خلاصه کتاب سرخ نوشته کارل یونگ
نماد شناس
از سال 1914 تا سال 1930، کارل گوستاو یونگ در حال ضبط، بازبینی، بازنویسی، رونویسی مجدد و تصویرسازی محتاطانۀ به گفتۀ خودش کتاب «آغاز اسرارآمیز» بود که تمامی آثار بعدی او از همین این کتاب گرفته شدند.
«کتاب سرخ» یا به گفتۀ خود یونگ «Liber Novus» شامل 200 صفحه کاغذ پوستی خوش نویسی ظریف و نقاشیهای خیالی است که در یک فولیو بزرگ با چرم قرمز رنگ صحافی شده.
***
با اینکه که محتوای این کتاب ، تماما یا بخشی از اون، در دسترس تعداد کمی از همکاران و بیماران قرار گرفت، انتشار اون تا 2009 عقب افتاده بود، تقریباً 50 سال پس از مرگ او، چون یونگ از تأثیر بالقوه کتاب بر شهرتش می ترسید. به هرحال، هرکسی اون رو بخونه ممکن است آنچه رو که از ابتدا یونگ به اون مشکوک بود نتیجه بگیرد: اینکه این دکتر بزرگ عقلش رو از دست داده.
یونگ کمی پس از آنکه با فروید درگیر شد، کتابی که بعدها به “کتاب سرخ” تبدیل شد رو آغاز کرد ، هیچ کدام اونها نتونست درک دیگهای از ناخودآگاه رو بپذیرد.
اگرچه یونگ با نظریه اصلی فروید مبنی بر اینکه ذهن ناخودآگاه فراتر از دسترسی خودآگاه قرار داره و در عین حال رفتار انسان رو تحت تأثیر قرار می دهد موافق بود، اما معتقد بود كه برداشت فروید از ذهن ناخودآگاه به عنوان خزانه تاریك امیال سرکوب شده و احساسات انكار شده ناقص بوده وبه طرز غیرضروری منفی است. بیش از حد بر روان رنجوری متمرکز است.
انتشار «روانشناسی ناخودآگاه» یونگ در سال 1912 كه حاصل روانكاوی وی از قهرمانان مرد و زن در «اسطوره شناسی، افسانههای قومی و مذهب» بود، اختلاف نظر این دو پزشك رو به اطلاع عموم رسوند و جامعه روان تحلیلی زوریخ ، که یونگ فعالانه در اون مشارکت داشت ، از انجمن روانکاوی بین المللی فروید جدا شد.
بدون شک آزادی یونگ از مربی خود به همون اندازه دلهره آور بود که هیجان انگیز هم بود و در پاییز سال 1913 یونگ شروع به دیدن الهامات و رویاهایی در هنگام بیداری کرد که هم به خاطر ویرانیهای غیرقابل تحمل و سنگدلی و هم چون نمی تونست اونها رو تعبیر کنه او رو اذیتش می کرد.
او که با بیماران اسکیزوفرنی در خصوص توهمات عذاب آورشون کار کرده بود به این نتیجه رسید که «در خطر نوعی روان پریشی است» و تمام پزشکان بالینی تصمیم گرفتند که در مورد جنون او یادداشت برداری کنند.
اما ظهور جنگ جهانی اول درک او از این الهامات و رویاها رو تغییر داد. سونو شمداسانی ، سردبیر و مترجم گفته است که یونگ در مواجهه با قتل عام گسترده این الهامات رو به عنوان پیشگویی و شواهد «ارتباطات عمیق نیمه خوداگاه بین تخیلات فردی و وقایع جهان» دریافت کرده.
مطالعه یونگ در مورد کهن الگوها در اساطیر او رو متقاعد کرده بود که خلق نمادها از ویژگیهای بشر است؛ لزوماً بیمارگونه نبود بلکه کاملاً برعکس اون بود. نمادهای «پیوند حقیقت منطقی و غیر منطقی» محصول حیاتی و ضروری ناخودآگاه یعنی همون «مهمترین کارکرد» اون بودند.
ذهن ناخودآگاه برای گفتگو با ذهن خودآگاه، با استفاده از زبان کهن الگوها و نمادها ، ابزاری رو برای دستیابی به خودآگاهی، بسیار عمیق تر از جست و جوی خودآگاه به تنهائی، ارائه داد. یونگ که چنین عقیده ای داشت، سفری رو به اعماق کاوش نشده خود آغاز کرد.
یونگ با تمرین «تخیل فعال» شخصیتهایی که با او ارتباط داشتند و با اونها گفتگو می کرد رو احضار کرد. به نظر او رویاها “بیان حقیرانه/بی ارزش محتوای ناخودآگاه” بودند چون تنش کمتری در خواب وجود داشت.
«کتاب سرخ» تصاویر و الهاماتی رو که یونگ به طور خصوصی در “کتاب سیاه” ضبط کرده است رو با حفظ وفاداری نقل کرده و توضیحات و نقاشیهایی رو که او در رویاهای بیداریش دیده بود برای تشویق خوانندگان به “درک ماهیت روانشناختی نمادپردازی” و به چالش کشیدن اونها «به سوی روش جدیدی برای دیدن نهاد خود» اضافه کرد.
این کتاب به طور کلی برگرفته از “چنین گفت زرتشت” نوشتۀ نیچه اثری بسیار تأثیرگذار بر یونگ است.
اما در حالی که نیچه مرگ خدا رو اعلام کرده بود “کتاب سرخ” “تولد دوباره خدا در روح” رو توصیف کرد که از منابع متعدد و مختلفی شامل کتاب مقدس، آخرالزمان ، متون عرفانی، اساطیر یونانی، اوپانیشادها، مصر باستان، امتوات،”حلقۀ” واگنر، «فاوست» گوته و «کمدی الهی» دانته الهام گرفته شده.
و همونطور که شمداسانی اشاره میکنه گرچه نویسندههایی که یونگ از اونها الهام گرفت «می تونند از یک کیهان شناسی معتبر استفاده کنند کتاب «لیبر نووو» (liber novus) تلاشی برای شکل دادن به یک کیهان شناسی فردی است.» یونگ در حین کار بر روی “کتاب سرخ” به تمرین ادامه داد و تحلیلگران خود رو تشویق کرد که الهامات و رویاهای خود رو همونطور که خودش انجام داده بود، احضار کرده و ثبت کنند.
یونگ معتقد بود كتابی كه از ثبت تحلیلهای یک بیمار پدید میاد، “كلیسای شما و مکان ساکت روح شما خواهد بود كه در اون تجدید حیات خواهید یافت.”
در واقع خواندن «کتاب سرخ» مثل بازدید از یک مکان مقدس و زیارتی خارجی است. درک متن یونگ – ملاقات و گوش دادن به موجودات ناخودآگاه او – نیازمند تنهائی، سکوت و تلاش متمرکز است.
در ابتدای کتاب (که به سه بخش لیبر اول ( (Liber Primus ، لیبر دوم (Liber Secundus) و تعمقات (Scrutinies) تقسیم شده است)، یونگ روح خود رو دوباره کشف کرد، در حالی که زمانی که «به روح زمان خدمت کرده بود» با اون بیگانه بود.
از این طریق یک سری ماجرا رو شروع می کنه و در این بین با الیاس، سالوم، یک مار و شیطان ملاقات میکنه. این روایت به صورت ترکیبی از پیشگوییها و دیالکتیک کتاب مقدس پیش میره در مکانهایی که به طرز دور از انتظاری خنده دارند، مثل زمانی که در “قلعه جنگل” یونگ با زنی از نوع رمانهایی که «مدتها پیش به اونها تف کرده بود» روبرو می شه.
یونگ گفتت: «من به معنای واقعی در جهنم هستم ، بدترین بیداری بعد از مرگ که در یک کتابخانه زنده می شم!»
اما قهرمان کلیشهای که یونگ از اون متنفره، این بار چیزی برای آموزش داره: چیزی که او «پیش پا افتاده و کلیشه ای می دونه حاوی خردی است» که او به دنبال اون است.
قهرمان زن به دام افتاده در قلعهای در جنگل یک کهن الگو است؛ نمونهای است که خودخواهی فکری او رو به چالش می کشد. «فردیت یابی» کلمه ای است که یونگ برای ادغام خودآگاه و ناخودآگاه مورد نیاز یک شخص برای رسیدن به تمامیت روانشناختی به کار برد، حالتی تکامل یافته که اون رو در دسترس همه افراد نمیدونست.
به جای شکستن عرف، آنچه شمداسانی اون رو «خلاقیت ناکافی» می دونه، باید در «مطابقت جمعی» جامعه باقی بمونه که ما رو تشویق می کنه تصور کنیم همه کیهان شناسیها همه اسطورهها و آیینها بدون ما و نه درون ما وجود دارند.
اما همونطور که یونگ معتقد است ناخودآگاه جمعی، حتی عمیق تر از ناخودآگاه فردی، قلمرویی است که می تونیم در اون سفر کنیم تا همه آنچه رو در خود داریم کشف کنیم و زیبایی، وحشت و خرد ناخودآگاه رو در دسترس آگاهی قرار بدیم.
کتاب سرخ اثر یونگ شامل یک رونوشت از هر صفحه از نسخه اصلی است و به دنبال اون مقدمه ای جامع به قلم شمداسانی و ترجمه کامل متن دست نویس یونگ ارائه میشه. نقاشیهای یونگ، خیلی از ماندالاها یا همونطور که وی اونها رو توصیف کرد «رمزنگاریهایی در مورد وضعیت خودم» به طور زندهای باز تولید میشن.
این آثار که نقوش باستانی مختلفی رو نشون میدن آدم رو ترغیب میکنن که «کتاب سرخ» رو روی میز قهوه بذاره. به احتمال زیاد در قفسه کتابها جا نمی شه.
با ابعاد 15 در 12 اینچ و تقریباً 10 پوند وزن ، اندازه و وزن فیزیکی کتاب هشدار دهنده است: وقتی خواننده تصمیم می گیره یونگ رو تا ناخودآگاه او دنبال کند، مدتی طول می کشد تا این سفر به پایان برسه.
شمداسانی زمینه تاریخی سفر درونی یونگ رو فراهم می کنه ، زمانی که خودآزمایی رایج بود و اعتقاد به عالم ارواح یا همون روحگرایی برای دانشمندان برجسته اون زمان جذاب بود؛ دانشمندانی که روشهای مورد استفاده توسط رسانهها مثل «نگارش خودکار، صحبت در خلسه و الهامات شفاف» رو به عنوان ابزار دسترسی به ذهن افراد زنده به جای مردگان مورد بررسی قرار دادند.
آیا این فاصلۀ چند دهه بین تکمیل و انتشار«کتاب سرخ» باعث شده که تاثیر و جذابیت این اثرکمتر جلوه کنه؟ به هیچ وجه.
همونطور که شمداسانی بیان می کنه «از نظر انتقادانه «Liber Novus» نیازی به تفسیر تکمیلی نداره ، چون خودش در خود تفسیر شده» و بدین ترتیب در نهایت میشه مطالعه اثری از یونگ که خودش از تمام کارهای دیگهش بالاتر می دونه رو آغاز کرد.
«کتاب سرخ» نه تنها اهمیت درون نگری رو به ما یادآوری می کنه، بلکه راهنمایی است که به کمک اون بتونیم خودمون رو از روح زمانهای جدا کنیم که حتما یونگ رو با سردرگمیهای بیپایان و بیهودهاش، وبلاگها و توییتها و تلفنهای همراه در حال زنگاش شگفت زده و آزرده می کرد.
خلق یکی از تصاویر واقعی تاریخ مدرن، کتاب سرخ اثر یونگ یک کار تک و خارج از طبقه بندی است. به عنوان یک تحقیق در مورد معنای انسان بودن این کتاب از تاریخ روانکاوی فراتر رفته و بر جایگاه یونگ در میان متفکران انقلابی مثل مارکس، اورول و مسلما فروید تأکید میکنه.
تعهد یا همون عشقی که «کتاب سرخ» رو خلق کرده، این کتاب رو مثل یک کتاب دعای قرون وسطایی زیبا و غیرمادی تبدیل کرده است.
یونگ در ابتدای «دشوارترین آزمایش» خود از خودش پرسید: «این چه کاری است که انجام می دهم؟». آمده است که صدایی به او جواب داد: «این هنر است.»
کتاب سرخ: آشفتگی یک انسان نویسنده کارل یونگ
بعد از خواندن این کتاب قطور کارل یونگ فکر می کنید دیوانه شده اید.
پیش از این که حتی یک صفحه از کتاب تازه منتشر شدۀ کارل یونگ به نام کتاب سرخ رو بخونم اعتراف میکنم تا حدی در دلم به او بدبین بودم. این کتاب به مدت نیم قرن ابتدا در کمد خانه یونگ در زوریخ و سپس در یک خزانه بانک خاموش و پنهان مانده بود.
تفسیر خود من از این واقعیت چیه؟ «احمقانه است که حتی یونگ هم فکر می کرد نباید حتی از کمد درش بیاره.» این یعنی همون بدبینی، درسته؟
جنبه دیگه مشکوک بودنم در این واقعیت نهفته بود که این متن توسط خود این روانشناس مشهور به گونه ای توصیف شده بود که می گفت: «تمام مسائل دیگه باید از این کتاب استخراج شه».
تحلیل و نظریه یونگی شامل تحلیل خواب و تعارض کنترل شده بین خودآگاه و نیمه خود آگاه (به نام «فردیت یابی» ) به عنوان اصول مرکزی این نظریه، تا حدودی در حاشیه چشم انداز روانشناختی وجود داره.
اینکه یک کتاب قطور با جلد قرمز چرمی کاملاً مصور و خوشنویسی شده در این ژانر وجود داشته باشه، به نظر تا حدی افراط آمیزه. و من شنیده بودم که دربارۀ محتوای واقعی این کتاب گفتهاند که مجموعه ای طولانی از “تخیلات فعال” یونگ یا «رویاهای زمان بیداری» است که امیدوار بود به کمک اون بشه ذهن خودش رو درک کند.
فکر می کنم بدبینی من غیرمنطقی نبود.
با تمام این توصیفات ، من برای شروع کار هیجان داشتم. گشتن در اون خوابها و تصاویر ، تلاش برای سردر آوردن از آشفتگی درونی یک انسان، چطور خواهد بود؟ آیا مثل خوندن یک دفتر خاطرات رویایی، یا رساله ای اسطوره ای یا روایتی از جنونه؟
قسمت دوم کتاب ، البته اگر می تونید چشمهای خودتون رو از روی اژدهایانی با چندین دست و پا که چیزهایی رو می بلعند یا انسانهایی مثل بز که شما رو خیره می کنند بردارید، شامل ترجمه و مقدمهها و تجزیهتحلیلهای مختلف به قلم پژوهشگر یونگ شناس، سونو شمداسانی است.
متن یونگ به سه قسمت لیبر اول ( (Liber Primus، لیبر دوم (Liber Secundus) و تعمقات (Scrutinies) تقسیم شده است.
این کتاب حاوی صدها پاورقی به قلم مترجم است که منابع اسطوره ای رو توضیح و تفاوتهای مختلف بین پیش نویسهای منتشر نشده رو شرح میده. مثل خوندن یک کتاب درسی پرحجم است، فقط فرقش این است که فوقالعاده دیوونه کننده است.
لیبر اول تقریباً مثل کتاب مقدس شخصی شده می ماند. یونگ می نویسد: «راه دیگهای وجود ندارد، همه راههای دیگه غلط است». «من راه درست رو پیدا کردم، اون منو به سمت تو، به روح من سوق داد. من آبدیده و تزکیه شده بازگشتهام. آیا هنوز منو می شناسی؟”
بیشتر کتاب اول مکالمه یا مجموعه ای از تعاملات با روح نویسنده است که به نظر می رسه زن باشه. یونگ تصاویر و سفرهای صحرایی، رویاها و همینطور ناامیدی خود رو از عدم توانایی اش در تفسیر اونها توصیف می کند.
من دربارۀ اینکه چرا این کتاب ممکن است همون چیزی باشه که سایر اندیشههای یونگی از اون گرفته شده است تحقیق کردم و خطوطی از این دست رو پیدا می کنم که می گویند: «رویاها کلمات هدایت کننده روح هستند. چرا من از این پس نباید رویاهایم رو دوست بدارم و تصاویر معماگونه اش رو تبدیل به اشیا مورد توجه روزمره خود نکنم؟»
نوعی وزن و آهنگ در نوشتههای او وجود داره که مسحورکننده است، اما رمزگشایی یا تفسیر مطالب آنقدر دشوار است که به طور مداوم این وزن رو بهم می زند.
به این خط می رسم که می گوید: «تو خودت رو دیوانه می دانی ، و به نوعی در واقع دیوانه خواهی شد» و حداقل برای اون لحظه صحبت درباره اش برایم سخت است.
***
داستانهای لیبر دوم کمکم مثل حکایات و تمثیلها به نظر می رسه.
بعد از اتمام داستانها، پراکنده گوییهای طولانی و درسهایی در باب ماهیت خودآگاه و روان خود نویسنده اومده، اما من خودم داشتم در اونها برای یافتن موضوع یا مشکلی خاص تلاش می کردم. الیاس نبی و سالومه، مشهورترین شخصیت جان باپتیست، شخصیتهای اصلی این داستان هستند و تقریباً مثل هر شخصیتی دیگهای به نظر می رسه از تعاملات خود با یونگ به طرز خیلی بدتری از خود این تجربه جدا شده اند.
شمداسانی در مقدمه نوشت که این کتاب به طور کلی درباره «تولد دوباره تصویری جدید از خدا در روح او» است.
فکر می کنم این موضوع در بستر گرایشهای فکری اون دوره زمانی، منطقی باشه. نیچه 30 سال قبل اعلام کرده بود “خدا مرده است” و بی ثباتی ذاتی زبان و خودآگاه که توسط نویسندگان و هنرمندان مدرنیست اون زمان به نمایش درآمده بود تصویری تهی از دنیای درونی ما ترسیم کرد.
فرایندی که یونگ توصیف می کنه، به نظر می رسه که هر چیزی باشه به جز هموار و تذکیه کننده، چه برسه به تولدی دوباره از میان اون خلا. بخشی از کتاب به نام Nox Tertia (شب سوم) مملو از اتهامات علیه خود است: «همه چیز در درون من کاملاً به هم ریخته است. مسائل دارند جدی می شوند و آشفتدگی سراغم می آید.»
لیبر دوم رو تمام میکنم و بعد که سراغ تعمقات می روم نسبت به اول کتاب بیشتر مجذوب یا یا بهتر است بگویم درگیر شده ام، اما معنای اون هنوز به طور دقیق از متن قابل فهم نیست. از دکتر استفان مارتین، تحلیلگر و همبنیانگذار یونگیایی و رئیس بنیاد فلیمون (که هدف اون صرفاً انتشار تمامی آثار یونگ است) برای بیان دیدگاههاش در مورد این کتاب سوال کردم.
مارتین میگه: «شما قرار نیست این کتاب رو بخرید و بگید «اوه حالا همه چیز رو میفهمم. اگر می خواستید یک بحث هوشمندانه در مورد عمق روان داشته باشید ، حالا باید به کتاب سرخ مراجعه کنید. اما این یکی از اون مراحل طولانی مدت شامل تلاش برای درک چیزی بسیار پیچیده خواهد بود.»
***
آیا من اون رو از روی ظاهرش برانداز می کنم و اون رو یک متفکر عمیقی می دونم که با کنجکاوی درباره نشت گاز روانگردان در مطالعاتش مغبون می کنم و یا یک سرآشپز شخصی بی نظمی که در وعده شام با نوشابه الکی مسکال درهم می آمیزه؟
شمداسانی که این اثر رو ترجمه کرده و در زمره برجسته ترین محققان یونگ در جهان است، در اوایل ماه اکتبر در مراسم رونمایی از کتاب سرخ در موزه روبین نیویورک میگه: “این یک روان پریشی هیجان انگیز نبود، یک سفر روان گردان نبود… این یک آزمایش کنترل شده بود. او به خوبی می دانسته که چه می کنه… این شخص کسی نبوده که خودش رو برهنه کرده و شروع به دویدن دور دریاچه کنه (بی گدار به آب بزند).”
نه، لخت شدن و دویدن دور رودخونه دست کم خنده دار و مضحک است. این کتاب یک مواجهه عجیب و مبهم با نیمه خودآگاه شخص بود و خواندن اون سبب می شه فکر کنیم که نیمه خودآگاه فرد برای یک دلیلی است که “نیمه” است.
شمداسانی از کسانی که به روانشناسی علاقه مند هستند درخواست می کنه تا کتاب سرخ رو بخونند:” صرف نظر از اینکه شما یک فرد معتقد و یا بدگو هستید، این یک متن حیاتی و بنیادی است.”
گرچه در نهایت احساس می کنم فریب خوردم. یونگ به من گفت “تو خودت رو دیوونه می دونی.” این احساس اندک، کم اهمیت و بی پایه و اساس است و با بسته شدن کتاب دیگه احساس دیوونگی ندارم.
احساس می کنم گیج شدم و مسحور اسطورههای کتاب و ارزش ادیبانه اون شدم و شاید هم به دلیل اهمیت فرضی اون احساس حقارت کردم.
با این حال مارتین قاعده ای رو ذکر می کنه که خود یونگ به مراجعین و بیماران خود به عنوان وسیله ای برای یافتن مفهوم در صفحات کتاب میگه: “وقتی یونگ میگه، “کتاب سرخ خود رو خلق کن” منظور او اینه که برای چیزهای مادی که از دنیای درونی شما نشات می گیرند ارزش قائل بشید و با اونها با احترام، وقار و عینیت رفتار کنید.
اگر اینطور باشید، خواهید دید که زندگی شما تغییر می کنه.»
بر خلاف توصیههایی که شد، کتاب سرخ رو به دلیل جذابیت زیبای شناختی، منحصر به فرد بودن، غزل گویی و جایگاه مرکزی اون در یک دوره زمانی بخونید اما انتظار مکاشفه و تجلی الهی از اون نداشته باشید. “آزمایش مهار شده” یک فرد، برهنه شدن و دویدن دور رودخانه در دیگری است.
این هم از خلاصه کتاب سرخ اثر کارل یونگ عزیز! از این نویسنده بزرگ و پر کار آثار دیگه ای هم معرفی کردیم، چه محتوای متنی و چه صوتی در پادکست مون خوره کتاب. اگه شمام مثل من شیفته ی این آدم هستین، بخونین و لذت ببرید:
-
خلاصه کتاب ماهیت روان و انرژی آن
-
سیر تحولات شخصیتی و فکری کارل یونگ تو پادکست خوره کتاب
-
بیوگرافی و آثار کارل یونگ
-
بازخونی یه تیکه هایی از کتاب روانشناسی و دین تو پادکست مون
-
بازخونی یه تیکه هایی از کتاب انسان و سمبلهایش تو پادکست مون
-
بازخونی یه تیکه هایی از کتاب روح و زندگی تو پادکست مون
گوش بدید یا اگه بیشتر مایلید مطالعه کنید و حالشو ببرید خلاصه!