نسبت به افراد غریبه و تجربیات جدید در ساختار ذهن وجود داره (همون طور که غدد آمیگدالا و هیپوتالاموس عجیبند)، هرچند ممکن است به نظر عجیب بیاد اما منطقی هم هست: اگر میخواستید ذهن یک ماهی رو طراحی کنید، طوری طراحیش می کردید که به موقعیت‌هایی که خطرناکند پاسخ مثبت بده؟

البته که نه. بهتره شانس به دست آوردن یک وعده غذایی رو از دست بدیم، به احتمال زیاد وعده بعدی بعد از مدتی از راه میرسه. اما اگر نشانه وجود شکارچی رو نادیده بگیری بازی تمومه. 

بعد از اینکه او تصویر مورد نظر خودش رو درباره ذهن با جزئیات و با قدرت توضیح میده، ما رو به سفری خارق العاده میبره. در این مسیر توضیح میده که چرا مدیتیشن، درمانهای شناختی و داروی فلوکستین از راههای معقول برای درمان افسردگی هستند و چرا واکنش بودائیسم به موقعیت چیزها بیش از اندازه محسوب میشه، چطور دین راه حل فرهنگی زیرکانه ای برای حل مشکلات انتخاباتی به شمار میره، چرا عشاق اغلب بچه گانه برخورد میکنن و این به چه معناست، چطور غیبت کردن نکته کلیدی در فرهنگ بشریه، و چرا روزنامه نگار ها بدبختند.

همچنین او سعی میکنه افتراقات سیاسی در ایالات متحده رو هم توضیح بده، و این بخش از کتاب از بخش های کوچیکیه که بی دقت نوشته شده. بجز این،فکر نمیکنم تا بحال کتابی خونده باشم که درک معاصر از موقعیت انسان رو با چنین وضوح و شفافیتی بیان کرده باشه. 

 

خلاصه کتاب فلسفه شادی نویسنده جاناتان هایت

 

اگر به دنبال راهی به سوی شادی هستید که از نظر علمی ثابت شده باشه، جای درستی اومدید. نشونه ها میگن که جاناتان هایت پروفسور روانشناسی اجتماعی در دانشگاه نیویورک، تمام تلاشش رو در این مسیر انجام داده. در ابتدای «فرضیه شادی» از تشبیهی استفاده میکنه که در سرتاسر کتاب برای تعریف شادی در بافت های مختلف از اون استفاده میشه. 

او میگه مغز ما از دو بخش اصلی تشکیل میشه. دستگاه لیمبیک شما مسئول غرایز اساسی مثل نیاز به خواب، غذا و رابطه جنسی است. کورتکس (ِ جدید) که همونطور که از اسمش معلومه بخش جدیدتری از مغزه مسئول تفکر منطقی شماست.

این بخش، بخش لیمبیک شما رو هم چک میکنه و مسئول اینه که مطمئن بشه لخت به خیابون نرید، زیاد نخورید و زیاد نخوابید و از محل کارتون عقب بمونید. 

در حالیکه نئوکورتکس متناسب با عقلتون پیش میره، دستگاه لیمبیک مغز تون مسئول ضربان قلب در حال خواب یا مسئول رفلکس زانو شماست. 

بنابراین هایت دستگاه لیمبیک رو به فیل و نئوکورتکس رو به فیل سواری تشبیه میکنه که سعی میکنه فیل رو کنترل کنه. ناراحتی ناشی از عدم موافقت فیل و فیل سواره . هایت از این تشبیه استفاده میکنه تا به شما نشون بده که چطور فاصله بین این دو رو از بین ببریم. 

50 تا 80 درصد شادی شما به ژنهاتون برمیگرده، با این وجود با تغییر افکار تون هنوز می تونین فیل رو آموزش بدید. 

به عنوان مثال دستگاه لیمبیک شما عادت کرده برای اینکه نجاتتون بده همه جا خطرات رو ببینه، اما اگر تمرین کنید و مثبت نگر بشید، میتونید این رفتار رو تخفیف بدید، که امروزه خیلی هم مفید کاربردی نیست.

بخش بزرگی از شادی هامون در گرو روابط اجتماعی ماست، و اولین قدم برای اصلاح کردن اونها درک کردنشونه. 

معامله به مثل اصلیه که ما بر اساس اون با همدیگه تعامل میکنه و همین باعث میشه که وقتی چیزی رو به کسی میدیم و در برابرش چیزی دریافت نمی کنیم احساس میکنیم گناهکاریم و گاهی احساس میکنیم که باید کادومون رو پس بگیریم. و شدیدا احساس میکنیم که ترجیح میدیم هیچ کادویی نگیریم تا اینکه یه کادو بد بگیریم. 

دفعه بعد که دارید با نامزد یا هم اتاقی تون میجنگید میتونید از این اصل استفاده کنید: فقط کمی از اشتباهاتتون رو بپذیرید. اینطوری دوست شما هم سعی میکنه معامله به مثل کنه و اشتباهاتش رو بپذیره و از این طریق تعارضات تون حل میشه. 

انجام این کار به کاهش خودبینی شما کمک میکنه، چون فیل شما احساس میکنه که همیشه درست میگه و فیل سوار هم اکثرا از این عقیده دفاع میکنه. 

در کنار روابط شما، کارِتون هم یکی از فاکتورهای خیلی موثر در شادی شماست. 

اصل تطابق میگه وقتی با موقعیت های خوش اقبالی یا بداقبالی مواجه میشیم با اونها تطابق پیدا میکنیم. در طی یک پژوهش نشون داده شده افرادی که در یک قرعه کشی برنده شدن و کسانی که فلج شدن، هر دو در طی یک سال به سطح شادی قبلی شون رسیدن.

اگرچه به لطف اصل پیشروی کاری که روی اون وقت میذارید یک عامل خارجیه که تاثیر زیادی روی شما داره. این اصل میگه که ما از حرکت به سمت هدفتون لذت بیشتری می بریم تا رسیدن به هدف.

پس سعی کنید کاری با معنی برای خودتون پیدا کنید که در اون خوب باشید، همون طور که کنفوسیوس میگه: «شغلی رو انتخاب کنید که مجبور نباشید حتی توی یک روز از زندگیتون کار کنید.» 

یکی از مهم ترین روابط در زندگی شما رابطه با پارتنر یا نامزدتونه. اما در جستجوی عشق فقط به دنبال شور و حرارت نباشید. مهم نیست که در ابتدای رابطه چقدر احساس عاشق بودن میکنید، این حس معمولا تدریجا از بین میره و ایرادی هم نداره.

هایت میگه باید در جستجوی «عشقی همراه» باشید، عشقی که دوستان صمیمی، برادرها، خواهرها و اعضای خانواده به هم میدن. اینکه کسی رو در بالا و پایین های زندگی در کنارتون داشته باشید، خوشی ها و غم هاتون رو با هم سهیم بشید، با هم به کشف و یادگیری مشغول باشید، پیوند محکم تری در زندگی میسازه که میتونه یه عمر پایدار بمونه اما تحکیم شدن اون زمان بره.

پس تا شور و حرارت رابطه کممیشه ازش دست نکشید و به عشقتون زمان بدید که پیشرفت کنه. 

فیل سوار و فیل ممکنه درباره این که «کی هستید» هم موافق نباشند. مثلا ممکنه تصویری که فیل سوار از شما میسازه مدیری کارآمد و متعهد به کار باشه، در صورتی که فیل ترجیح میده وقتش رو توی بازی فوتبال با دوستاش بگذرونه. 

چنین تفاوتهایی اغلب برای ما نوعی بحران به شمار میان،  و به همین دلیل از سختی ها لذت بیشتری می بریم. این موضوع درباره کسانی که در دهه دوم یا سوم زندگیشون هستند بیشتر صدق میکنه، کسانی که زمان زیادی رو صرف شناخت معنای زندگیشون میکنن.

بحرانها معمولا این شانس رو به شما میدن که بفهمید فیل چه چیزی میخواد و به فیل سوار اجازه میده که تصویری که از خودش داره رو با تمایلات واقعیش همسو کنه.  

و در آخر، ما نیاز داریم احساس کنیم به چیزی بزرگتر از خودمون وابسته هستیم و این جایگاه دین رو در زندگی ما نشون میده. حتی اگه بی‌دین باشید باز هم به کارما، سرنوشت یا شانس اعتقاد دارید. این خوبه! عقاید به ما احساس تعهد میدن، چون باعث میشن احساس کنیم بخشی از چیزی بزرگتر هستیم. 

 

جمع بندی

 

  1. اطرافتون رو با کسانی پر کنید که دوسشون دارید و سعی کنید بر اساس اصل معامله به مثل ارتباط برقرار کنید. 
  2. کاری رو انجام بدید که براتون مهمه. 
  3. پارتنری پیدا کنید که در سختی ها و شادی های زندگیتون در کنارتون بمونه. 
  4. به خودتون اجازه بدید بخشی از چیزی بزرگتر باشید. 

اینها فقط بخشی از چیزهایی هستن که من از خوندن این کتاب در کنار بقیه چیزهایی که در اون کتاب هست یاد گرفتم.

جاناتان هایت 2

درباره جاناتان هایت:

جاناتان دیوید هایت یک روانشناس اجتماعی آمریکایی است، استاد رهبری اخلاقی در دانشکده تجارت استرن دانشگاه نیویورک و نویسنده است. زمینه های اصلی مطالعه او روانشناسی اخلاق و عواطف اخلاقی است.

کتاب های مشابه فلسفه شادی:

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *