کاور کتاب سکوت

معرفی و نقد کتاب: سکوت

زیرعنوان کتاب: قدرت درونگراها در جهانی که از سخن گفتن نمی ایستد

نویسنده: سوزان کین

امتیاز در گودریدز:
4.06/5
امتیاز در آمازون:
4.5/5
با 314146 رای
با 8682 رای
تعداد صفحه: 333
زبان اصلی: انگلیسی

دست کم یک سوم از افرادی که میشناسیم، درونگرا هستند. آنها کسانی هستند که گوش دادن را به صحبت کردن ترجیح میدهند، کسانی که ابداع و خلق میکنند اما دوست ندارند از خود تعریف کنند، کسانی که تنها کار کردن را به کار کردن در گروه ترجیح میدهند. ما بسیاری از پیشرفتهای جامعه را به درونگرایان (مانند روزا پارکس، شوپن، دکتر زوس، استیو ووزنیاک) مدیونیم.

در سکوت، سوزاین کین درباره اینکه ما به چه شدت برای درونگرایان ارزش کمی قایلیم صحبت کرده و نشان میدهد چقدر این کار به ضرر ما است. اون جدولی از ایدهآل شدن برونگرایی در قرن بیستم ارائه داده و این موضوع که عمیقا در فرهنگ ما رسوخ کرده را بررسی میکند.

همچنین ما را با درونگرایان موفق؛ از سخرانی شوخ و پرانرژی که پس از صحبتهایش به تنهایی خود پناه میبرد گرفته تا فروشندهای دارای رکورد که در سکوت به قدرت سوال پرسیدن روی میاورد، آشنا میکند.

کتاب سکوت که با علاقه در آن بحث شده، به شدت مورد تحقیق قرار گرفته و پر از داستانهای ماندگار از افراد واقعی است، قدرت آن را دارد که کاملا دیدگاه ما درباره درونگرایان را تغییر داده، اهمیتشان را نمایان کند وهمچنین نشان دهد خودشان درباره خود چگونه فکر میکنند.

که حالا دارای محتوای لیبریس، از جمله راهنمای خوانندگان و عناوین اضافه است.

نقل قول‌های کتاب سکوت:

«بر خلاف توقع، درونگرایان میتوانند مهارت های اجتماعی قویی داشته باشند و از میهمانی و جلسات کاری لذت ببرند اما پس از مدتی آرزو میکنند کاش در خانه و  در لباس راحتشان بودند. آنها ترجیح میدهند انرژی اجتماعیشان را وقف دوستان نزدیک، همکاران و خانواده‌شان کنند.

بیش از اینکه حرف بزنند، گوش میدهند، پیش از اینکه حرف بزنند فکر میکنند و عموما احساس میکنند منظور خود را با نوشتن راحت تر از مکالمه برقرار کردن میتوانند بیان کنند. عموما از مشاجره خوششان نمی آید. بیشتر آنها از صحبت دم دستی وحشت دارند اما از مباحثات عمیق لذت میبرند.»

«عملا هیچ ارتباطی میان بهترین سخنور بودن و داشتن بهترین نظریات وجود ندارد.»

«زمان آزادتان را آنطور که دوست دارید بگذرانید نه آنطور که فکر میکنید از شما توقع میرود.»

«عموما از نظر اعتقادی، درونگرایان به شدت احساسی اند، بیشتر به فلسفه یا عرفان گرایش دارند تا مادیگرایی و لذتگرایی. از صحبت دم دستی خوششان نمی آید. عموما خود را به عنوان فردی خلاق یا شهودی توصیف میکنند. خوابهای واضح میبینند و عمدتا روز بعد خواب خود را به یاد دارند. آنها از موسیقی، طبیعت، هنر و زیبایی جسمی خوششان می آید.

آنها احساسات خیلی قویی دارند. گاهی شوق بسیار زیاد و از سمت دیگر، غم، مالیخولیا و ترس را تجربه میکنند. افرادی که بسیار حساس هستند عموما اطلاعات محیط اطرافشان – چه فیزیکی و چه احساسی – را عمیق تر پردازش میکنند. عموما متوجه جزییاتی میشوند که بقیه به آن توجه نمیکنند. مثلا تغییر ناگهانی حس و حال فردی دیگر یا کمی پرنورتر شدن یک لامپ.»

«فکر نکنید درونگرایی نیاز به درمان دارد.»

«رمز زندگی این است که خود را زیر نور مناسب قرار دهید. برای برخی نور صحنه تئاتر  و برخی دیگر نور چراغ مطالعه مناسب است. از قدرت طبیعی خود – پشتکار، تمرکز و بینش –  برای انجام کاری که دوست دارید و اهمیت دارد استفاده کنید. مشکلات را حل کنید. هنر بیافرینید، عمیق فکر کنید.»

«شاید در مدرسه به شما میگفتند از لاک خود بیرون بیایید، این اصطلاح سمی توجهی ندارد که برخی حیوانات به طور طبیعی پناهگاه خود را همه جا می برند و برخی انسانها درست مانند آنها هستند.»

«پس به طبیعت خود پایبند بمانید. اگر دوست دارید کارها را به صورت آهسته و پیوسته انجام دهید، نگذارید بقیه باعث شوند احساس کنید مجبورید مسابقه دهید. اگر به عمق اهمیت میدهید، خود را مجبور نکنید دنبال چیزهای سطحی باشید.

اگر تمرکز روی یک کار را به انجام همزمان چند کار ترجیح میدهید، به حیطه خود پایبند بمانید. اینکه تحت تاثیر پاداش قرار نگیرید به شما قدرت باورنکردنیی میدهد تا در مسیر خود پیش بروید.»

«این روزها درونگرایی به همراه فامیلهایش: احساساتی، جدی و خجالتی بودن، ویژگی شخصیتی دست دومی حساب میشود و جایی میان محرومیت و بیماری قرار دارد. درونگرایانی که در ایده آل برونگرا بودن زندگی میکنند، مانند زنان در دنیای مرد سالار هستند و به دلیل ویژگیی که در هسته کیستی شان وجود دارد، خفیف شمرده میشوند.

برونگرایی ویژگی شخصیتی به شدت جذابی است اما ما آن را تبدیل به استانداردی ظالمه کرده ایم و بیشترمان احساس میکنیم باید آنگونه باشیم.»

«همه در نور مناسب خود، میدرخشند.»

«ما دو گوش و یک دهان داریم و باید به همین میزان از آنها استفاده کنیم.»

«خجالت، ترس از تکذیب یا تمسخر اجتماعی است، در حالی که درونگرایی، ترجیح محیط هایی است که فشار روانی زیادی نداشته باشند. خجالت ذاتا دردناک است اما درونگرانی نه.»

«باید هدف مدرسه آماده کردن کودکان برای بقیه زندگیشان باشد اما عموما کودکان نیاز دارند برای زنده ماندن در خود مدرسه آماده شوند.»

«ما برای تحول شرکت ها، نیاز به شخصیتهای عظیم نداریم. ما نیاز به رهبرانی داریم که نه فقط نفس خود، بلکه موسسه ای که رهبری میکنند را پرورش دهند.»

«انجیلیسم ایده آل برونگرا بودن را به شدیدترین حالت منطقیش رسانده است… اگر با صدای بلند مسیح را دوست نداشته باشید، احتمالا عشقتان واقعی نیست. اینکه صرفا ارتباط روحانی خود را با الوهیات محکم کنید کافی نیست، بلکه باید در معرض عموم قرار گیرد.»

«انگار مرز نازکتری آنها را از احساسات دیگران و تراژدی و ظلم جهان جدا میکند.»

«عشق الزامی است، اجتماعی بودن انتخابی.»

نقد و خلاصه کتاب سکوت:

مروری بر کتاب سکوت نوشته سوزان کین

 

کتاب سکوت (Quiet: The Power of Introverts in a World That Can’t Stop Talking) از شما سوالی میپرسه. تا به حال شده وقتی در یک میهمانی هستید ناگهان احساس کنید باید به جایی ساکت مثل یک اتاق خالی یا دستشویی پناه ببرید و مدتی همان جا بمانید؟

قبل از خواندن کتاب سکوت نوشته سوزان کین آدم فکر میکند فقط خودش اینطور است. اگر درونگرا باشید می بینید بقیه افرادی که به میهمانی میروند با پیش رفتن شب، انرژیشان بیشتر میشود اما شما با گذشت زمان دوست دارید به خانه برگردید.

بعضیها حتی ممکن است فکر کنند شاید چون در رژیم غذایی شان آهن کافی وجود ندارد، اینگونه اند اما این فقط آنها نیستند. این ویژگی مشترک تمام درونگرایان دنیاست.

 

درونگرایی مربوط به کارکرد مغز است

 

ما اینگونه ایم چون مغز ما به کارکرد زیاد حساس است. ممکن است واقعا با شنیدن موضوعاتی که کتاب مطرح کرده شگفت زده شوید. تا جاییکه حتی ممکن است بیشتر زمانی که کتاب سوزان کین را میخوانید سر تکان داده و با خود میگویید: «پس برای همین این طور هستم! چون درونگرا هستم! پس دیگر اشکال ندارد دعوت به میهمانی ها را رد کنم. دیگر لازم نیست به هیچ میهمانیی بروم!»

کین درونگرا است. همیشه بوده و مینویسد: «موقعیت های شخصی که باعث میشود با شوق و ناراحتی دنیا احساس ارتباط کنم، عموما به شکل ارتباط با نویسنده و موسیقی‌دان هایی است که هیچ وقت از نزدیک نمی‌بینم شان.» او یک درونگرا در دنیایی است که به قول خودش به شدت و به اشتباه برای برونگرایان احترام بیشتری قایل است. ما آنها را تبدیل به رییس و رهبران سیاسی خود میکنیم.

ما بدون فکر کردن، کتابهای خودیاری آنها  مانند آئین دوستیابی تحسین میکنیم. او مینویسد پیش از انقلاب صنعتی کتابهای خودیاری آمریکایی شخصیتهای برونگرا را تحسین میکردند. این روزها هم نوع اخلاق تحسین میشود.

 

اضطراب “خودمان نبودن”

 

ما درونگرایان سعی میکنیم از برونگرایان تقلید کنیم. اضطراب «خودمان نبودن» میتواند باعث شود از نظر جسمی و ذهنی بیمار شویم. (تفاوت درونگرایی و برونگرایی را در ویکی پدیا ببینید). یکی از آشنایان درونگرای کین آنقدر تلاش میکرد با ایده آل برونگرا بودن زندگی کند که در آخر دچار پنومونی مضاعف (بیماری ریوی) شد. اگر انرژیش را در فضایی شخصی شارژ میکرد و امثال آن احتمالا این اتفاق برای او نمی افتاد.

در دانشکده بازرگانی هاروارد، ارتباط اجتماعی «مسئله بسیار مهمی» است. برونگرایان نسبت به درونگرایان، احتمال بیشتری دارد بتوانند کتاب خود را چاپ کرده یا نمایشگاه هنری بزنند. کین مجبور بود برای چاپ کتابش، انتشارات را قانع کند میتواند بر ترس از صحنه اش غلبه کرده و در نمایشگاه ها کتاب خود را عرضه کند.

در آمریکا، والدین برونگرا، فرزندان درونگرایشان را پیش روانشناس میبرند تا «درمان» شوند. از نظر ما برونگرایان به دلیل جذبه، فن بیان خوب و اعتماد به نفس شان، عالی هستند اما در قیاس خودخواه و بی‌فکرند و ما با بنا کردن جامعه‌مان حول وراجی بی‌انتهایشان اشتباه بزرگی مرتکب شده‌ایم.

 

پرسر و صداترین فرد برنده است

 

ما با اشتیاق محل کارمان را حول ایده آل برونگرایی بنا میکنیم. من این گونه توصیف های کابوسوار را از شرکت هایی با برنامه آزاد که جلسات طوفان مغزی دوست دارم. که مانند رعد بر سر درونگرایی وحشت‌زده میخورد. تفکر گروهی به نفع برونگرای قالب است. در حالی که فرد متفکر و ساکت اما سرشار از اطلاعات عموما جایی برای سخن پیدا نمیکند، پر سر و صداترین، با اعتماد به نفس ترین و سریعترین فرد هر روز برنده است.

کلاسهای مدرسه طوری طراحی شده‌اند که به خوبی این محیط مشکل دار را بازتاب میدهد. کودکان روی میز رو به روی یکدیگر مینشینند و به جای مبتکر بودن، به خوش مشربی تشویق میشوند. روی تابلویی در مدرسه نیویورکی که نویسنده به آن سر زده بود، نوشته شده بود «اگر تمام کلاس سوالی نداشته باشند، نمیتوانی از معلم کمکی بخواهی». تمام اینها در حالی است که افرادی مانند گاندی، روزا پارکس، استیو ووزنیاک، جی کی رولینگ و النور رزولت خود را به عنوان درونگرا توصیف کرده‌اند و گفته‌اند در تنهایی بهترین کارکرد را دارند.

 

ویژگی های خجالت آور درونگرایان؟!

 

کتاب سکوت نوشته سوزان کین از جهات بسیاری کتاب مهمی به حساب می آید. این کتاب آنقدر قانع کننده، به جا و قابل لمس است که بالاخره باید تاثیرش را روی ادارات و مدارس بگذارد. همچنین ایده بسیار نابی است که کتابی نوشته شود تا به درونگرایان (درصد بالایی از افراد کتابخوان) بگوید چقدر عالی هستند و چقدر دست کم گرفته شده‌اند.

با خواند کتاب متوجه میشوید برخی از ویژگیهای شخصیتی شما که ممکن است به نظرتان خجالت آور باشند، در اصل نشان میدهند چقدر فوق العاده هستید. اصلا جای تعجب ندارد که کتاب کوت انقدر سریع به رده های بالای لیست پرفروش ترین کتابهای نیویورک رسیده است.

کین میگوید ما «به طور ویژه‌ای همدلی میکنیم». ما به طور «غیر معمولی پیچیده» فکر میکنیم. ما ترجیح میدهیم درباره «ارزشها و اخلاقیات» صحبت کنیم تا بحثهای دم دستی مانند آب و هوا. ما «به دنبال آرامش» هستیم. ما «متواضع» هستیم. یک کودک درونگرا مانند «ارکیده است و به راحتی پژمرده میشود.» و به راحتی ممکن است دچار «افسردگی، اضطراب و خجالت شود و تحت شرایط مناسب میتواند قوی و بی‌همتا بار بیاید.»

 

برقراری تعادل

 

با این حال پیشنهادات سوزان کین در کتاب سکوت درباره برقراری دوباره تعادل و تبدیل دنیا به جایی که تا حدی بیشتر مناسب درونگرایان باشد به طور زیبایی محتاطانه است. از نظر او مسیر پیش رو ایجاد اداره‌ایست که جای برنامه آزاد برای برونگرایان و مامن و مخفیگاهی برای ساکت بودن افراد ساکت داشته باشد.

از این نظر شاید شما را یاد صحبت جاناتان سافران فور بیاندازد که در اوج سخنرانی مخالفت با گوشتخواریش پیشنهاد داده بود اگر ممکن باشد خوب است هر کس هفته‌ای یک یا دو بار غذای گیاهخواران را امتحان کند. چنین ایده‌هایی همواره احساس بهتری نسبت به مشاجره افراطی میدهد.

 

نقد کتاب سکوت از سوزان کین

 

اما گاهی اوقات ایده های فوق العاده اش آنقدر هم فوق العاده نوشته نشده اند. کتابش میتواند کمی سخت خوان باشد و همیشه منتظر صفحه بعد نباشید. بعضی ها میگویند کاش کمی بیشتر به ماجراجویی پرداخته و کمی کمتر به بررسی، فلسفه بافی و استناد به لشکری از روانشناسان میپرداخت.

محطبان او میگویند از همدردی با او زمانی که از حاشیه امن خوود خارج شده و برای زندگی راهنمایی هایی ارائه میدهد لذت برد اند اما با پیش رفتن کتاب این ماجراجویی ها تمام میشوند و کمی کتاب کش می آید، مخصوصا فصلهای متعددی که مختص به توضیح «اسکن مغزی نشان میدهد میان درونگرا و برونگرایان تفاوت عصبی وجود دارد».

هر عصب شناسی میگوید، ما همچنان اطلاعات کمی درباره چرایی روشن شدن برخی بخشهای مغزمان تحت شرایط مختلف داریم. 

 

آیا شما درونگرا هستید؟

 

همچنین موضوع آزار دهنده دیگری دارد. این موضوع در مقدمه کتاب شروع میشود که کین پرسشنامه‌ای به عنوان «آیا شما درونگرا هستید؟» را در آن آورده است. او 20 عبارت را لیست کرده است.

هرچه بیشتر پاسخمان «صحیح» باشد، درونگراتر هستیم. برای مثال: «من عموما میگذارم تماسها به پیغامگیر متصل شوند. من به تنها نتیجه بهتری از کارم میگیرم. من از انجام همزمان چند کار خوشم نمی‌آید. من کمتر از هم نسلانم به ثروت، شهرت و موقعیت اجتماعی اهمیت میدهم.» و در پایان پرسشنامه ذکر میکند: «اگر پاسخ صحیح و غلطتان تقریبا به یک اندازه بود، شاید شما یک امبیورت (فردی که به یک اندازه برونگرا و درونگرا باشد) باشید. بله، چنین چیزی وجود دارد.»

 

امبیورت ها (وسط طیف درونگرایی و برونگرایی)

 

در این کتاب دیگر اشاره‌ای به امبیورتها نمیشود. حتی برای نویسنده ای چون کین که به طور تحسین برانگیزی از محیط های خاکستری نمیترسد، به نظر میرسد امبیورتها بیش از اندازه برای او خاکستری هستند. نظریه او – که براساس تقسیم شدن تمام افراد جهان در دو جعبه است- ممکن است در صورتی که مشخص شود تعداد زیادی از آدمها امبیورت هستیم، تکذیب شود. زیرا طبق توزیع نرمال به نظر میرسد که امبیورتهای زیادی وجود دارند.

اگه به موضوعات شخصیت شناسی علاقه دارید، اینجا لیستی از بهترین های روانشناسی شخصیت رو براتون آماده ایم، بفرمایید.

 

خلاصه کتاب سکوت نوشته سوزان کین

 

بسیاری از افراد بر این باورند که برای رسیدن به اهداف یا رهبر خوبی بودن باید شجاع، عمل محور، خوش مشرب، خشن و غیره باشید. شما باید برونگرا باشید. در سکوت، کین توضیح میدهد چرا این دیدگاه درست نیست، چرا درونگرایان به شدت کم ارزش شمرده میشوند و چگونه میتوانیم با تغییر دیدگاه مان درباره درونگرایی، فرد بهتری باشیم.

در کتاب سکوت: قدرت درونگرایان در دنیایی که دست از صحبت کردن برنمیدارد، ما تفاوت میان درونگرایی و برونگرایی، چرا هردوی این انواع شخصیتی ضعف و قوت خود را دارند و پیاده سازی کلی آن در کار و زندگی مطالبی آورده ایم.

 

توضیح درونگرایی و برونگرایی؟!

 

هیچ توضیح مورد قبول جهان شمولی درباره «درونگرایی» و «برونگرایی» وجود ندارد اما روانشناسان عموما قبول دارند که این دو از چند نظر با یکدیگر متفاوت اند:

  • واکنش به برانگیختن: بخش آمیگدالا در مغزمان محیط را بررسی کرده و به بدنمان میگوید چگونه واکنش نشان دهد. درونگرایان آمیگدالا حساس تری دارند و نشانه هایش از سنین کم مشخص است.
  • روش فکری و کاری: درونگرا و برونگرایان به طور متفاوتی فکر و کار میکنند. برونگرایان عملگراترند و به پاداش اهمیت بیشتری میدهند در حالی که درونگرایان آهسته و تعمدی تر کار میکنند و کمتر به ثروت و شهرت اهمیت میدهند. این امر بر انگیزه و روش حل مشکل آنها تاثیر میگذارد. عموما برونگرایان برای دریافت اطلاعات زیاد، فشار و انجام همزمان چند کار قوی ترند در حالی که درونگرایان در حل مشکلات پیچیده از طریق شفاف سازی، صبر و پشتکار بهتر هستند.
  • روش اجتماعی: درونگرا و برونگرایان مهارت و نیازهای اجتماعی متفاوتی دارند. برونگرایان از تنهایی خوششان نمی‌آید و در میان افراد زیاد احساس بهتری دارند و ترجیح میدهند مشکل را در جا حل کنند. درونگرایان تعاملات یک به یک عمیق و پرمعنی را ترجیح میدهند و از چالش دوری میکنند.

هیچکس به طور خالص درونگرا یا برونگرا نیست. خلق و خوی ذاتی ما میتواند مقداری تغییر کند و همچنین نسبت به شرایط واکنش متفاوتی نشان میدهیم. افراد میتوانند یاد بگیرند انگیزشهای ناگهانی خود را کنترل کنند. این افراد میتوانند شخصیت خود را توسعه دهند اما نمیتوان انگیزش طبیعی خود را به طور کامل از میان برد به همین دلیل رفتار خارج از شخصیت برای مدت طولانی میتواند باعث اضطراب شود.

 

کم ارزش سازی ایده آل برونگرا بودن

 

امروزه در فرهنگ عموم و مدیریتی آمریکا، برونگرایی به درونگرایی ترجیح داده میشود اما همیشه اینگونه نبوده است.

در این کتاب، کین تغییر از «فرهنگ شخصیت» قبل از قرن 18 به «فرهنگ اخلاقیات» را دنبال میکند. او همچنین افراد و موسسات برجسته بسیاری را مورد بررسی و نظارت قرار داده است تا متوجه شود ایده آل برونگرایی چگونه خود را در جامعه امروزی نشان میدهد.

با اینکه برونگرایی فواید خود را دارد، به تنهایی کافی نیست که این امر لازمه موفقیت است. افراد مشهور بسیاری – از مخترعان گرفته تا رهبران و هنرمندان- درونگرا هستند. در اصل، ون گوگ، بیل گیتس، النور رزولت، ال گور، وارن بافت و ماهامتا گاندی به خاطر درونگراییشان توانستند به چیزی که الان دارند، دست یابند.

درونگرایی میتواند به همان اندازه برونگرایی حیاتی باشد. در کتاب سکوت نوشته سوزان کین تحقیقات و مطالعات بسیاری به اشتراک گذاشته شده. حدس زده میشود یک نفر از هر دو یا سه نفر آمریکایی، درونگرا باشند. به جای اینکه همه را مجبور کنیم مانند برونگرایان رفتار کنند، منطقیتر است که درک کنیم و از قدرتهای منحصر به فرد درونگرایان و برونگرایان به یک اندازه استفاده کنیم.

 

زندگی کردن، عشق ورزیدن و کار کردن بهینه

 

سوزان کین در کتاب سکوت میگوید درونگرا و برونگرایان نقاط قوت و ضعف متفاوتی دارند. هیچکدام آنها بی‌نقص نیستند و برای عملکرد درست جامعه به هر دو آنها نیاز داریم. لیستی از اینکه چگونه میتوانیم بهترین استفاده را از برونگرایی و درونگرایی کنیم:

  • به اعلا رساندن پتانسیل شخصیتی: برای اینکه در اوج کارکرد مفید خود باشید، در محل مناسب خود کار کنید و گاها در صورتی که موقعیت نیاز داشت، خود را به سختی بیاندازید. کین توضیح میدهد چگونه «محل مناسب» خود را پیدا کنید، از نقطه امن خود بدون سختی زیاد خارج شوید، تفکر خود را مدیریت کنید، شکاف های ارتباطی را پر کنید و محل اجتماعی مناسبی برای راحتی تمام افراد بسازید.
  • کارگروهی و همکاری: نتایج را با ترکیبی از فعالیت های فردی و گروهی ارتقا دهید. مانند داشتن چند گزینه برای کار کردن و محول کردن این مسئولیتها به نسبت قدرت طبیعی افراد.
  • پرورش دادن کودکان درونگرا: کودکان درونگرا را مجبور نکنید پرانرژی و با اعتماد به نفس تر باشند. به جای آن تلاش کنید دنیا را از دید آنها ببینید. در کتاب و خلاصه جامع، توضیح داده شده که چگونه میتوانید به کودکان درونگرا کمک کنید اعتماد به نفس به دست بیاورند و با خاص بودن خود مشکلی نداشته باشند و همچنین اینکه چگونه محیط آموزش و یادگیری مفیدتری برای آنها بسازید.

 

جزییات دیگر این کتاب که نگاهی به آن بیاندازید

 

این کتاب سرشار از حکایت، مثال و منابعی مانند لیست زیر است:

  • جزییات تحقیقات کین و جلسات شخصیش با افراد متخصص، محققان، رهبران و مردم
  • تحقیقات و بررسی های مربوطه در زمینه درونگرایی/برونگرایی
  • علاقه وافر جامعه آمریکایی به مقایسه برونگرایی با سکوت و پشتکار مورد علاقه ی آسیایی ها
  • مثال، داستان و نمونه های آزمایشی حول روابط، کسب و کار، اقتصاد، تحصیلات و غیره از افراد مشهوری چون دل کارنیگ، روزا پارکس، ماهامتا گاندی، موسی، استیو وزنیاک، وارن بافت، النور و فرانکلین رزولت و غیره
  • ارائه ابزارهای ساده برای ارزیابی فردی

 

اگه از کتاب سکوت خوشتون میاد میتونین به راحتی از این لینک تهیه اش کنین! امیدوارم که از خوندنش لذت ببرین!

سوزان کین - نویسنده

درباره سوزان کین:

سوزان هوروویتز کین نویسنده و استاد آمریکایی و نویسنده کتاب غیرداستانی سکوت: قدرت درونگرایان در دنیایی که دست از صحبت کردن برنمیدارد، 2012 است که درباره سوتفاهم و کم ارزش شمردن ویژگی ها و توانایی های افراد درونگرا در فرهنگ نوین غربی بحث میکند.

کتاب های مشابه سکوت:

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *