نقد کتاب موهبت کامل نبودن نوشته برنه براون
همهی ما اسرار مگویی داریم، همان چیزهایی که می ترسیم دیگران راجع به ما بفهمند یا ببیند. دکتر برنه براون هم وقتی شروع به مطالعه بر روی گناه و شرم کرد از این قاعده مستثنی نبود. بعد از چندین سال مطالعه او متوجه شد که همین اسرار مگو هستند که او رو از پیشرفت باز داشته اند. کشف او چیزی شایع میان افرادی بود که با آنها مشغول مصاحبه بود. کسانی که انتخاب کرده بودند جانانه زندگی كنند 10 قاعده یا راهکار مشترک داشتند. این کشف، دکتر براون رو به حالتی رسوند که اون رو ” بیدار باش معنوی” نام گذاریش کرد.
دکتر بروان در کتابش، موهبت کامل نبودن: رها كردن خودِ آرمانی و پذیرش خود واقعی، همانطور که یاد می گرفت نواقصش رو به عنوان موهبت تا بی کفایتی بپذیره، کشفیات شخصی و رشدش رو با خواننده سهیم میشه. در رویكرد آگاهیبخش او کلمات معمولی جوری با معانی جدید و کاربردی تعریف میشن که ما رو به زندگی با تمام وجود دعوت میكنند.
راهکارها
10 راهکاری که او در کتابش آورده ویژگی هایی هستند که به منظور رها کردن اضطراب و استرس کامل نبودن، باید کسب کنید. از میان این 10 راهکار، سخت ترینشان برای من بازی کردن بود. من مادر خوش گذرانی نیستم: من جدیت و مسئولیت پذیری رو به حد اعلا می رسونم. برای من سخت بود یاد بگیرم عیبی نداره که برای مدتی کار نکنم. این راهكار برای فهم ارزش بازی کردن مفید بود. هنوز هم با آن درگیرم.
اگر به دنبال گزینه ای برای داشتن آگاهی بیشتر و زندگی با تمام وجود هستید، این كتاب رو به شما پیشنهاد میدم. من چندتا از واژههای مخفف مورد علاقهی خودم رو در کنار راهکارها آورده ام. موهبت کامل نبودن به من کمک کرد استاندارد جدید خودم رو پیدا کنم و بفهمم اوضاع من خیلی هم بد نیست.
نواقص شما چیه و چطور اونها رو می پذیرید؟
چه چیزی شما رو از زندگی با تمام وجود بازداشته؟
آیا به زندگی اجازه میدید تا به شما یاد بده چطور از خودتون دفاع کنین؟
برنه براون یه تد تالک حیلی محبوب هم داشته تو زمینه آسیب پذیری که اگه دوست دارین ببینینش عالیه به نظر منم!
خلاصه کتاب موهبت کامل نبودن از برنه براون
برنه براون هیچوقت در نثار کردن کم نمیذاره. در کتاب جرات بسیار، او نشون میده چطور شهامت پیش رفتن رو به دست بیارید، چرا که شما مشکلی با آسیبپذیر بودن ندارید. کتاب دیگرش، برخاستن با اقتدار دوست خوبی در مواجهه با شکست اجتناب ناپذیری که همراه با حرکت رو به جلو اتفاق می افتد برای او بوده است.
این کتاب که در سال 2010 منتشر شد، همزمان با سخنرانی پرطرفدار او در تد درباره ی آسیب پذیری (که در ادامه به موضوع جرات بسیار تبدیل شد)، او را به شهرت رساند.
موهبت کامل نبودن درباره نداشتن مشکل با کامل نبودن است که به شما 10 راهکار برای رسیدن به چیزی که برنه اون رو ” زندگی با تمام وجود” میخونه، فراهم میکنه.
3 راهکار مورد علاقه ی من:
-
-
-
- اعتماد به دلتان و گرفتن تصمیم های منطقی مجزا از هم نیستند.
- مقایسه ی خودتون با دیگران شما رو نه تنها بهتر نمیکنه که کسل میکنه.
- جایگزین بازی کردن، کار بیشتر نیست، افسردگی است.
-
-
از تظاهر به بی نقص بودن خسته شدید؟ پس بیایید یاد بگیریم چطور موهبت های کامل نبودن تون رو بپذیرید!
درس 1: احساسات دلی و استدلال های داده بنیاد نیروهای متضاد نیستند، ترکیبی از هم هستند
“دلم بهم میگه که ایدهی خودمو در این رویداد استارت آپی تبلیغ كنم ولی فکر نکنم ایده ی خوبی باشه.” اگر دوستتون چنین چیزی گفت شما چه جوابی میدید؟ سعی كنید دلایل بد بودن این ایده رو پیدا كنید. اممم… خب… ارائه ی شما ممکنه مزخرف باشه و کسی رو تحت تاثیر قرار نده. یا همه چیز به هم بریزه و جلوی جمعیت احمق به نظر برسید. یا شاید زبونتون بند بیاد و نتونید ایده تونو تبلیغ كنید.
بسیار خب، همه ی این چیزا مزخرف اند ولی… همش به ترس برنمیگرده؟ مزیت منطقی و بالقوه ی این كار چیه؟ اگر مردم از تبلیغ شما خوششون بیاد، اولین مشتری های شما میشن، مخاطبانی دارید كه میتونید ازشون بازخورد بگیرید و اگر جایزه ای در کار باشه حتی شاید پولی به جیب بزنید. به علاوه که چیزهای زیادی از آماده کردن و انجام ارائه یاد خواهید گرفت.
در نتیجه واقعا، هیچ ضرر منطقی ای نداره. نکات منفی همه غیرمنطقی اند. تنها چیزی که ممکنه از دست بدید غرورتونه که چیز بدی نیست. از آنجایی که حسی دلی به دوست شما گفت این کار رو انجام بده، این حس دلی بهترین چیزی که میتونست رو بهش داد، این پاسخ کاملا منطقی ست.
پس چرا در اول کار دل و عقل او در حال جنگ در دو جبههی مخالف بودند؟ به این خاطر كه نمیتونیم سرعت کار دل مونو درک کنیم. روح شما حتی خبر نداره که مغزتون با سرعتی بالا تمام خاطرات و تجربیات مرتبط رو مرور میکنه و در آخر به یک حس مشخص درباره ی این کار میرسه و این حسو به دل شما منتقل میکنه.
تصمیمات دلی چیزی جز یک استدلال سریع در مواجهه با عدم اطمینان نیست، در نتیجه میتونید با وجود خطرهای موجود اقدام كنید.
همانطور که یک بازیکن تنیس حرفهای مکان فرود توپ رو محاسبه نمیکنه و از روی غریزه، بدون اینكه مطمئن باشه به سمتی میپره، شما هم باید یاد بگیرید به دلتون اعتماد کنید تا زودتر بتوانید تصمیم بگیرید و دست به عمل بزنید.
درس 2: مقایسه باعث همرنگی شما با دیگران میشه. هرچی بیشتر با دیگران رقابت كنی بیشتر کسل میشی
چه اتفاقی میفته اگه خودتونو با همسایه، دوست و یا همکارتون مقایسه کنید؟ به راه هایی فکر میکنید که میتونید در کار از اونا جلو بزنید؟ سریعتر بدوید؟ باحال تر به نظر برسید؟ قبول کنید که همه ی ما گاهی این کارو میکنیم.
جالبه فکر میکنیم رقابت با دیگران ما رو به جلو میبره و در میون جمع برجسته میکنه درحالی که واقعا برعکس اینه. هرچقدر با تکرار کار رقبا سعی كنید به سطح اونها برسید، کسل تر میشید و شانس پیروزی تون کمتر میشه.
برای مثال، اگر میخواستید سایتی در زمینه ی خلاصه ی کتاب راه بیندازید و تصمیم گرفتید که سایتتون چیزی شبیه كتاب های چهار دقیقه ای با سه درس در هر خلاصه باشه، چرا باید کسی سایت شما رو بخونه وقتی که مشابه اون بسیار وجود داره؟ رقابت با افراد مشابه یا رقابت برای رسیدن به چیزهای مشابه مسابقه ای برای رسیدن به حد اعلا نیست. مسابقه ای است برای رسیدن به حد متوسط.
بیخیال رقابت بشید، بپذیرید که متفاوتید، با اصالت باشید، کار خودتون رو انجام بدید و چیزی خلق کنید که قابل مقایسه نباشه.
اگه بخوام دو تا کتاب مرتبط با موضوع همین کتاب معرفی کنم، پیشنهاد میکنم این دوتا رو بخونین حتما!
دومی رو اونقدر دوست داشتیم که تو پادکست خوره کتابم یه تیکه هایی شو براتون خوندم. پیشنهاد میکنم حتما گوش بدین: کتاب 12 قانون برای زندگی
درس 3: مخالف بازی کردن کار کردن نیست، افسردگی است
از سن خیلی کم به ما یاد دادن که بازی کردن به نوعی حواس پرتی است. تلف کردن زمانه، چیزی است که شما رو از انجام دادن کارهای ضروری دور میکنه.
“بسیار خب، بازی کردن با ایکسباکس بسه، حالا برو سر درس و مشقت!”
برنه بازی کردن رو مغایر با کار نمیدونه. بازی نکردن به افسردگی میرسه. استراحت کردن، تجدید قوا و وقت گذرونی بخشی از کار است، چرا که به شما کمک میکنه بهتر کار کنید.
چه بهتر که این زمان بازی رو با دوستان یا همکاران تون میگذروندید، نه تنها با هم تجدید قوا میکنید که همدلی، خلاقیت و هیجان برای کار رو یاد میگیرید.
در نتیجه برای اینکه زمان ناهارتون طولانی تر شد احساس بدی پیدا نکنید، در عوض گروه بسکتبالی در شرکت تشکیل بدید و فرصت بیشتری برای بازی در زندگیتون ایجاد کنید. این کار شما رو سلامت و نوآور نگه میدارد.
از برنه براون خوشتون میاد؟ زندگی نامه و آثار برنه براون رو هم پیشنهاد میکنم بخونین!