کاور کتاب مزیت شاد بودن

معرفی و نقد کتاب: مزیت شادمانی

زیرعنوان کتاب: هفت اصل که موفقیت و بهبود عملکرد کاری تان را تضمین می کند

نویسنده: شان آکور

امتیاز در گودریدز:
4.2/5
امتیاز در آمازون:
4.7/5
با 24642 رای
با 2504 رای
تعداد صفحه: 272
زبان اصلی: انگلیسی

رایج ترین فرمول ما جهت دستیابی به موفقیت شکسته شده است.

عقیده عمومی و یا باور همگانی بر این اساس استوار است که اگر ما به سختی کار کنیم به همان اندازه نیز موفق خواهیم شد و چنانچه موفقیت بیشتری نیز داشته باشیم، به همان اندازه نیز خوشحال تر خواهیم بود. اگه فقط بتوانیم کار بی نظیری را که دنبالش هستیم پیدا کنیم،اگر دوباره بتوانیم ارتقا پیدا کنیم، اگر فقط بتوانیم ان دو کیلو وزن را کم کنیم، به دنبالش خوشحالی نیز پیش خواهد آمد. اما اکتشافات اخیر در زمینه روانشناسی مثبت حاکی از آن است که این فرمول در واقع درست برعکس است: شادمانی در واقع سوخت موفقیت است نه برعکس. زمانی که ذهنیت مثبتی داشته باشیم، مغز ما هنگام کار مشغول، خلاق، با انگیزه، پرانرژی، انعطاف پذیر و سازنده می شود. این امر فقط یک مانترای خالی نیست. این کشف بارها و بارها با تحقیقات دقیقی در علوم روانشناسی و علوم اعصاب، مطالعات مدیریتی و خطوط اصلی سازمانها در سراسر جهان به اثبات رسیده است.

در مزیت شادمانی، شان آکور، که بیشتر از یک دهه تجربه زندگی، تحقیق و سخنرانی در دانشگاه هاروارد را داشته است، تحقیقات خود را بکار گرفته است- از جمله یکی از بزرگترین مطالعات مربوط به شادمانی، بالقوه در هاروارد و بقیه در شرکت هایی مانند UBS و KPMG- برای اصلاح این فرمول شکسته شده آکور با استفاده از تحقیقات و مطالعات موردی از کار خود با هزاران نفر از مدیران 500 فورچون در 42 کشور، توضیح می دهد که چگونه می توانیم مغز خود را برای مثبت تر شدن مجدداً برنامه ریزی کنیم تا بتوانیم یک مزیت رقابتی در کار داشته باشیم.

آکور با جدا کردن هفت اصل کاربردی و عملی که از کلاسها تا اتاقهای هیئت مدیره، که از کشور آرژانتین تا زیمبابوه گسترش یافته است، به ما نشان می دهد که چگونه می توانیم از مزیت شادی به منظور بهبود عملکرد و به حداکثر رساندن پتانسیل خود استفاده نماییم. در میان اصولی که وی ترسیم می کند:

  • اثر تتریس: چگونه مغز خود را دوباره آموزش دهیم تا الگوهای احتمالی را تشخیص دهد، به این صورت هر کجا را که نگاه کنیم می توانیم فرصت ها را ببینیم و از آنها استفاده کنیم.  
  • حلقه زورو: چگونه تلاش های خود را برای دستیابی به اهداف کوچک و قابل کنترل هدایت کنیم، تا اهرم هایی برای تسخیر تدریجی اهداف بزرگتر و بزرگتر بدست آوریم.  
  • سرمایه گذاری اجتماعی: چگونه سود سهام سرمایه گذاری در یکی از بزرگترین پیش بینی کننده های موفقیت و خوشبختی را بدست آوریم.

همه افرادی که سعی دارند در دنیای افزایش حجم کارس، استرس و منفی گری، برتری خودشان داشته باشند، باید این نکته را بدانند که مزیت شادمانی فقط در مورد چگونگی شادتر شدن در کار نیست. این کتاب در مورد چگونگی بهره بردن از مزایای ذهنیت شادتر و مثبت تر برای دستیابی به موارد خارق العاده در کار و زندگی ما می باشد.

نقل قول‌های کتاب مزیت شادمانی:

“عادت ها به مانند سرمایه مالی می باشند- ایجاد عادتی جدید در امروز سرمایه گذاری است که به طور خودکار در سال های آینده بازدهی خاص خود را در پی خواهد داشت.”

“هر یک از ما همچون پروانه ای اثر پروانه ای خودمان را داریم. و هر حرکت کوچک به سمت یک ذهنیت مثبت تر می تواند از طریق سازمان های ما، خانواده ها و جوامع ما موج های مثبتی را تولید نماید. “

“هرچه بیشتر به توانایی خودتان برای موفقیت اعتقاد داشته باشید، احتمال موفقیت شما بیشتر خواهد بود.”

“بهترین رهبران کسانی هستند که خود واقعی شان را نه در طی سالهای آگهی و تبلیغات، بلکه در زمان کشمکش و تنازع  نشان می دهند.”

“جستجوی پی در پی چیزای منفی در جهان عواقب  زیادی را دارد. این کار خلاقیت ما را کاهش می دهد، سطح استرس ما را افزایش می دهد و طرفی دیگر انگیزه و توانایی ما برای رسیدن به اهداف رانیز کاهش می دهد. “

“برای من، خوشبختی لذتی است که ما در تلاش برای دستیابی به توان بالقوه خود احساس می کنیم.”

“خوشبختی این نیست که ما معتقد باشیم نیاز به تغییر نداریم،بلکه شناخت این نکته است که ما می توانیم. “

“بدون عمل، دانش اغلب بی معنی است.”

“اگر ما فقط به مطالعه چیزی که متوسط است لسنده کنیم، صرفاً نیز متوسط خواهیم ماند.”

“بدون عمل، دانش اغلب بی معنی است. همانطور که ارسطو گفت، برای اینکه عالی باشیم نمی توانیم فقط عالی فکر کنیم یا احساس عالی بودن کنیم  باید بصورت عالی نیز عمل کنیم. “

“رمز تمرین روزمره این است که اقدامات مورد نظر خود را تا حد ممکن به 

 مسیر کمترین میزان مقاومتی که به عنوان انسان در برابر ان ها داریم، نزدیک کنیم. تشخیص انرژی فعال سازی- زمان، انتخاب ها، تلاش ذهنی و جسمی مورد نیاز را شناسایی کنید و سپس آن را کاهش دهید. اگر بتوانید انرژی فعال سازی آن دسته از عادت هایی را که منجر به موفقیت می شوند، حتی به میزان فقط 20 ثانیه در هر بار کاهش دهید، طولی نمی کشد که از مزایای آنها بهره مند می شوید. “

“هنگامی که ما با یک تهدید غیرمنتظره تهدید روبرو می شویم تنها راه نجات خود را این می یابیم که خود را محکم به افرادی که در کنارمان هستند بچسبانیم و رها نکنیم.”

“سریعترین راه برای اخراج یک  کارمند از این کار این است که به او بگوییم کار او فقط به دلیل حقوق و دستمزد معنی دار است.”

“شاید دقیق ترین اصطلاح برای خوشبختی اصطلاحی باشد که ارسطو به کار برده است: یودیمونیا (خوش روانی)، که نه مستقیماً به” خوشبختی “بلکه به” شکوفایی انسان “ترجمه می شود.”

وقتی خوشحال هستیم- وقتی ذهنیت و خلق و خوی ما مثبت است- باهوش تر، با انگیزه تر و در نتیجه موفق تر نیز هستیم. خوشبختی مرکز است و موفقیت پیرامون آن می چرخد. “

“مطالعات نشان داده است كه نوجوانان آمریکایی در هنگام انجام سرگرمی دو و نیم برابر بیشتر از تماشای تلویزیون و سه برابر بیشتر در هنگام ورزش احساس لذت میکنند. و اما این پارادوکس وجود دارد: همین نوجوانان چهار برابر بیشتر از انجام ورزش یا سرگرمی به تماشای تلویزیون می پردازند. “

“تمرکز بر خوب فقط غلبه بر ناخوشایندی های داخلی مان نیست که نیمه پر لیوان را می بینیم. این امر در مورد باز کردن ذهن ما به ایده ها و فرصت هایی می باشد که به ما کمک می کند تا در کار و زندگی مولدتر، موثرتر و موفق تر باشیم. “

“اثر تتریس- زمانی که مغز ما در الگویی گیر می کند که بر روی استرس، منفی نگری و شکست متمرکز است، ما درواقع خودمان را برای شکست آماده می کنیم. این اصل به ما می آموزد که چگونه مغز خود را دوباره آموزش دهیم تا الگوهای احتمالی را تشخیص دهد، به همین دلیل هر کجا را که نگاه کنیم می توانیم فرصت را ببینیم و از آن استفاده کنیم.”

“هر ثانیه از تجربه ما باید از طریق یک مغز نسبی و ذهنی اندازه گیری شود. به عبارت دیگر، “واقعیت” صرفاً درک نسبی مغز ما از جهان است که بر اساس مکان و چگونگی مشاهده آن است. “

“من فهمیدم که تفسیر ما از واقعیت چقدر تجربه ما از آن واقعیت را تغییر می دهد.”

“دانش آموزانی که به آنها گفته شده بود قبل از شرکت در آزمون ریاضی استاندارد به فکر شادترین روز زندگی خود باشند، نسبت به همکلاسی های خود عملکرد بهتری را داشتند. همچنین افرادی که احساسات مثبت بیشتری را هنگام مذاکره در مورد معاملات تجاری ابراز می نمودند، با کارایی و موفقیت بیشتری نسبت به افرادی که بی طرف تر بودند عمل می کردند.”

“نکته اصلی این است که؛ همانطور که در سراسر این کتاب خواهیم دید، آنچه که ما وقت و انرژی ذهنی خود را صرف تمرکز روی آن می کنیم، می تواند در واقع واقعیت ما باشد.”

“ترس ما از عواقب همیشه از خود عواقب نیز می تواند بدتر باشد.”

نقد و خلاصه کتاب مزیت شادمانی:

 

نقد کتاب مزیت شاد بودن نوشته شان آكر

 

مزیت شادمانی کتاب الهام بخشی است که توسط شان آکور  نوشته شده است. او در این کتاب هفت اصل را مطرح میکند که باعث موفقیت و عملکرد بهتر در کار می شود. آکور در هنگام تحصیل در رشته روانشناسی در دانشگاه هاروارد همه چیز را در رابطه با شادمانی آموخت. علاوه بر این، او یکی از بنیانگذاران موسسه تحقیقات مثبت کاربردی می باشد؛ شرکتی متشکل از محققان، سخنرانان و مربیانی که به منظور بهبود کارایی کاری، خدمات مرتبط با روانشناسی را ارائه می دهند. او همچنین یکی از ارائه دهندگان تد تالک (TedTalks) با بیش از 17 میلیون بازدید بود.

من دو گزیده کوچک از مقدمه کتاب آورده ام که واقعاً اهمیت شادی در کار را نشان می دهد و اینکه چگونه آکور سعی می کند تفکر کسانی را که با آنها صحبت می کند تغییر دهد.

اگر افراد اطراف خود را مشاهده کنید، خواهید دید که اکثر افراد از فرمولی پیروی می کنند که توسط مدارس، شرکت، والدین یا جامعه به طور ماهرانه و ظریف به آنها آموزش داده شده است. یعنی: اگر سخت کار کنید موفق خواهید شد و سپس نیز خوشحال خواهید شد. این الگوی اعتقادی آنچه را که اغلب ما در زندگی از آن انگیزه میگیریم را توضیح میدهد. ما به این صورت فکر می کنیم که: اگه من فقط بتونم اون افزایش حقوق رو به دست بیارم یا به هدف فروش بعدی بتونم برسم، خوشحال خواهم شد. اول موفقیت، دوم خوشبختی. تنها مشکل این است که این فرمول نقض شده است و دیگر کارایی ندارد.

این  فرمول کارایی ندارد زیرا وارونه است. بیش از یک دهه تحقیق پیشگامانه در زمینه های روانشناسی مثبت و علوم اعصاب ثابت کرده است که رابطه موفقیت و خوشبختی برعکس عمل می کند. به لطف علم پیشرفته، اکنون می دانیم که خوشبختی مقدمه موفقیت است، نه فقط نتیجه آن. و این خوشبختی و خوش بینی در واقع به عملکرد و موفقیت کمک می کند – این مزیت رقابتی است که من آن را مزیت شادی می نامم.

آکور در ادامه، پیش از توضیح اینکه چگونه این مزیت شادی را در محل کار، خانه و فراتر از آن گسترش دهید، هفت مرحله ساده برای دستیابی به آن مزیت شادی مورد نظر را توصیف می کند. آکور با استفاده از تحقیقات، دانش و آموزش های خود در روانشناسی مثبت، اطلاعاتی را برای شادتر شدن در تکه های قابل هضم به شما ارائه می دهد.

هرکسی که بخواهد زندگی شغلی و زندگی خود را بهبود بخشد و از نظر حرفه ای سرآمد باشد، مزیت شادمانی از آن دسته کتاب هایی است که باید بخواند! می توانید این کتاب را از آمازون خریداری نمایید.

افراد مرفه نیز معتقدند که خوشبختی با ادامه احساسات مثبت و نگرش مثبت به زندگی اتفاق می افتد. کاهش سطح استرس و آرامش با تمرکز بر روی چیزهایی که باعث خوشبختی شما می شوند، همگی به کیفیت و کمیت بهتر زندگی کمک می کنند. افراد مرفه بسیاری از کارگاه های آموزشی مربوط به شادی، استرس و اضطراب را شرکت می کنند.

 

کتاب در سه جمله:

 

  1. ما زمانی موفق تر می شویم که خوشحال تر و مثبت تر باشیم، نه برعکس.
  2. خوشبختی، لذتی تلاشی است که با توانایی های بالقوه خود احساس می کنیم.
  3. مزیت شادی این اعتقاد نیست که نیازی به تغییر نداریم. این درک است که ما می توانیم.

 

پنج ایده بزرگ

 

  1. خوشبختی فقط یک حالت روحی نیست- بلکه یک اخلاق کاری است.
  2. ما می توانیم از مغز خود برای تغییر نحوه پردازش خودمان از جهان استفاده کنیم و این به نوبه خود، نحوه واکنش ما در برابر آن را تغییر می دهد.
  3. جستجوی مداوم جهان برای چیزهای مثبت، به ما امکان می دهد خوشبختی، قدردانی و خوش بینی را تجربه کنیم.
  4. هنگامی که شکست را به عنوان فرصتی برای رشد مجدداً تنظیم می کنیم، به احتمال زیاد آن رشد را تجربه خواهیم کرد (به رشد پس از سانحه مراجعه نمایید)
  5. موفق ترین افراد در کار و زندگی، معتقدند که اعمال آنها تاثیر مستقیم بر نتایج آنها دارد.

 

خلاصه مزیت شادی

 

  • اگر سخت کار کنید، موفق خواهید شد و زمانی که موفق شوید، خوشحال خواهید شد که این فرمولی نقض شده است.
  • “رویکرد معمول در درک رفتار انسان همیشه جستجوی رفتار یا نتیجه متوسط بوده است.”
  • اولین اشتباهی که روانشناسی سنتی مرتکب می شود، جستجوی رفتار یا نتیجه متوسط برای درک رفتار انسان است. تل بن شاهر (Tal Ben-Shahar) این امر را “خطای میانگین” می نامد.
  • “اگر فقط متوسط را مطالعه و بررسی نماییم، فقط متوسط نیز خواهیم ماند.”
  • دومین اشتباهی که روانشناسی سنتی مرتکب می شود این است که فقط روی افرادی متمرکز می شود که در یک طرف متوسط قرار دارند.
  • اگر تمام تلاش شما برای کاهش چیزهای بد است، شما فقط به میانگین خواهید رسید و به طور کامل فرصت بیش از حد متوسط را از دست خواهید داد.
  • مطالعات بیشماری نشان داده است که روابط اجتماعی بهترین تضمین افزایش رفاه و کاهش استرس است، هم پادزهری برای درمان افسردگی و هم نسخه ای برای عملکرد بالاتر.
  • “وقتی شادتر و مثبت تر باشیم موفق تر می شویم.”
  • “معلوم شد که مغز ما به معنای واقعی کلمه سخت گیر است و می تواند در بهترین حالت خود را نشان دهد اما نه وقتی در حالت منفی است و یا حتی خنثی، بلکه فقط وقتی که مثبت است.”
  • از آنجا که مغزهای مثبت نسبت به مغزهای خنثی یا منفی دارای یک مزیت بیولوژیکی هستند، مزیت شادمانی به ما می آموزد که چگونه مغز خود را دوباره آموزش دهیم تا از مثبت سازی بهره ببریم و بهره وری و عملکرد خود را بهبود ببخشیم.
  • اینکه چگونه دنیا را تجربه می کنیم و همچنین توانایی ما برای موفقیت در آن، براساس ذهنیت ما دائماً تغییر می کند. فولکروم و لور به ما می آموزند که چگونه می توانیم ذهنیت خود (نقطه اتکای خود) را به گونه ای تنظیم کنیم که به ما قدرت (اهرم) بیشتری برای تحقق و موفقیت بیشتری بدهد.
  • وقتی مغز ما در الگویی گیر می کند که روی استرس، منفی نگری و شکست متمرکز است، خود را برای شکست آماده می کنیم. اثر تتریس به ما می آموزد که چگونه مغز خود را دوباره آموزش دهیم تا الگوهای احتمالی را تشخیص دهد، بنابراین هر کجا که نگاه کنیم می توانیم فرصت را ببینیم و از آن استفاده کنیم.
  • در بحبوحه شکست، استرس و بحران، مغز ما مسیرهای مختلفی را ترسیم می کند تا به ما کمک کند تا با آنها کنار بیاییم. (Falling Up) یافتن راهی ذهنی است که نه تنها ما را از شکست یا رنج خارج می کند بلکه به ما می آموزد که به خاطر آن شادتر و موفق تر باشیم.
  • وقتی چالش ها پیش می آیند و ما بیش از حد تحت فشار قرار می گیریم، مغز منطقی ما می تواند توسط احساسات ربوده شود. دایره زورو به ما می آموزد که چگونه با تمرکز ابتدا روی اهداف کوچک و قابل کنترل، و سپس گسترش تدریجی دایره خود برای دستیابی به اهداف بزرگتر و بزرگتر، کنترل خود را بدست آوریم.
  • حفظ تغییرات پایدار اغلب غیرممکن احساس می شود زیرا اراده ما محدود است. و هنگامی که اراده از کار می افتد، ما به عادت های قدیمی خود باز می گردیم و تسلیم مسیر کمترین مقاومت می شویم. قانون 20 ثانیه ای نشان می دهد که چگونه با انجام تنظیمات کوچک انرژی، می توان مسیر کمترین مقاومت را تغییر مسیر داد و عادت های بد را جایگزین عادت های خوب کرد.
  • در میان چالش ها و استرس ها، برخی از افراد تصمیم می گیرند که خود را در لاکشان فرو ببرند و در درون خود عقب نشینی کنند. اما موفق ترین افراد روی دوستان، همسالان و اعضای خانواده خود سرمایه گذاری می کنند تا خود را به جلو سوق دهند. سرمایه گذاری اجتماعی به ما می آموزد که چگونه در یکی از بزرگترین عوامل پیش بینی کننده موفقیت و تعالی – شبکه پشتیبانی اجتماعی خود – سرمایه گذاری بیشتری کنیم.
  • “خوشبختی اعتقادی نیست که ما نیازی به تغییر نداشته باشیم. این درک است که می توانیم. “

 

اصل شماره 1: مزیت خوشبختی

 

  • مارتین سلیگمن، پیشگام روانشناسی مثبت، خوشبختی را به سه مولفه قابل اندازه گیری تقسیم کرده است: لذت، تعامل و معنا.
  • برای شان آکور خوشبختی، لذتی تلاشی است که با توانایی های بالقوه خود احساس می کنیم.
  • “به جای اینکه اقدامات خود را برای جنگیدن یا فرار از دست احساسات منفی کاهش دهیم، احساسات مثبت احتمالاتی را که ما پردازش می کنیم گسترش می دهد و ما را متفکر، خلاق و باز برای ایده های جدید می کند.”
  • احساسات مثبت مغز ما را با دوپامین و سروتونین پر می کند، مواد شیمیایی که نه تنها احساس خوبی به ما می دهند بلکه مراکز یادگیری مغز ما را به سطوح بالاتر می رسانند. آنها به ما کمک می کنند تا اطلاعات جدید را سازماندهی کنیم، آنها را مدت بیشتری در مغز نگه داریم و بعداً سریعتر آنها را بازیابی کنیم. همچنین آنها ما را قادر می سازند تا ارتباطات عصبی بیشتری برقرار و تداوم بخشند، که به ما امکان می دهد سریعتر و خلاقانه فکر کنیم، در تجزیه و تحلیل پیچیده و حل مسئله مهارت بیشتری داشته و روشهای جدید انجام کارها را مشاهده و ابداع کنیم.”
  • “افرادی که سر خود را پایین نگه می دارند و در لاک خودشان فرو می روند و منتظر کاری هستند تا شادی نهایی را به ارمغان آورند، خود را در معرض آسیب بزرگی قرار میدهند، در حالی که کسانی که از هر موقعیتی که مثبت هستند استفاده می کنند، جلوتر می افتند.”
  • “حتی کوچکترین موارد مثبت نیز می توانند یک لبه رقابتی جدی را برای یک فرد رقم بزنند.”
  • “خوشبختی فقط یک روحیه نیست بلکه یک اخلاق کاری است.”

چگونه می توان روحیه خود را بهبود بخشید و شادمانی خود را در طول روز افزایش داد؟

 

  1. مراقبه کنید

 

  • “دانشمندان علوم مغز و اعصاب دریافته اند که راهبی که سالها به مراقبه می پردازند در واقع قشر جلوی پیشانی سمت چپ خود، بخشی از مغز که بیشترین احساس خوشبختی را دارد، را رشد می دهد.”
  • “مطالعات نشان می دهد که در دقایقی پس از مراقبه، ما احساس آرامش و رضایت و همچنین آگاهی و همدلی را افزایش می دهیم. و حتی تحقیقات نشان می دهد که مراقبه منظم می تواند به طور دائمی مغز را به گونه ای فعال کند تا سطح شادی را افزایش دهد، استرس را کاهش دهد، حتی عملکرد ایمنی را بهبود بخشد.”

 

  1. چیزی پیدا کنید که شما را معطوف به آینده کند

 

  • “یک مطالعه نشان داده است افرادی که فقط به تماشای فیلم مورد علاقه خود فکر می کنند در واقع میزان اندورفین خود را 27 درصد افزایش می دهند.”
  • “پیش بینی پاداش های آینده می تواند مراکز لذت در مغز شما را به همان اندازه پاداش واقعی فعال کند.”

 

  1. اعمال مهربانانه را انجام دهید

 

  • “یک تحقیق بلندمدت تجربی، شامل یک مطالعه بر روی بیش از 2000 نفر، نشان داده است که اعمال نوع دوستی- که به دوستان و غریبه ها می دهد- استرس را کاهش می دهد و به شدت به افزایش سلامت روان کمک می کند.”
  • “هفته ای یک روز را انتخاب کنید و به ارتکاب پنج عمل مهربانی اشاره کنید.”

 

   4. مثبت بودن را به محیط اطراف خود تزریق کنید

 

  • “محیط فیزیکی ما می تواند تاثیر زیادی بر ذهنیت و احساس رفاه ما بگذارد.”
  • “مطالعات نشان داده است که هرچه  برنامه های تلویزیونی منفی و به ویژه رسانه های خشن کمتری تماشا کنیم، شادتر هستیم.”

 

  1. ورزش کنید

 

  • “فعالیت بدنی می تواند باعث تقویت خلق و خو و افزایش عملکرد کار ما به روش های دیگر نیز شود، از طریق بهبود انگیزه و احساس تسلط، کاهش استرس و اضطراب، و کمک به ما در جریان یافتن – احساس” درگیری کامل ” که معمولاً وقتی در بالاترین بازدهی خود به دست می آوریم. “

 

  1. هزینه کنید (اما نه برای اشیا)

 

  • “رابرت فرانك در كتاب تب لاکچری بودن (Luxury Fever) توضیح داد كه احساسات مثبتی كه از اشیا مادی به دست می آوریم زودگذر است، اما صرف هزینه برای تجارب، به ویژه تجربه با افراد دیگر، احساسات مثبتی ایجاد می كند كه هم معنی دارتر هستند و هم ماندگارتر.”
  • “صرف هزینه برای افراد دیگر” هزینه های اجتماعی “نامیده می شود که باعث افزایش خوشبختی می شود.
  • “دو ستون را روی یک کاغذ بکشید (یا ده دقیقه در محل کار به ایجاد صفحه گسترده عالی بپردازید) و خریدهای خود را در ماه آینده پیگیری کنید. آیا بیشتر خرج اشیا می کنید یا تجربه ها؟ در پایان ماه، به بالای هر ستون نگاه کنید و به لذت هر خرید برای شما فکر کنید و برای چه مدت. “

 

  1. به تمرین برای ایجاد مهارت بپردازید

 

  • “هر بار که از یک مهارتی استفاده می کنیم، حالا هرچه که باشد، احساس مثبتی می کنیم. اگر احساس کردید که به تقویت کننده خوشبختی نیاز دارید، استعدادی را که مدتی است از آن استفاده نکرده اید دوباره مرور کنید. “
  • “اگرچه حتی بیشتر از استفاده از مهارت، داشتن قدرت شخصیت، ویژگی ای است که عمیقاً در وجود ما نهفته است.”
  • “مطالعات نشان داده است که هرچه بیشتر از نقاط قوت خود در زندگی روزمره استفاده کنید، شادتر خواهید شد.”

 

اصل شماره 2: اهرم و تکیه گاه

 

  • “در حالی که، یقینا، ما نمی توانیم واقعیت را فقط از طریق اراده محض تغییر دهیم، اما می توانیم از مغز خود برای تغییر نحوه پردازش جهان استفاده کنیم و این به نوبه خود واکنش ما نسبت به آن را تغییر می دهد.”
  • “خوشبختی دروغ گفتن به خود یا بستن چشم به روی چیز های منفی نیست، بلکه تنظیم مغز به گونه ای است که راههای بالاتر رفتن از شرایط خود را ببینیم.”
  • “قدرت ما برای به حداکثر رساندن پتانسیل خود بر دو چیز مهم استوار است: (1) طول اهرم ما – ما چقدر قدرت و امکان بالقوه را باور داریم و (2) موقعیت تکیه گاه خود – طرز تفکر ما با آن قدرت تغییر ایجاد کنید. “
  • “با تغییر نقطه اتکای ذهنیت و طولانی کردن اهرم امکان، آنچه ممکن است تغییر می دهیم.”
  • “این وزن جهان نیست که تعیین می کند چه چیزی را می توانیم به دست آوریم. این نقطه اتکا و اهرم ماست. “
  • ” واقعیت “صرفاً درک نسبی مغز ما از جهان است که بر اساس مکان و چگونگی مشاهده آن است.”
  • “بنابراین اینکه چطور تصور نسبی ما از آنچه اتفاق می افتد، یا آنچه فکر می کنیم اتفاق خواهد افتاد، واقعاً می تواند بر آنچه اتفاق می افتد تأثیر بگذارد؟ یک پاسخ این است که مغز به گونه ای سازمان یافته است که براساس آنچه پیش بینی می کنیم عمل می کند، چیزی که روانشناسان آن را “تئوری انتظار” می نامند. “
  • “انتظار از یک رویداد باعث می شود مجموعه پیچیده ای از نورون ها به گونه ای فعالیت کنند که گویی واقعه واقعاً در حال وقوع است، و باعث ایجاد یک حوادث ناگهانی در سیستم عصبی می شود که منجر به اعمال واقعی جسمی می شود.”
  • “ساخت ذهنی فعالیتهای روزمره ما، بیش از خود فعالیت، واقعیت ما را مشخص می کند.”
  • “هنگامی که ما خود را با لذت” وسیله “دوباره متصل می کنیم، در مقابل فقط تمرکز بر” اهداف” است، ما طرز تفکر را اتخاذ می کنیم که نه تنها برای لذت بردن بلکه برای نتایج بهتر مناسب تر باشد.”
  • “هنگامی که با یک کار یا چالش دشوار روبرو هستید، با تمرکز بر تمام دلایل موفقیت خود، و نه شکست، یک مزیت رقابتی فوری به خود بدهید. به جای مهارتهایی که ندارید، مهارتهای مربوطه را به خود یادآوری کنید. به زمانی فکر کنید که در گذشته در شرایط مشابهی بوده اید و عملکرد خوبی داشته اید. “
  • “هنگامی که ما اعتقاد داریم نتیجه مثبتی برای تلاش ما در نظر گرفته شده است، ما بیشتر کار می کنیم به جای اینکه در برابر درماندگی تسلیم شویم.”
  • “با تغییر در درک خود و کار خود، می توانیم نتایج خود را به طرز چشمگیری بهبود بخشیم.”
  • پس از سالها و صدها مصاحبه با کارگران در هر حرفه قابل تصور، امی ورزنسفسکی دریافته است که کارمندان یکی از سه “جهت کار” یا ذهنیت در مورد کار ما دارند.
  • “ما کار خود را مانند یک حرفه، یک شغل یا یک تماس می بینیم. افرادی که مشاغل سختی دارند، حقوق آنها به عنوان پاداش است. آنها کار می کنند زیرا مجبورند و دائماً منتظر زمانی هستند که می توانند دور از شغل خود بگذرانند. در مقابل، افرادی هستند که کار خود را به عنوان یک شغل نه تنها از روی ضرورت بلکه برای پیشرفت و موفقیت انجام می دهند. آنها روی کارشان سرمایه گذاری کرده اند و میخواهند کار خوبی انجام دهند. سرانجام، افرادی که دارای دیدگاه تماس هستند، به خودی خود هدف تلقی می شوند. کار آنها نه به دلیل پاداش های بیرونی بلکه به دلیل اینکه آنها احساس می کنند کار مثبتی انجام میدهند، از قدرت شخصی خود بهره می برند و احساس به آنها معنا و هدف می بخشد.
  • “افرادی با گرایش تماس نه تنها کارشان پاداش بیشتری به آنها عطا می کنند بلکه به دلیل این گرایش سخت تر و طولانی تر کار می کنند. و در نتیجه، اینها افرادی هستند که به احتمال زیاد جلوتر از بقیه قرار می گیرند.”
  • “جالب ترین یافته رزنسیویکی، فقط این نیست که مردم کار خود را به عنوان یکی از این سه مورد میبینند، بلکه در واقع اساساً مهم نیست که یک فرد چه شغلی داشته باشد-نوع شغل اهمیت ندارد.”
  • “جهت گیری تماس می تواند به همان اندازه که با کار واقعی انجام می شود با ذهنیت ارتباط داشته باشد.”
  • “کارمندان ناراضی می توانند راه هایی برای بهبود زندگی شغلی خود پیدا کنند که شامل ترک، تغییر شغل یا حرفه یا رفتن برای یافتن خود واقعی، نباشد. روانشناسان سازمانی این کار را “ساخت کار” می نامند، اما در اصل این کار صرفاً تنظیم ذهنیت فرد است.”
  • “اگر نمی توانید به کارهای روزمره خود را تغییر واقعی دهید، از خود بپرسید که چه معنی و لذت بالقوه ای در کار شما وجود دارد.”
  • “محققان دریافته اند که کوچکترین وظایف نیز وقتی به اهداف و ارزشهای شخصی متصل باشند، می توانند معنای بیشتری داشته باشند.”
  • “یک کاغذ را به صورت افقی برگردانید، و در سمت چپ کاری را که مجبور به انجام آن در محل کار هستید بنویسید که فاقد معنی است. سپس از خود بپرسید: هدف از این کار چیست؟ چه نتیجه ای خواهد داشت؟ یک پیکان به سمت راست بکشید و جواب را بنویسید. اگر آنچه نوشتید هنوز بی اهمیت به نظر می رسد، دوباره از خود بپرسید: این کار به چه نتیجه ای منجر می شود؟ یک پیکان دیگر بکشید و این را یادداشت کنید. ادامه دهید تا به نتیجه ای برسید که برای شما معنی دار باشد. به این ترتیب می توانید هر کار کوچکی را که انجام می دهید به تصویر بزرگتر، به هدفی متصل کنید که انگیزه و انرژی شما را حفظ کند.”
  • “شما می توانید بهترین شغل جهان را داشته باشید، اما اگر معنای آن را پیدا نکنید، چه یک سازنده فیلم باشید و چه یک بازی ساز NFL از آن لذت نخواهید برد.”
  • “آنچه از مردم انتظار داریم (و از خودمان) در کلماتی که استفاده می کنیم خود را نشان می دهد و این کلمات می توانند تأثیر مهمی در نتایج نهایی داشته باشند.”
  • “این پدیده اثر Pygmalion نامیده می شود: وقتی اعتقاد ما به توانایی های شخص دیگری آن پتانسیل را زنده کند.”
  • “انتظاراتی که از فرزندان، همکاران و همسرانمان داریم – خواه آنها هرگز ابراز شوند یا نشوند- می تواند این انتظار را به واقعیت تبدیل کند.”
  • “مردم همانگونه رفتار می کنند که انتظار داریم آنها رفتار کنند، این بدان معناست که انتظارات یک رهبر در مورد آنچه که انگیزه کارمندانش را ایجاد می کند اغلب به حقیقت می پیوندد.”
  • “هر دوشنبه، این سه سوال را از خود بپرسید: (1) آیا من معتقدم هوش و مهارت کارمندان من ثابت نیستند، اما با تلاش می توانند بهبود یابند؟ (2) آیا من معتقدم که کارمندان من می خواهند همان تلاش را انجام دهند، همانطور که می خواهند در شغل خود معنی و تحقق پیدا کنند؟ و (3) چگونه می توانم این باورها را در گفتار و کردار روزمره خود منتقل کنم؟ “

 

اصل شماره 3: اثر تتریس

 

  • “اسکن مداوم جهان برای چیزهای منفی عواقب زیادی دارد. این کار خلاقیت ما را کاهش می دهد، سطح استرس ما را افزایش می دهد و انگیزه و توانایی ما برای رسیدن به اهداف را کاهش می دهد.”
  • نابینایی عمدی: “عدم توانایی مکرر ما در دیدن آنچه که اغلب در مقابل ما است، اگر ما مستقیماً روی آن تمرکز نکنیم.”
  • “ما تمایل داریم آنچه را که به دنبال آن نیستیم از دست بدهیم.”
  • “وقتی مغز ما دائماً نکات مثبت را بررسی می کند و بر روی آن تمرکز می کند، ما از سه ابزار مهم در دسترس خود بهره مند می شویم: شادمانی، سپاسگزاری و خوش بینی.”
  • “روانشناسان این را” رمزگذاری پیش بینی” می نامند: خود را آماده کنید تا انتظار داشته باشید که نتیجه مطلوبی در واقع مغز شما را رمزگذاری کند تا نتیجه را در صورت بوجود آمدن تشخیص دهد.
  • “بهترین راه برای شروع این کار این است که لیستی روزانه از چیزهای خوب شغلی، حرفه و زندگی خود تهیه کنید.”
  • “وقتی لیستی از “سه اتفاق خوب” را که در آن روز اتفاق افتاده بنویسید، مغز شما مجبور خواهد شد 24 ساعت گذشته را برای یافتن نکات مثبت – چیزهایی که باعث خنده های کوچک یا بزرگ، احساس موفقیت در محل کار، تقویت ارتباط با خانواده، بارقه ای از امید به آینده.”
  • “تغییر در تمرین سه چیز خوب نوشتن یک مقاله کوتاه در ژورنال در مورد یک تجربه مثبت است.”
  • “سن شما، یا کاری که برای گذران زندگی می کنید اهمیت ندارد. آنچه که اهمیت دارد تداوم و آموزش است.”

 

اصل شماره 4: سقوط

 

  • “در هر نقشه ذهنی پس از بحران یا مشکلات، سه مسیر ذهنی وجود دارد. یکی که مدام در اطراف مکانی که در حال حاضر هستید دور می زند (به عنوان مثال، رویداد منفی تغییری ایجاد نمی کند؛ در همان جایی که شروع می کنید پایان می یابید). یک مسیر ذهنی دیگر شما را به سمت عواقب منفی بعدی سوق می دهد (یعنی بعد از واقعه منفی وضعیت شما خیلی بدتر است؛ این مسیر به همین دلیل است که ما از درگیری و چالش می ترسیم). و یکی، که من آن را مسیر سوم می نام، که ما را از شکست یا عقب نشینی به مکانی می رساند که حتی از قبل از سقوط نیز قدرتمندتر و تواناتر هستیم.”
  • “مطالعه پس از مطالعه نشان می دهد که اگر بتوانیم شکست را فرصتی برای رشد تصور کنیم، به احتمال زیاد این رشد را تجربه خواهیم کرد.”
  • “با اسکن نقشه ذهنی خود برای یافتن فرصت های مثبت، و با رد این عقیده که هر پایین زندگی فقط ما را به سمت پایین تر سوق می دهد، ما به خود بیشترین قدرت ممکن را می دهیم: توانایی حرکت نه به رغم شکست ها، بلکه به دلیل آنها.”
  • “توانایی افراد در یافتن مسیر پیشرفت بیشتر به چگونگی تصور کارتهایی که به آنها تعلق گرفته است بستگی دارد، بنابراین استراتژی هایی که اغلب منجر به رشد خصمانه می شوند شامل تفسیر مجدد مثبت اوضاع یا واقعه، خوش بینی، پذیرش و سازوکارهای مقابله ای هستند. شامل تمرکز بر روی مسئله اصلی است (به جای تلاش برای جلوگیری از آن یا انکار آن).”
  • “افرادی که با موفقیت می توانند خود را از زیر تشک بلند کنند کسانی هستند که خود را نه با آنچه برای آنها اتفاق افتاده بلکه با آنچه می توانند از آنچه اتفاق افتاده تعریف می کنند.”
  • “اتفاقات لزوماً برای بهتر شدن چیزی نمی افتند، اما برخی از افراد قادرند از اتفاقاتی که رخ می دهد بهترین نتیجه را ببرند.”
  • “وقتی مردم در یک زمینه از زندگی احساس درماندگی می کنند، نه تنها در همان یک زمینه تسلیم می شوند. آنها اغلب درس را “بیش از حد” یاد می گیرند و آن را در موقعیت های دیگر اعمال می کنند. آنها متقاعد می شوند که یک مسیر بن بست باید اثبات این باشد که همه مسیرهای ممکن بن بست هستند.”
  • “عکس العمل یک سناریوی جایگزین است که مغز ما برای کمک به ما در ارزیابی و درک آنچه واقعاً اتفاق افتاده است ایجاد می کند.”
  • از آنجا که عکس العمل ها ابداع شده اند، ما در واقع در هر شرایطی قدرت این را داریم که آگاهانه عکس العملی را انتخاب کنیم که باعث خوشبختی ما شود تا درماندگی. و انتخاب یک فکر مثبت، علاوه بر اینکه باعث می شود احساس بهتری داشته باشیم، خود را برای کل مزایای انگیزه و عملکرد آماده می کنیم که اکنون می دانیم با یک ذهنیت مثبت همراه است. از طرف دیگر، انتخاب علامت عکس العملی که باعث ترس بیشتر ما از ناملایمات شود، در واقع باعث می شود آن بزرگتر از آنچه واقعاً است باشد.”
  • هنگامی که ذهنستی را انتخاب می کنیم که به ما احساس بدتری بدهد، در واقع ما واقعیت خود را تغییر می دهیم و اجازه می دهیم مانع نفوذ بسیار بیشتری از آنچه در غیر این صورت است بر ما بگذارد.”
  • “از دهه های بعدی مطالعات بعدی نشان داده است که سبک تبیینی – نحوه انتخاب ماهیت وقایع گذشته – تأثیر بسزایی در خوشبختی و موفقیت آینده ما دارد.”
  • “افرادی که سبک تفسیری خوش بینانه ای دارند، ناملایمات را محلی و موقتی تفسیر می کنند (یعنی”این چندان بد نیست و بهتر خواهد شد. “) در حالی که کسانی که سبک تبیینی بدبینانه دارند، این وقایع را جهانی تر و دائمی تر می دانند (به عنوان مثال، “این واقعاً بد است و هرگز تغییر نخواهد کرد.”).
  • “اکنون می دانیم که در واقع همه راه های موفقیت، به سبک توضیحی القا می شود.”
  • “یکی از راه های کمک به خود برای دیدن مسیر دشواری به فرصت، تمرین مدل تفسیر ABCD است: ناملایمات، باورها، پیامدها و مباحثات.”
  • ناملایمات رویدادهایی هستند که نمی توانیم تغییر دهیم. همینه که هست! اعتقاد، واکنش ما در برابر واقعه است. چرا فکر کردیم که این اتفاق افتاده است و فکر می کنیم معنی آن برای آینده چیست. اگر اولی را باور کنیم – یعنی اگر مشکلات را کوتاه مدت ببینیم یا فرصتی برای رشد یا فقط به بخشی از زندگی خود محدود شویم – در این صورت احتمال نتیجه مثبت را به حداکثر می رسانیم. اما اگر این باور ما را به سمت یک مسیر بدبینانه تر سوق دهد، درماندگی و بی عملی می تواند پیامدهای منفی به همراه داشته باشد. مشاجره شامل این است که ابتدا به خود بگوییم که اعتقاد ما فقط همین است – یک باور، نه یک واقعیت – و سپس آن را به چالش بکشیم (یا مناقشه کنیم).
  • “روانشناسان توصیه می کنند که ما این صدا را بیرونی کنیم (یعنی وانمود کنیم که از طرف شخص دیگری می آید)، بنابراین مثل اینکه در واقع با شخص دیگری بحث می کنیم.”
  • “وقتی با یک چشم انداز وحشتناک روبرو می شویم – به عنوان مثال پایان یک رابطه عاشقانه یا یک شغل – ما بیش از اندازه تخمین می زنیم که برای چه مدت ما را ناراضی خواهد کرد.”
  • “ما قربانی” بی توجهی به سیستم ایمنی “می شویم، این بدان معناست که ما به طور مداوم فراموش می کنیم که سیستم ایمنی روانشناختی ما چقدر در کمک به ما برای عبور از مشکلات کمک می کند.”
  • “ناملایمات، فارغ از اینکه چه باشند، به سختی ما را تصور نمی کنیم.”

 

اصل شماره 5: دایره زورو

 

  • یکی از قوی ترین محرک های رفاه و عملکرد این است که احساس می کنیم کنترل داریم و سرنوشت خود را در محل کار و خانه تسلط داریم.
  • “روانشناسان دریافته اند که این نوع دستاوردها در بهره وری، خوشبختی و سلامتی ارتباط بیشتری با میزان کنترل واقعی ما و بیشتر با میزان کنترل تصور ما ندارد.”
  • “موفق ترین افراد در کار و زندگی، کسانی هستند که روانشناسان آنها را “منبع کنترل درونی” می نامند، این اعتقاد که اقدامات آنها تاثیر مستقیمی بر نتایج آنها دارد.”
  • “آزمایشات نشان می دهد هنگامی که افراد مبتلا به احساس پریشانی بالا می شوند، سریعتر بهبود می یابند. اینها کسانی هستند که می توانند احساس خود را تشخیص دهند و این احساسات را به زبان می آورند.”
  • “هر دفعه با مقابله با یک چالش کوچک- یک حلقه باریک که به آرامی به سمت خارج گسترش می یابد- می توانیم یاد بگیریم که اقدامات ما تأثیر مستقیم بر نتایج ما دارند، که ما عمدتا سرنوشت خود هستیم.”
  • “موفقیت های کوچک می تواند به دستاوردهای بزرگ منتهی شود. تمام آنچه لازم است این است که اولین حلقه را در ماسه ترسیم کنیم.”

 

اصل شماره 6: قانون 20 ثانیه ای

 

  • “قضاوت صحیح یک عمل مشترک نیست.”
  • ویلیام جیمز ایجاد عادت های خوب را “تلاشهای روزانه” می خواند.
  • دلیل اینکه بسیاری از ما در حفظ تغییرات دچار مشکل هستیم این است که سعی می کنیم به اراده اعتماد کنیم.
  • مسئله این است که هرچه بیشتر از اراده خود استفاده کنیم، فرسوده تر می شود.
  • “این کشش نامرئی به سمت مسیر کمترین مقاومت می تواند زندگی ما را بیش از آنچه که تصور می کنیم دیکته کند و مانعی صعب العبور برای تغییر و رشد مثبت ایجاد کند.”
  • مطالعات نشان می دهد که این فعالیت ها فقط برای 30 دقیقه لذت بخش و جذاب هستند، سپس آنها شروع به صرفه جویی در انرژی ما می کنند، و آنچه روانشناسان آن را” آنتروپی روانی “می نامند ایجاد می کنند – این احساس بی عاطفه و بی احساس کتی است.
  • “در فیزیک، انرژی فعال سازی جرقه اولیه مورد نیاز برای کاتالیز کردن یک واکنش است. برای غلبه بر اینرسی و شروع یک عادت مثبت، افراد به همان انرژی اعم از جسمی و روحی نیاز دارند.”
  • “تعداد زیاد و حجم حواس پرتی نیست که ما را به دردسر بیندازد. این سهولت دسترسی به آنهاست.”
  • “انرژی فعال سازی را برای عاداتی که می خواهید اتخاذ کنید کاهش دهید و آن را برای عادت هایی که می خواهید از آنها اجتناب کنید افزایش دهید. هرچه بیشتر بتوانیم انرژی فعال سازی را برای اقدامات مورد نظر خود کاهش دهیم یا حتی از بین ببریم، توانایی خود را برای شروع تغییر مثبت بیشتر می کنیم.”
  • “با افزودن 20 ثانیه به روز خود، سه ساعت پس گرفتم.”
  • “کلید کاهش انتخاب تنظیم و پیروی از چند قانون ساده است. روانشناسان این نوع قوانین را “تصمیمات درجه دوم” می نامند، زیرا آنها اساساً تصمیماتی در مورد زمان تصمیم گیری هستند، مانند تصمیم گیری زودهنگام در مورد زمان، مکان و نحوه کار من در صبح.”
  • “قوانین مخصوصاً در چند روز اول فعالیت تغییر رفتار، هنگامی که دور شدن از مسیر آسان تر است، مفید است. به تدریج، با عادت بیشتر شدن عمل مورد نظر، می توانیم انعطاف پذیرتر شویم.”

 

اصل شماره 7: سرمایه گذاری اجتماعی

 

  •  

  • هرچه حمایت اجتماعی شما بیشتر باشد، خوشبخت تر خواهید بود.
  • “هنگامی که بیش از هزار زن و مرد حرفه ای بسیار موفق هنگام نزدیک شدن به دوران بازنشستگی مصاحبه می شدند و از آنها می پرسیدند که چه انگیزه ای بیش از همه در طول زندگی حرفه ای آنها ایجاد کرده است، آنها اکثراً دوستی های کاری را بالاتر از منافع مالی و موقعیت فردی قرار دادند.”
  • “روانشناسان سازمانی دریافته اند که حتی برخوردهای کوتاه مدت نیز می تواند” ارتباطاتی با کیفیت بالا “ایجاد کند که به گشودگی، انرژی و اصالت در میان همکاران دامن می زند و به نوبه خود منجر به مجموعه ای از دستاوردهای قابل لمس و قابل اندازه گیری در عملکرد می شود.”
  • “شلی گیبل، روانشناس برجسته در دانشگاه کالیفرنیا، دریافته است که چهار نوع پاسخ متفاوت وجود دارد که می توانیم به خبر خوب کسی بدهیم، و فقط یکی از آنها به طور مثبت در این رابطه نقش دارد. پاسخ برنده فعال و سازنده است. این پشتیبانی مشتاقانه، و همچنین نظرات خاص و سوالات بعدی را ارائه می دهد.”
  • “جالب است که تحقیقات او نشان می دهد واکنش های منفعلانه به اخبار خوب (“این عالی است. “) می تواند به همان اندازه روابط آشکار منفی برای رابطه مضر باشد (” شما ارتقا یافتید؟ من تعجب می کنم که آنها آن را به سالی ندادند، به نظر می رسد او بیشتر مناسب این شغل است.”
  • “مطالعات گیبل نشان داده است که پاسخگویی فعال سازنده تعهد و رضایت از رابطه را افزایش می دهد و به درجه ای که مردم در هنگام بحث احساس درک، تأیید و مراقبت میکنند، دامن می زند – همه اینها به مزیت شادی کمک می کنند.”

 

اگه از این کتاب خوشتون اومده پیشنهاد میکنم کتاب 7 عادت مردمان موثر رو هم مطالعه کنید و لذت ببرید.

شان آکر 2

درباره شان آکور:

شان آکر نویسنده و سخنران آمریکایی است که به طرفداری از روانشناسی مثبت مشهور است. او نویسنده مزیت شادمانی (The Happiness Advantage) بود و GoodThink و Inc را تأسیس نمود.

کتاب های مشابه مزیت شادمانی:

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *