نقد کتاب ازدواج بدون شکست
“امید به اینکه شریک زندگی تون تغییر خواهد کرد یا تلاش فعال برای تغییر اون بیش از هر چیزی عشق جنسی رو از بین میبره. این که نارضایتی شما موجه هست هیچ تفاوتی ایجاد نمیکنه. ممکنه حق با شما باشه و در عین حال رابطه خودتون رو نابود کنین. در عمل، همه چیزی که به اون اضافه میشه، انتقاده. این انتقاد ممکنه بیصدا باشه – نگاه، بیتوجهی، انجام ندادن کاری – یا ممکنه صریح و رک باشه. اما هر چی که باشه، اگه شریک زندگی شما اونو انتقاد بدونه، رابطه شما با مشکل روبرو میشه.”
کتاب تئوری کنترل یا ازدواج بدون شکست نوشته ویلیام گلسر در مورد کاربرد تئوری کنترل تو روابط، به ویژه ازدواج بحث میکنه.
دکتر گلسر با همسر اولش، قبل از اینکه در سال 1992 از سرطان درگذشت، 46 سال زندگی کرد. از دیدگاه مخاطبانش، این شاهد عینی از اون هست که تئوری کنترل میتونه شانس دوام ازدواج شما را بالاتر ببره.
با این وجود، به نظر بعضیهام “با هم ماندن” به اندازه “تئوری کنترلِ” دقیق تر و فرآیند محور یا “اعتیاد مثبتِ” قابل تأمل تر، مفید نیست. این به اون معنی نیست که تو “با هم ماندن” ایده های کاربردی وجود نداره – وجود داره. اما نمیشه مطمئن بود که موارد زیادی باشه که نتونی اونها را تو “تئوری کنترل” پیدا کنی.
کتاب ازدواج بدون شکست یک کتاب روان در حدود 130 صفحه هست. یکی از سخنان روشنگر این کتاب جایی هست که گلسر در مورد “عشق جنسی” و انتقاد بحث میکنه، مورد دوم یکی از بزرگترین “موارد غیر قابل قبول” در نظریه کنترل هست. اول، گلسر عشق جنسی رو توصیف میکنه:
اگه بتونیم کسی رو که دوستش داریم پیدا کنیم و اون هم ما رو دوست داشته باشه و اگه بتونیم این عشق رو با رابطه جنسی ترکیب کنیم، شانس خوبی وجود داره که از چیزی که خیلی از مردم معتقدن صمیمیترین تجربه ست لذت ببریم: عشق جنسی. پیدا کردنش خیلی سختتر از پیدا کردن رابطه جنسی هست چون فقط در روابطی که عاشقان دوستهای خیلی خوبی هستنن میشه اون رو تجربه کرد…
دوستی بر اساس مشارکت در منافع مشترک، توانایی گفتن چیزی که در ذهن شماست بدون ترس از طرد شدن یا انتقاد، برنامه ریزی و ساختن یک زندگی در کنار هم، و بیشتر از همه مشتاقانه منتظر بودن با هم، وقتی کاری برای انجام دادن وجود نداره بنا شده. و یک دوست خوب از منافع شریکش پشتیبانی میکنه، حتی در صورت عدم اشتراک. کسی که میتونید در هر زمان با او در مورد هر چیزی صحبت کنین، نهایت دوستی زناشویی است. غریبه هایی که با هم ازدواج کرده ن خیلی زیادن.
گلسر در ادامه توضیح میده که چطور انتقاد، عشق جنسی رو میکشه:
“امید به اینکه شریک زندگی تون تغییر خواهد کرد یا تلاش فعال برای تغییر اون بیش از هر چیزی عشق جنسی رو از بین میبره. این که نارضایتی شما موجه هست هیچ تفاوتی ایجاد نمیکنه. ممکنه حق با شما باشه و در عین حال رابطه خودتون رو نابود کنین. در عمل، همه چیزی که به اون اضافه میشه، انتقاده. این انتقاد ممکنه بیصدا باشه – نگاه، بیتوجهی، انجام ندادن کاری – یا ممکنه صریح و رک باشه. اما هر چی که باشه، اگه شریک زندگی شما اونو انتقاد بدونه، رابطه شما با مشکل روبرو میشه.”
چیزی به عنوان انتقاد سازنده وجود نداره. همه انتقادا مخربه، و وقتی تو یک رابطه رخ میده، به سرعت عشق جنسی رو از بین میبره…
چیزی که من سعی میکنم آموزش بدم اینه که چطور باید نارضایتی رو بدون انتقاد ابراز کرد.
گلسر پیشنهاد میکنه نارضایتی خودتون رو طوری بیان کنید که مسئولیت تغییر رو به عهده شما بذاره، نه شریک زندگی تون. اون میگه:
این انتقاد نیست چون طرف مقابل رو ملزم به انجام کار دیگه ای نمیکنه. این جمله به معنی اینه که به من کمک کن تا بتونم کاری بهتر از چیزی که الان انجام میدم انجام بدم…
همچنین اون صریحا میگه که همه مشکلات، مشکلات ما هستن. هیچ کدوم از ما کامل نیستیم، اما سعی کنیم به هم کمک کنیم تا مشکلات رو حل کنیم. همچنین میگه چیزی که برای تئوری کنترل کاملا اساسی هست اینه که تمام کاری که هر کدوم از ما میتونیم انجام بدیم کنترل رفتار خودمون هست. من نمیتونم تو رو کنترل کنم و تو هم نمیتونی منو کنترل کنی و نمیخوام وقتم رو برای تلاش در این مورد هدر بدم.
جای تعجب نیست که کاربرد تئوری کنترل یکی از دو نکته اصلی در کتاب ازدواج بدون شکست است. نکته مهم دیگه اینه که افراد تو روابط موفق، موفق میشن دیدگاه خودشون رو نسبت به جهان با هم به اشتراک بذارن. این مسئله از دو طریق مشهود هست. اول، گلسر همه چیز رو تو پنج نیاز اساسی خلاصه میکنه که قدرت هر کدوم متفاوته. این نیازها بقا، عشق و تعلق، قدرت، آزادی و سرگرمی هست. قدرت این نیازها در وجود ما شخصیتمون رو تعیین میکنه.
اون بدون ورود به جزئیات، پیشنهاد میکنه شما و همسرتون هر چقدر که از نظر این پنج نیاز قدرت دارید در مقیاس 5-1، امتیاز بدید. از این مشخصات شخصیتی باید بتونید نقاط قوت و ضعف در روابط خودتون رو تشخیص بدید. این یه تمرین جالبه، اما من احساس میکنم پنج دسته او دقیقا درست نیستن. اونها نیازهای ما رو تقریبی میکنن، اما انگار نیاز به قدرت و آزادی تو ذهن من همپوشانی دارن.
شخصیت بیش از اون پیچیده هست که بتونی اون رو تو یه سیستم پنج نیازی خلاصه کنی. صرف نظر از این، شخصیت ما به وضوح بسیاری از سازگاری ما با همسران را حکم میکنه. تا جایی که بتونیم تشخیص بدیم که کجا ناسازگار هستیم و به جای تلاش برای تغییر شریک خودمون، این اختلافات رو کاهش بدیم، میتونیم روابطمون رو تقویت کنیم.
دوم، گلسر در مورد مفهومی بحث میكنه كه در اون به طور كامل جزئیات بیشتری از تئوری كنترل ارائه میده: این مفهوم اینه كه ما “تصاویر خاصی در ذهن داریم” كه با هم تركیب میشن و “دنیای ایده آل” ما رو می سازن. اساسا، این “تصاویر” چیزها ، تجربه ها و فعالیت هایی هستن که خواسته های همیشه در حال تغییر ما رو برآورده میکنن. تا اونجا که تصاویر مشترکی با طرف مقابل داشته باشیم، احتمال موفقیت در زندگی زناشویی افزایش پیدا میکنه. بنابراین، تو ازدواجهای موفق شرکا، طرفینی هستن که به طور فعال تصاویر مشترکی رو به اشتراک میذارن، وقتی یکی از شرکا دارای تصویری قوی هست که طرف مقابل نداره، سازش میکنه و با خلاقیت به دنبال تصاویر مشترک جدید برای به اشتراک گذاشتن هست.
همچنین میخوام یادآوری کنم که گلاسر در مورد اهمیت سرگرمی و خلاقیت در ازدواج مطالب زیادی مینویسه. بدون شک زن و شوهری که میخندن و با هم بازی میکنن در نهایت با هم خواهند ماند.
در آخر میخوام یه جمله دیگه از کتاب اضافه کنم، چون تقریبا خلاصه اهمیت کنترل نشدن شریک زندگی در ازدواج شماست:
از بین همه کارهایی که در زندگی انجام میدیم، مدیریت موفق یه شخص دیگه یا افراد دیگه سختترین کاره. تو ازدواج ، به هیچ وجه نباید این کارو انجام بدید – این قاتل ازدواجه.
در یک نکته کلی تر، که در اندیشه گلسر وجود داره، نظریه کنترل در مورد کنترل دیگران نیست. این نظریه در مورد کنترل خودتون و نحوه رفتار شما در جهان هست.
بنابراین، به طور خلاصه، از خودم میپرسم: چطور میتونم با تغییر تنها چیزی که روش کنترل دارم – رفتار خودم، برای بهبود روابطم اقدام کنم.
- تئوری انتخاب– جامعترین و مفیدترین کتاب گلسر از دیدی مخاطبان کتاب، این کتاب اصول تئوری کنترل رو پوشش میده (همچنین به اسم تئوری کنترل و واقعیت درمانی هم شناخته میشه).
- اعتیاد مثبت – تمرکز بیشتری در دستیابی به مراقبه و سازماندهی مجدد خلاقانه از طریق پیگیری اعتیاد مثبت هست.
- ازدواج بدون شکست- بر استفاده از تئوری کنترل، ایدههای “تصاویر در ذهن شما” و دنیای ایده آل و تطبیق نیازهای اساسی (یا محاسبه تفاوت تو این نیازها) در روابط متمرکز هست.